kayhan.ir

کد خبر: ۳۶۶۸۸
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۴
جشنواره‌های غربی چگونه سینمای ما را مدیریت می‌کنند؟(بخش نخست)

مدیریت غرب بر سینمای ایران از دوران سازندگی(گزارش روز)


لیلا کریمی
حضور در جشنواره‌های سینمایی غرب و آمریکا برای برخی فیلمسازان اتفاقی مهم به حساب می‌آید. این سینماگران حتی حضور خود را در جشنواره‌ها جزو افتخاراتشان به حساب می‌آورند و تمام تلاششان را بر این معطوف می‌کنند تا فیلمشان مورد پسند جشنواره‌ها قرار گیرد و به آنها دعوت شوند. البته صرف شرکت در جشنواره‌ها کار مذمومی نیست و کسی نمی‌گوید حضور در جشنواره‌ها کار ناپسندی است. اما مشکل اینجاست که؛ برخی به جای اینکه برای مخاطب داخلی فیلم بسازند برای جشنواره‌های غربی فیلم می‌سازند و تمام هم و غم این فیلمسازان حضور در جشنواره‌های خارجی و تحسین داوران این جشنواره‌ها است.
 آیا سینما و فیلمساز ایرانی می‌تواند خود را مستقل بنامد؟
 آیا فیلم‌سازی که برای جلب خوشایند غرب فیلم می‌سازد، می‌تواند خود را هنرمند ملتش بداند؟ اگر چنین باشد- که در بسیاری موارد هست- باید به حال سینما تاسف خورد، چرا که این سینما هویت بومی خود را از دست داده و تاثیر پذیر از سیاست‌های جشنواره‌های غربی و آمریکایی است.
سیاست گذاری بلند مدت غرب در سینمای ایران
جمال شورجه کارگردان با سابقه سینمای ایران در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان جریان حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های غربی را ما حصل سیاست گذاری غرب می‌داند و می‌گوید: «بعد از پیروزی انقلاب پیوسته با پاره‌ای از فیلم‌هایی که در جشنواره‌ای مختلف اروپایی مورد توجه قرار می‌گیرند، مواجه هستیم. درحقیقت به نظر می‌رسد این برنامه‌ای است که غرب طی یک سیاست گذاری بلند مدت در سینمای ایران انجام داده است. خوب که بنگرید ؛ در مدت 30 و اندی سال از انقلاب فیلم‌هایی که با اهداف و یا آرمان‌های انقلاب عجین شده باشد، در این مجامع- جشنواره‌های غربی-  مورد توجه قرار نگرفته‌اند.»
این کارگردان ادامه می‌دهد که: «فیلم‌های مورد پسند این جشنواره‌ها، فیلم‌هایی هستند که به نوعی سیاه نمایی درباره جامعه ایران کرده اند. جامعۀ عمدتا به تصویر کشیده در فیلم‌ها، ناتوان در اداره امور خود و عاری از حقوق بشر به خصوص حقوق زن و کودک است. حالا چه این فیلم‌ها را فیلمسازان لاییک و سکولار و یا بچه‌های مذهبی ما ساخته باشند. لازم به ذکر است کشورهای غربی و جشنواره‌های غربی مطامع خودشان را در قالب فیلم و آثار هنری از ما انتظار دارند نه چیز دیگری. جشنواره‌های خارجی به دنبال چیدن میوه‌های درخت سینمای ایران با چاشنی اهداف سیاسی خودشان هستند تا با نشان دادن ضعف‌های جامعه و نظام جمهوری اسلامی به مقاصد سیاسی خود دست یابند.»
