kayhan.ir

کد خبر: ۳۷۹۱
تاریخ انتشار : ۰۵ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۰
بررسی بسترهای ایجاد تواضع در انسان از نگاه قرآن

چگونه فروتنی را بیاموزیم؟

فروتنی و تواضع فضیلتی است که محسود کسی نیست و مطلوب بسیاری است، اما با این همه برای خیلی از انسانها دشوار است که به این فضیلت برسند و تواضع و فروتنی منش و کنش شخص باشد، زیرا تواضع برای کسانی که درک درستی از فلسفه زندگی ندارند و ملاک‌های ثروت و قدرت برای آنان اصالت یافته است، نمی‌تواند ارزش و اصالت داشته باشد و این گونه است که به جای تواضع سر از تکبر در می‌آورند و به جای فروتنی، چنان منشی را در پیش می‌گیرند که گویی همه چیز غیر از خودشان بی‌ارزش و بی‌اهمیت است و دیگران باید ستایشگر آنان باشند.
*محمداحسان آزادی
فروتنی و تواضع فضیلتی است که محسود کسی نیست و مطلوب بسیاری است، اما با این همه برای خیلی از انسانها دشوار است که به این فضیلت برسند و تواضع و فروتنی منش و کنش شخص باشد، زیرا تواضع برای کسانی که درک درستی از فلسفه زندگی ندارند و ملاک‌های ثروت و قدرت برای آنان اصالت یافته است، نمی‌تواند ارزش و اصالت داشته باشد و این گونه است که به جای تواضع سر از تکبر در می‌آورند و به جای فروتنی، چنان منشی را در پیش می‌گیرند که گویی همه چیز غیر از خودشان بی‌ارزش و بی‌اهمیت است و دیگران باید ستایشگر آنان باشند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه‌های قرآنی بر آن است تا زمینه‌ها و بسترهای دست‌یابی به تواضع را تبیین کند و راه‌های رهایی از تکبر و خودپسندی را بیان نماید.
فروتنی نفسانی
تواضع اصطلاح اخلاقی است که در فارسی به فروتنی از آن یاد می‌شود. در آموزه‌های قرآنی، واژه تواضع به کار نرفته اما واژه تذلل به معنای خواری به همین مفهوم اخلاقی تواضع و فروتنی در آیاتی از جمله آیه 54 سوره مائده به کار رفته است. البته همین مفهوم را می‌توان از تعبیرات دیگر قرآنی چون «هون»، «سلام» و اصطلاحاتی مانند «خفض جناح»، «لاتمش فی‌الارض مرحا» به دست آورد.
واژه تواضع از «وضع» گرفته شده که به معنای قراردادن است. تواضع کردن به معنای تذلل (نگاه کنید: لسان العرب، ج15، ص327، «وضع»، فرهنگ فارسی، ج1، ص 1158، «تواضع») و وضیع شدن و پست قراردادن خود است، زیرا وضیع به معنای پست نیز آمده است، انسانی که تواضع می‌کند خود را در حالت پست‌تری قرار می‌دهد که همان وضیع شدن است. متواضع به اراده و اختیار، خود را پست و وضیع قرار می‌دهد در حالی که در ‌ذات خود، بلند و عزیز است ولی برای بهره‌مندی دیگران، خود را چون شاخساری پایین و پست می‌آورد. در حقیقت انسانی که تواضع می‌کند و خود را وضیع و پست قرار می‌دهد، انسانی عزیز و شریف است، ولی خود را چنان که هست نشان نمی‌دهد، بلکه غیر از آنچه هست نشان می‌دهد تا دیگران بی‌هیچ منت و سختی و دشواری از او بهره‌مند شوند. البته این شخص حتی اگر خود را چنان که هست نشان دهد تکبری نکرده است، با این همه خود را کوچک‌تر از آنچه هست نشان می‌دهد تا دیگران در معذوری قرار نگیرند.
به سخن دیگر، متواضع همانند انسان بلندقامتی است که برای خشنودی و رضایت دیگران قامت خود را فرو می‌افکند و فروتنی می‌کند. این در حالی است که متکبر انسانی پست در ذات است که برای جبران پستی خود تکبر می‌ورزد و غیر از آنچه هست را نشان می‌دهد.
