kayhan.ir

کد خبر: ۳۶۸۶
تاریخ انتشار : ۰۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۳

الزامات دیپلماسی هسته ای در پرتو بیانات اخیر مقام معظم رهبری

رهبر معظم انقلاب در روز19 /10/1392 در دیدار با مردم قم، بیاناتی ایراد فرمودند که بخش هائی از آن به دیپلماسی  هسته ای و الزامات آن در برابر بی اعتمادیها و خلف وعده ها بلکه سیاست بازیهای غرب به ویژه امریکا اشاره دارد.

دکتر نادر ساعد
رهبر معظم انقلاب در روز19 /10/1392 در دیدار با مردم قم، بیاناتی ایراد فرمودند که بخش هائی از آن به دیپلماسی  هسته ای و الزامات آن در برابر بی اعتمادیها و خلف وعده ها بلکه سیاست بازیهای غرب به ویژه امریکا  اشاره دارد.
برخی ها هم در تیم هسته ای و هم خارج از آن، هم در دولت و هم سایر مجامع، تلاش کردند تا برای مشروعیت بخشی به آنچه در رابطه با توافق ژنو و مسائل مرتبط با آن مطرح شده است و همچنین برای القای اینکه دستاوردها و داده- ستانده ها در رابطه با آن توافق همگی بر پایه منافع ملی بوده است، به پاسخ مقام معظم رهبری به نامه رئیس جمهور استناد نمایند.
اما بدون شک، پاسخ رهبری بسیار حکیمانه بود و البته که حمایت از سیاستی که پایه ملی داشته باشد و ایجاد وحدت ملی در این زمینه، امری است که فواید آن نباید از نظر دور بماند. اما بیانات رهبری معظم نظام در  دیدار با مردم قم، لزوم پرهیز از مشروع نمایی همه سیاست ها و خط مشی های دولت در زمینه هسته ای را برجسته نمود. بر این اساس، دولت و هر کسی که در زمینه دیپلماسی هسته ای فعال است باید خطوط و نقشه راهی که رهبری معظم نظام مقرر نموده و عین منافع ملی و مصلحت کشور است اجرا نماید.
چارچوب ادراکی ورود به مذاکره
رهبری معظم نظام، پیش فرض دیپلماسی امریکا در زمینه مذاکرات هسته ای را مورد انتقاد قرار داده بلکه اساس و پایه آن را نادرست دانسته اند. اوباما بعد از اعلام توافق ژنو به سخنرانی برای مقامات کنگره پرداخت و اظهار داشت که تحریم ها چون اثر کرده است، ایران به میز مذاکره ترغیب شد.
متاسفانه برخی از مقامات عالی کشور نیز وقتی صحبت از خالی بودن خزانه و امثال آن کردند و وقتی حل مشکلات معیشتی مردم را «حق مسلم»ی همانند «حقوق هسته ای» شمردند، امریکایی ها در تصور اینکه تحریم توانسته منافع آنها را محقق نماید، تردیدی به خود راه ندادند و این امر را به دیگران نیز اعلام کردند.
یعنی به اتحادیه اروپا و هم پیمانان غرب خبر خوش دادند که اگر چندسال آنها را در مسیر تحریم ایران ترغیب کرده اند، اهداف شان از این اقدامات محقق شده است و امریکا در این زمینه، درست پیش بینی کرده و عمل نموده است!
رویاروئی رویکرد تسلیم در برابر گفتمان مقاومت
در مورد ماهیت راهبردی این تصور امریکایی که ایران فشار تحریم ها را تا سرحد قبول اصل مذاکره و تمامی پیشنهادهای غرب در توافق هسته ای پذیرا شده است، زمینه های تحلیلی مختلفی وجود دارد. یکی از این زمینه ها که برای امنیت ملی ما و آینده توافقات ژنو نیز بسیار حیاتی است، رویکرد «تسلیم پذیری» است.
این رویکرد که برگرفته از حداکثرسازی مفهوم سازش است، به معنای این است که ج.ا.ایران در برابر غرب سرتعظیم فرود آورده، از کرده خود پشیمان شده، تقاضای گذشت از امریکا نموده، حاضر به قبول همه شرایط امریکا شده، حاضر شده همه دستاوردهای رفتار گذشته را در حوزه هسته ای کنار گذاشته و در یک کلمه، تسلیم شده است!