سینمای ایران را غرب مدیریت می‌کند
محمدحسین نیرومند، سردبیر و مدیر مسئول سابق کیهان کاریکاتور صاحب نظر در امور فیلم وسینما در راستای سخنان شورجه به مدیریت سینمای ایران توسط جشنواره‌های غربی اشاره می‌کند و می‌افزاید: «جشنواره‌های غربی از اول انقلاب سینمای ما را مدیریت کرده‌اند.  در حقیقت چیزی که ما در سینما می‌بینیم ماحصل مدیریت فرهنگی ما نبوده است بلکه حاصل مدیریت جشنواره‌های بین‌المللی بوده است. باید گفت به خاطرعدم شناخت مدیریت فرهنگی کشور،  این غرب و جشنواره‌های غربی هستند که سینما و کارگردانان ما را مدیریت می‌کنند. در نتیجه این امر باعث شده که سینمایی بی‌مخاطب و محدود اما پر سر و صدا داشته باشیم. چرا در یک سال، دو فیلم یک کارگردان در سینما اکران می‌شود اما مجموع فروش آن 50 میلیون هم نمی‌شود؟ به خاطر مدیریتی که جشنواره‌های جهانی کرده‌اند و بلایی که این جشنواره‌ها به سر سینمای ما آورده‌اند.»
وی  عنوان می‌کند: «به یاد دارم حدود 10 سال پیش یکی از دوستان در یکی از دانشگاه‌های ترکیه در رشته رسانه تحصیل می‌کرد. یکی از طرح درس‌هایش «مدیریت کردن هنرمندان از طریق جشنواره‌ها» بود. مثال بارزی که مصداق مدیریت شدن از طریق جشنواره‌های غرب آورده شده بود «کشور ایران» بود.  
جایزه جشنواره‌های غرب به فیلم‌های
تاریک و سیاه
این کارشناس فرهنگی ادامه می‌دهد: «سال‌ها پیش که در کیهان بودم؛ دوستان بخشی از بیانیه یک جشنواره غربی را پیدا کرده بودند که خط مشی کلی آن حاکی از این بود که داوران جشنواره به «نگاه واقع‌بینانه هنرمند » که منظور حقیقی آن سیاه‌نمایی درباره مشکلات جامعه ایرانی بود جایزه داده بودند نه کیفیت هنری اثر. توجه داشته باشید که در حوزه هنر، جنبه هنری اثر ارزش دارد و نه محتوا. در حقیقت خلاف تعریف مورد ادعایشان از هنر؛ جوایز را به محتوا می‌دهند نه کیفیت آثاری که در این جشنواره‌ها ارایه می‌شود.»
مدیریت غرب بر سینمای ایران در دوران سازندگی
جمال شورجه در بخشی دیگر از سخنانش خاطرنشان می‌کند که «مدیریت فرهنگی سینما توسط  جشنواره‌های غربی» مربوط به حال نیست.
 وی ادامه می‌دهد: «مدیریت سینمای ایران توسط جشنواره‌های خارجی از دوران سازندگی شروع شد. خاطرم هست در اتاق مسئول سینمایی کشور نشسته بودم و از سفارت فرانسه بدون واسطه زنگ زدند و دستور دادند که فلان فیلم را برای کن بفرستند و من خودم از نزدیک می‌شنیدم که فلان فیلم ضد نظام و انقلاب اسلامی باید به کن برود و به رئیس سازمان سینمایی ما از طریق سفارت فشار می‌آوردند. زمانی که فیلمی در غرب مورد توجه قرار می‌گیرد اتفاقا باید به آن فیلم مشکوک شد. ما نباید به دشمنانی همچون انگلیس و فرانسه و از همه مهم‌تر آمریکا و اسرائیل، به دیده اعتماد نگاه کنیم. آنها برای سرنگونی این نظام کمر بسته‌اند و ما هم باید برای مقابله با آنان اقداماتی بکنیم. چرا باید فیلمسازان و مسئولین فرهنگی ما له‌له بزنند که فلان فیلم ما در اسکار و کن جایزه ببرد، این باعث ننگ ما ومسئول فرهنگی ماست که نگاه کج و معوج و بی‌بصیرتی دارد. از فیلمساز لاییک سکولار چه انتظاری داریم؟ این نهاد‌های فرهنگی و حکومتی ما هستند که باید سینما و فیلم‌ها را مدیریت بکنند.»
دوران سازندگی و عدم صدور انقلاب
علیرضا سربخش منتقد سینما، به مدیریت فرهنگی سینما در دوران سازندگی اشاره می‌کند و می‌گوید: «به یاد دارم سال 72 یا 73 که مدیریت فرهنگی ایران در حال تغییر بود ، در وزارت امور خارجه آمریکا این مسئله مطرح شد که ما موفق شدیم مانع صدور انقلاب اسلامی از طریق فیلم‌های سینمایی به دنیا شویم. اما اظهار نگرانی کردند که بعد‌ها امکان دارد در بدنه مدیریتی سینما کسانی بیایند که این جریان را معکوس کنند.»