انسانی که در ذات خودش بلند و رفیع است، نیازی نمی‌بیند که تکبر کند، بلکه به سبب همان بزرگی نفسانی است که فروتنی می‌کند و خود را خوار می‌گرداند تا در دسترس دیگرانی قرار گیرد که به او نیازمند هستند. در حقیقت این بزرگواری او موجب می‌شود تا فروتنی کند و خود را این گونه بی‌منت و مزدی در اختیار دیگران قرار دهد.
چنین حالتی ازنظر قرآن یک فضیلت بزرگ است و اصولا بزرگواران، اهل تواضع و فروتنی هستند و این فروتنی را نسبت به برادران مومن خود بیشتر بروز می‌دهند. خداوند در آیه 54 سوره مائده به صراحت این فضیلت را می‌ستاید و می‌فرماید که مومنان نسبت به برادر ایمانی تواضع کرده و خود را ذلیل و خوار می‌گردانند.
این تواضع و تذلل فروتنانه مومنان برای آن است که دیگران از آنان بهره‌مند شوند و با آنکه امتیاز و برتری نسبت به دیگران دارند آن را به نمایش نمی‌گذارند و به گونه‌ای رفتار می‌کنند که برای خود هیچ‌گونه برتری و امتیازی بر دیگران قائل نبوده، بلکه حتی در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی می‌دارند و خود را کمتر از آنچه هستند نشان می‌دهند. (نگاه کنید: جامع‌السعادات، نراقی، ج 1، ص 394)
این حالت تواضع و تذلل مثبت، زمانی ایجاد می‌شود که شخص از نظر روحی و روانی به چنان کمالی رسیده باشد که هیچ‌گونه کمبودی در خود احساس نکند تا نیاز به آن داشته باشد امتیازات و برتری‌های خود را بروز دهد و دیگران را تحت تاثیر خود قرار دهد. پس روحی که کامل است نیازی نمی‌بیند تا خودستایی کند بلکه می‌کوشد تا بر خلاف آنچه از امتیازات و برتری‌ها دارد برای خودش نگه دارد و برای اینکه دیگران در مواجهه با او احساس کمبود و خودکم‌بینی نکنند، خود را کمتر از ایشان می‌نمایاند تا فرصتی مناسبت‌تر برای دیگران فراهم آید و از وجود و آثارش بهره‌مند شوند. از همین‌رو گفته‌اند درختی که پربارتر است شاخه‌هایش پست‌تر و پایین‌تر می‌آید تا در دسترس دیگران قرار گیرد به گونه‌ای که حتی کودکی نیز به آسانی از آن میوه می‌کند.
فروتنی را بیاموزیم
فروتنی، منش اخلاقی است که باید آموخت؛ زیرا تواضع و تذلل، نمایش کمتر از خود بودن است که سخت و دشوار است. تا انسانی از نظر فکری به این مرحله نرسد که کمال در ربوبیت است، هرگز در مقام عمل تن به ذلت و خواری نمی‌دهد. انسانی که می‌داند فلسفه زندگی بروز و ظهور کمالاتی است که خداوند به او داده و او را در مقام خلافت الهی نشانده است؛ چنین انسانی به خود اجازه می‌دهد تا برای اینکه حتی کودکان از او بهره‌مند شوند، خود را فروتنانه از برج عالی پایین کشد و این‌گونه به پرورش دیگران بپردازد و کمالات الهی را به عنوان مجاری فیض‌الهی در اختیار دیگران قرار دهد. این همان مقام خلافت ربوبی است که خداوند به انسان بخشیده است.
درک فلسفه درست زندگی و بناگذاری زندگی براساس آن، گام نخستی است که هر انسانی باید برای رسیدن به فضیلت فروتنی بیاموزد؛ زیرا اگر تصور و تصویری درست از آن نداشته باشد،نمی‌تواند خود را از اوج به پایین کشد و با آنکه قدرت و شوکت دارد، در برابر تندی و خشونت دیگران کوتاه آید و صبوری پیشه کند.
