kayhan.ir

کد خبر: ۳۷۴۲۶
تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۹

ای های‌های گریه مستانه‌ام بیا


Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir
من که باشم که...
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم؟
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری
که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم
خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم
که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد
که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم
هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی
مگر آن وقت که شادی‌خور و غمخوار تو باشم
گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت
مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم
مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان!
چون نباشند؟ که من، عاشق دیدار تو باشم
من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم
***
به خوابم بیا
شبی را به خوابم بیا، نازنین!
دلم را پر از بوی خورشید کن
بیا چشمه غصه‌های مرا
پر از جوشش شعر امید کن
بیا که جهان، زیر هر گام تو
پر از رویش سبزه‌ها می‌شود
دل آسمان، پر ز رنگین کمان
زمین، غرق ذکر خدا می‌شود
***

جواب مسئله‌ها
بی‌قرار توام و در دل تنگم گِله‌‌هاست
آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست
بی تو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله‌هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
دیدنت آرزوی روز و شب چلچله‌هاست
باز می‌پرسم از آن مسئله دوری و عشق
و ظهور تو جواب همه مسئله‌هاست
***

کسی می‌آید...
کسی می‌آید از یک راه دور آهسته آهسته
شبی هم می‌کند زینجا عبور آهسته آهسته
غبار غربت از رخسار غمگین دور می‌سازد
و ما را می‌کند غرق سرور آهسته آهسته
دل دریایی ما را به دریا می‌برد روزی
به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته
ازین رخوت رهایی می‌دهد جان‌های محزون را
درون‌ها می‌شود پر شوق و شور آهسته آهسته
نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن
بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته
کسی می‌آید و می‌گیرد احساس خدایی را
ز انسان‌های سرشار از غرور آهسته آهسته
فنا می‌گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان
ز هر سو می‌دمد صدگونه نور آهسته آهسته
به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر
و ناجی می‌کند اینجا ظهور آهسته آهسته
ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن
که او مردانه می‌یابد حضور آهسته آهسته