بر اساس این چارچوب تحلیلی که متاسفانه کم نیستند افراد و مجامعی که در داخل نیز آنها را به عنوان بستری برای به بار نشستن عملیات روانی دشمن تعقیب می‌ کنند و نشر و ترویج می‌ نمایند، «گفتمان مقاومت» دیگر چندان اثر و کاربردی ندارد و ایران باید این گفتمان را تغییر دهد. این امر حتی در برخی مجامع وابسته به نهادهای دولتی نیز متاسفانه مطرح شده و بخش هائی از نخبگان نیز آگاهانه یا ناآگاهانه به آن دامن می‌ زنند.
رهبری معظم نظام، اساس این رویکرد ادراکی غربی و امریکایی را نشانه رفته و هرگونه تصور تسلیم در برابر دشمن را در هر حوزه ای از جمله حوزه هسته ای امری نادرست شمرده است. بر این اساس، تسلیم ناپذیری به عنوان اساس راهبرد کلان نظام در همه ابعاد است و البته دولت یا هر نهاد و مجمعی که باشد، موظف است بر اساس این سیاست کلان و راهبرد تغییرناپذیر عمل نماید.
به تعبیر معظم له، «دشمنان ما - که البتّه همیشه ملّت ایران را بد شناختند و نشناختند، همیشه دچار این اشتباه بودند، الان هم همین اشتباه را دارند می‌کنند؛ ملّت ما را نمی‌شناسند، کشور ما را نمی‌شناسند - خیال می‌کنند که به‌خاطر فشار تحریم و محاصره‌ى اقتصادى، ملّت دستهایش را در مقابل آنها بالا برده و تسلیم شده؛ نه آقا، اشتباه می‌کنید. این ملّت، ملّتى که دستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرد نیست. در شرایطى سخت‌تر از این [هم‌]، این ملّت تسلیم نشده است».
به واقع، رهبری با احیای گفتمان مقاومت بر حق ملی، به تشریح نکته‌ای پرداخته‌اند که در پاسخ به نامه رئیس جمهور در مورد توافق ژنو نیز پایه آن را مستقر فرموده بودند: اینکه اگر دستاوردی از آن نوع که رئیس جمهور در نامه مذکور بیان داشته، محقق شده باشد، چیزی نیست جز دستاورد مقاومت ملت ایران در برابر زیاده خواهی‌های غرب.
در این زمینه، رهبر معظم انقلاب به صراحت تمام هرگونه تصور دشمن در زمینه تسلیم شدن ملت ایران در برابر آمریکا و فشارهای غرب را رد می‌‌کند و بدین ترتیب، به برخی از داخلی ها هم تذکر می‌‌دهد که  از این تحلیل های بی‌پایه و به زیان منافع ملی دست بردارند: «اینکه خیال می‌کنند، می‌گویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پاى میز مذاکره، نه، [این‌طور نیست‌]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که‌] نظام جمهورى اسلامى درباره‌ى موضوعات خاصّى که مصلحت بداند، با این شیطان براى رفع شرّ او و براى حلّ مشکل، مذاکره می‌کند؛ معناى این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً».
معیارهای مذاکره موفق
رهبری معظم نظام، مذاکره را یک روش برای پیشبرد منافع ملی شمرده است که به خودی خود منزلت و اعتباری ندارد. بلکه مذاکره، وسیله است که بر اساس مصلحت کشور در حوزه روابط خارجی کاربست می‌‌یابد.
بر این اساس، مذاکره مادامی که به تامین منافع ملی و مصالح کشور منتهی شود، می‌تواند همچنان در موارد معین و حتی با دشمنان نیز بکار رود. مذاکره، به عنوان یک روش، باید با محتوای صحیح و منطبق بر منافع ملی همراه باشد و البته که این قالب و شکل، به خودی خود معنای خاصی دایر بر تسلیم شدن و سازش ندارد و دشمن نباید موافقت با اصل مذاکره را به معنای آن بداند که ملت ایران به خواسته‌ها و محتواهای موردنظر غرب نیز همراهی نموده یا خواهد نمود.
رهبری نظام، مذاکره با امریکا در زمینه مساله هسته‌ای را علاوه بر منافع کلانی که ممکن است از مجرای دیپلماسی حاصل شود، واجد یک فایده راهبردی نیز دانسته است و آن اینکه ملت ایران و همه مقامات و نهادها و مجامع داخلی و خارجی متوجه شدند که آمریکا حتی در چارچوب مذاکره نیز دست از دشمنی پایدار خود با ایران بر نمی‌دارد:
«یکى از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنى آمریکایى‌ها و مسئولین دولت ایالات متّحده‌ى آمریکا با ایران و ایرانى، با اسلام و مسلمین آشکار شد، براى همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند». در واقع، با وارد شدن ایران به مذاکرات و نشان دادن عزم خود به حل آن به گونه‌ای که منافع طرفین محترم شمرده شود یا بازی برد-برد، معلوم شد که دولت مخالف تفاهم و تعامل، آمریکا است و نه ایران. به تعبیر رهبری، «دشمنى آنها روشن شد».