انسانی که ثروتمند و قدرتمند است و یا از هر کمال دیگر مادی و معنوی برخوردار است می‌کوشد تا داشته‌هایش را نشان دهد و از آن استفاده کند، اما اگر بخواهد با همه قدرت و ثروت و کمالات، از آنها استفاده نکند واقعا فردی خودساخته محسوب می‌شود.
در آیات قرآنی به دو جنبه معرفتی و عملی رسیدن به تواضع و تذلل و فروتنی توجه داده شده و در بیان بسترها و علل و عوامل فروتنی به هر دوی آنها پرداخته شده است.
عوامل ایجاد تواضع
مهم ترین عواملی که در قالب علمی و عملی رسیدن به فروتنی و تواضع بیان شده عبارتند از:
1-توجه به ضعف انسانی: نخستین و اصلی‌ترین عامل در تواضع آن است که انسان حقیقت خود را بشناسد و بداند که موجودی فقیر امکانی است و در ذات و صفات خود هیچ کمال استقلالی ندارد و در همه هستی و کمالاتش نیازمند خداوندی است که دارای کمال مطلق ذاتی و غنا است. (فاطر، آیه 15) خداوند در آیه 37 سوره اسراء به صراحت بیان می‌کند که مهمترین بستری که فروتنی را موجب می شود توجه انسان به ناتوانی خود است. کسی که خودش را موجودی فقیر و ناتوان در ذات و کمالات می‌داند هرگز تکبر نمی‌ورزد؛ زیرا کمالی را نمی‌بیند که ذاتی او باشد، بلکه او موجودی ناتوان است که همه چیز او وابسته به دیگری است. پس هیچ امتیازی نسبت به دیگری ندارد تا تکبر ورزد و خود را برتر از دیگران بداند. هر چه دارد از آن خداوند غنی بی‌نیاز و صمد است. پس نمی‌تواند به چیزی که ندارد افتخار کند و به داشته‌های دیگری خود را برتر از دیگران بداند.
2. تفکر در هستی: تفکر و تعقل کردن در هستی و درک نقاط قوت و ضعف خود و دیگران از دیگر عواملی است که تواضع را موجب می‌شود. اگر انسانی به پیرامون خود بنگرد و در مناسبات میان موجودات تفکر و تعقل نماید درک درستی از خود و دیگران به دست می‌آورد که شیوه رفتاری و گفتاری و منش و کنش او را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می‌دهد. به عنوان نمونه وقتی انسانی چون حضرت امام سجاد(ع) به دیگران می‌نگرد و می‌گوید پیران سزاوار سلام کردن و احترام گذاشتن هستند، زیرا پیش از وی از نعمت وجود بهره‌مند شده و تسبیح و حمد خدا گفته‌اند و کودکان نیز سزاوار تکریم هستند؛ چرا که کمتر از خودش گناه کرده‌اند، چنین تصوری از دیگران خود عامل فروتنی و تواضع نسبت به دیگران می‌شود. پس تفکر و تعقل در هستی و آیات الهی می‌تواند مهمترین عامل فروتنی باشد؛ زیرا تصویری درست و واقعی از پیرامون و حقایق آن به انسان می‌دهد و نگاه و زاویه دید شخص را نسبت به جهان و دیگران و نوع رابطه با آنان دگرگون می‌سازد. خداوند در آیات 3 و 4 سوره حجرات با نقد رفتار جاهلانه برخی از اهل مدینه نسبت به پیامبر(ص)، جایگاه تعقل و تفکر را در تحقق فروتنی مشخص می‌کند؛ زیرا در این آیات آمده که بی‌ادبی و تکبر مردم به سبب همان عدم تعقل آنان نسبت به جایگاه ارزشی مقام حضرت محمد(ص) است؛ اگر آنان از این جایگاه آگاه می‌شدند، هرگز بی‌احترامی نمی‌کردند و با صدای بلند آن حضرت(ع) را نمی‌خواندند. می‌گویند که علامه طباطبایی برای زیارت حضرت معصومه از عرض خیابان ارم می‌گذشت. دوچرخه‌سواری نزدیک بود در خیابان به ایشان بزند. آن شخص به دلیل این که علامه را نمی‌شناخت با بی‌ادبی تمام ‌گفت: آهای عمو! کوری! (یا چنین تعبیر زننده‌‌ای داشت). این شخص اگر شناخت و توجهی به مقام و منزلت علمی و روحی و ایمانی حضرت علامه داشت هرگز چنین رفتاری نمی‌کرد؛ اما عدم شناخت و نیز عدم توجه به موقعیت علامه موجب می‌شود که رفتاری متکبرانه یا بی‌ادبانه‌ای داشته باشد.
3- توجه به خدا و پاداش: از دیگر عوامل بسترساز می‌توان به توجه به خدا و نیز پاداش‌های اخروی اعمال خوب اشاره کرد. اگر کسی متوجه باشد که خداوند عالم از اسرار پنهان او باخبر است و از نیت او خبر دارد و برای هر کار ریز و درشت پاداشی است، در آن صورت رفتاری متواضعانه در پیش می‌گیرد که مورد رضایت خداوند است؛ زیرا اهل تواضع این رویه را برای این اختیار می‌کنند تا دیگران از کمالات و یا امکانات آنان بهره‌مند شوند بی آنکه احساس خجلتی داشته باشند یا ترس از نزدیکی به مقام و منزلت شخص اجازه ندهد که به او نزدیک شوند. به هرحال، توجه به اینکه کاری، اخلاقی خداپسندانه است موجب می‌شود تا انسان تواضع کند و خواری و ذلت اختیاری را به جان بخرد تا دیگران از او بهره‌مند شده و او را مجرای فیض الهی خود قرار دهند. از همین‌رو خداوند در آیات 15 تا 17 سوره سجده هنگامی که از صفات مومنان سخن به میان می‌آورد ازفرار آنان از تکبر و استکبار سخن می‌گوید، زیرا خود را کمتر از آن می‌دانند که در برابر عظمت بی‌نهایت الهی بزرگی کنند. پس به تسبیح و تحمید خداوند می‌پردازند و به قصد رضایت و خشنودی خداوندی که ظاهرو باطن و هویدا و نهان را می‌داند کار خوب می‌کند و فروتنی پیشه می‌گیرند و پاداش را از خداوند مسألت می‌کنند.
4- تقوا: غیر از جنبه‌های معرفتی و علمی می‌بایست جنبه عملی شخص نیز تقویت شود تا اهل تذلل و تواضع شود. خداوند مسأله تقوا را به عنوان یکی از مهمترین عوامل بسترساز فروتنی در آیات 1تا 3 سوره حجرات معرفی می‌کند و از مردم می‌خواهد تا با تقوا و پاکسازی قلبی زمینه ایجاد منش تواضع را در خود فراهم آورند.
5- عبودیت: اینکه انسان خود را بنده‌ای از بندگان خداوند بداند که مأموریت‌های خاص و مسئولیت‌های ویژه‌ای دارد و هرچه دارد از آن خداوند و به فضل اوست، این روش، زمینه فروتنی در شخص را موجب می‌شود. انسان‌هایی که بندگی کردن را آموخته‌اند تواضع را نیز می‌آموزند؛ زیرا تواضع آگاهانه و عالمانه بنیاد و عصاره عبودیت است. لذا خداوند در آیه 63 سوره فرقان فروتنی را از ویژگی‌های عبادالرحمان می‌شمارد.
6- موعظه و پند و اندرز: از دیگر عوامل فروتنی‌ساز می‌توان به موعظه اشاره کرد؛ زیرا انسان همواره در معرض خطر وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی است که اجازه نمی‌دهد تا تواضع ورزد بلکه این دو امر عامل مهم تکبر در انسان‌هاست. پس هر انسانی همواره نیازمند واعظی درونی و بیرونی است تا او را به سمت فروتنی رهنمون شود. خداوند در آیاتی از  قرآن از جمله آیات 13 تا 19 سوره لقمان بر تأثیر موعظه، در ایجاد روحیه تواضع تأکید کرده است.