دشمنی آمریکا با نظام و ملت ایران، محدود به عرصه هسته ای نیست. آنها حتی در صورت موفق شدن اجرای توافق ژنو و متعهد ماندن به آن نیز صحنه‌هائی دیگری از دشمنی علیه ما را ادامه خواهند داد. آمریکایی ها در خلال همین مذاکرات هم تهدیدهای خود در عرصه حقوق بشر و ... را پنهان نکرده اند و آشکارا این عرصه ها را به عنوان فرازهای آتی دشمنی با ج.ا.ایران مطرح می‌کنند.
نقشه راه دیپلماسی و سیاست داخلی اقتصادی
در نهایت، نقشه راه آینده و نحوه تمرکزبخشی به محتوای سیاست ها و اقدامات کشور در برابر این دشمنی ها و تصورات نادرست دشمن از اهمیت عملیاتی برخوردار است. به نظر می‌رسد که پیام بیانات رهبری معظم نظام به دیپلماسی هسته ای این است که فریفته لبخندهای آنها نشوند و البته که باید روند مذاکرات را ادامه داد اما در این زمینه، نباید به گونه ای عمل شود که دشمن تصور تسلیم شدن ایران را توهم نماید.
دیپلماسی هسته ای ما خط مقدم جبهه خودی با دشمن در حوزه بین المللی است. سهل انگاری، رویکرد منفعل، کنار آمدن با پیشنهادهای غرب بدون درنظر گرفتن دقیق و عمیق منافع ملی، عدول از بازی برد-برد و ... از جمله مواردی است که در دیپلماسی هسته‌ای نباید هیچ گونه راه و مجالی داشته باشد.
به عکس، اشراف تخصصی بر موضوعات، هماهنگی ملی از قبل به منظور طرح مسائل، تدوین سناریوهای مختلف مبتنی بر رفتارشناسی دشمن، نحوه استیفای تضمین شده حقوق کشور و همچنین حفظ اصل تعامل و گفت وگو بر اساس منافع و احترام متقابل، موضوعات و الزاماتی هستند که دیپلماسی هسته ای باید به آن به صورت جدی توجه کند.
اما فارغ از محیط بین المللی و جنبه‌های روابط خارجی مساله هسته‌ای، اصل کار در حوزه سیاست داخلی ما است. رهبری معظم نظام در این خصوص مراتب را پیش از این نیز در قالب حماسه اقتصادی مطرح کرده و به ایجاد زیرساخت و اقدام داخلی یعنی توجه به منابع درونی قدرت ملی، پرداخته اند.
در این بیانات نیز همین الزام راهبردی کشور برای برون رفت از مشکلات ناشی از تحریم نیز در سایه اهتمام به قدرت درونی و تقویت آن تاکید شده‌اند. بر این اساس، نگاه به بیرون و به نتایج توافقات با غرب، تنها زاویه‌ای محدود و البته غیراصلی از پیشرفت و تعالی اقتصادی و همه جانبه است: «ملّت ایران اگر بخواهد از مشکلات مادّى و معنوى خود - مشکلات اخلاقى، مشکلات اقتصادى - رهایى پیدا کند، باید به خود، به فکر خود، به اراده‌ى خود، به ایمان خود، به جوانهاى خود، به شخصیّت‌هاى خود تکیه کند و علاج کار را از خداى متعال بداند».
برای حل مسائل و مشکلات، تمرکز نباید در حوزه روابط خارجی قرارداده شود و سکان نباید به دیپلماسی سپرده شود. مرکزثقل و حلقه مفقوده و تعالی بخش اقتصاد ملی، در ساخت درونی قدرت و داخل است و روابط خارجی باید قوام بخش تحولی باشد که در درون و با اتکا به خود آغاز شده است. این نکته بیانگر یکی از آسیب‌های بزرگ سیاست اقتصادی جاری نیز هست، سیاستی که توسعه اقتصادی را در گرو رفع تحریم ها و نزولات از ابرهای روابط خارجی و دیپلماسی شمرده است.