7- توجه به عاقبت خوب تواضع و عاقبت بد تکبر: بیان جنبه‌های منفی تکبر و نیز توجه به جنبه‌های مثبت تواضع و آثار آن خود عامل مهمی در ایجاد تواضع در انسان است. از همین رو خداوند در آیات قرآنی به هر دو جنبه توجه داده است. (لقمان، آیات 18 . 19؛ مائده، آیات 82 تا 85)
آنچه گذشت تنها برخی از عوامل بسترساز مهم است که از آیات قرآنی استنباط شده است. البته می‌توان با تحقیق و تفحص بیشتر در آیات قرآنی بلکه حتی در همین آیات عوامل دیگری را شناسایی و مطرح کرد. با این همه درک و عمل به همین عوامل می‌تواند زمینه‌ساز روحیه تواضع و منش فروتنی در آدمی شود. پس اگر کسی بگوید که چگونه می‌توانم متواضع شوم، بایدگفت توجه به مطالب پیشین بهترین راهکار برای دست‌یابی به فروتنی به عنوان یک فضیلت اخلاقی و اسلامی و اجتماعی است؛ بلکه حتی باید گفت که همین موارد پیشین نیز می‌تواند به عنوان مهم ترین و اصلی‌ترین راهکار درمانی برای کسانی تجویز شود که اهل تکبر هستند و متکبرانه با مردم رفتار می‌کنند و می‌خواهند خود را از این رذیلت اخلاقی تکبر نجات دهند و درمان شوند.
تواضع در کلام معصومین(ع)
حضرت پیغمبر (ص) فرمودند: «با هر کسی دو ملک است که اگر آن شخص خود را بزرگ شمرد می‌گویند: خداوندا! او را ذلیل کن. و اگر خود را وضیع و پست و خوار شمرد، می‌گویند: خداوندا! او را بردار.» (معراج السعاده، ص 283)
پیغمبر اکرم به اصحاب خود فرمود: «چرا حلاوت عبادت را در شما نمی‌بینم! عرض کردند: حلاوت عبادت چیست؟ فرمود: تواضع.»
فرمود: «بنده‌ای که تواضع کند خداوند او را تا آسمان هفتم بالا می‌برد» و فرمود: چون خداوند بنده‌ای را به اسلام هدایت کند و صورتی زیبا به او بدهد و وی را در جایی قرار دهد که دون شأن او نباشد و با این همه او را تواضع ارزانی دارد، وی از برگزیدگان خداست.»
و فرمود: «چهارچیز است که خدا نمی‌بخشد مگر به کسی که او را دوست دارد: خاموشی و آن اول عبادت است، و توکل بر خدا و تواضع و زهد در دنیا.» و فرمود: «به شگفتی و خوشحالی می‌آیم که مردی با دست خود چیزی را به جهت خدمت به خانواده خود برداشته و می‌برد و با این کار کبر را از خود دفع می‌کند.»و فرمود: «هر که برای خدا فروتنی کند خدایش رفعت دهد و هر که تکبر کند خدا او را پست کند و هر که اقتصاد و میانه‌روی کند خدا او را روزی دهد و هر که تبذیر کند خدا او را محروم گرداند و هر که بسیار یاد مرگ کند خدا او را دوست دارد و هر که یاد خدا کند خدا او را در بهشت در سایه (پناه) خود جای دهد.» (جامع‌السعادات، ص 438)
امام صادق(ع) فرمود: «از نشانه‌های تواضع آن است که شخص به نشستن در پایین مجلس راضی می‌شود و به هر کسی برخورد می‌کند، سلام می‌دهد و مجادله را، اگر چه حق با او باشد، ترک کند و ستایش شدن بر تقوا را دوست نداشته باشد.» (راه روشن، ص 218)
امام حسن عسکری(ع) فرمود: «هر که حقوق برادران (ایمانی) خود را بهتر بشناسد و آنها را بهتر ادا کند، شأن و مقامش در پیشگاه الهی بزرگ‌تر است و هر که در دنیا برای برادران (مؤمن) خود تواضع کند، در نزد خدا از صدیقان است و حقا از شیعیان علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام خواهد بود.» (جامع‌السعادات، ص 441)