سربخش، مدیر مسئول نشریه سینما رسانه اظهار می‌دارد: «حضور سینماگران با گرایش‌های چپ مارکسیستی و سوسیالیستی در سینمای انقلاب اسلامی باعث شد که سینمای انقلاب صادر نشود و زمانی که این طیف از سینما رفتند، با اندیشه‌های لیبرالیستی خارج شدند اما هدف بعدی آنها واگذاری قدرت حاکمیت از دولت به سایر نهاد‌های خصوصی چون خانه سینما بود که این جریان تا امروز هم ادامه دارد.»
رؤياهاي شب و روز برخی فيلمسازان، جشنواره‌های غربی!
جواد اردکانی، کارگردان سینما با عنوان این مطلب که ما خودمان مايليم مديريت شويم و مديريت مي‌شويم، در گفت و گو با گزارشگر کیهان می‌گوید: «اشكال اصلي - در مدیریت شدن به وسیله جشنواره‌های غربی - متوجه خود ماست. تا وقتي جشنواره هاي غربي تنها سكوي پرش فيلمسازان ما به سطوح بالاتر سينماي دنيا باشند، تا وقتي راه‌يافتن فيلم‌هايمان به بخش مسابقه جشنواره هاي غربي جزو اهداف اصلي و بعضأ جزو رؤياهاي شب و روز فيلمسازان ما باشد، تا وقتي متر و معيار مديران فرهنگي ما جايزه‌هاي ريز و درشت جشنواره‌هاي غربي باشد  و تا وقتي حمايت غربي‌ها از فيلمسازان ايراني (كه در جشنواره هاي خود شناسايي مي‌كنند و پي به استعداد و توانمندي آنها مي‌برند) خيلي جدي‌تر و قابل اعتمادتر از حمايت مديران فرهنگي مملكت خودمان باشد، طبيعتأ همه نگاه‌ها به همان جشنواره‌ها خواهد بود و هر اشاره آنها براي ما تعيين كننده مي شود. بعد كلي واسطه مي‌تراشيم تا بفهميم مثلأ اولويت موضوعي اين دوره كن چيست تا در همان موضوع فيلم بسازيم. بعد كلي تلاش مي كنيم و خود را به در و ديوار مي‌زنيم تا فيلمهایمان توسط واسطه هاي فلان جشنواره باز شود، ديده شود بلكه پسنديده شود. به عبارتي ما خودمان مايليم كه مديريت شويم و مديريت مي‌شويم. شايد اين پاسخ‌ها براي بعضي‌ها چندان خوشايند نباشد اما به گمان حقير همين است. یعنی مشكل از خود ماست.»
بنابراین در این مسئله نگاه سینماگر به سیاست‌های جشنواره‌های خارجی خواهد بود ؛ اگر چنین نباشد به آن جشنواره‌ها دعوت نخواهند شد. مهمترین جایزه سینمایی جهان که از سوی آکادمی علوم و هنرهای سینمایی یا اسکار اهدا می‌شود، خود نمونه بارزی از سیاست ورزی در دنیای هنر و وارد کردن سیاست‌های خاص چند کشور به دنیای هنر سینما است. اما باید دید آنان چگونه بر سینمای ایران مدیریت می‌کنند و محتوای فیلم‌های مورد پسند جشنواره‌های غرب چیست؟
سیاه نمایی و ادامه موج نئوریالیسم غربی
سید محمد حسینی؛ کارشناس و مجری برنامه سینما 4 در گفت و گو با گزارشگر کیهان محتوای فیلم‌های ایرانی حاضر درجشنواره‌های غربی را در یک جریان کلی به چند بخش تقسیم می‌کند و می‌گوید: « بخشی از محتوای این فیلم‌ها به نوعی  سیاه نمایی است که در جریان سبک فیلمسازی نئورئالیستی نمودار می‌شود که تولدش در مجله تاریخ سینما و در فرانسه بود. سیاه نمایی در فیلم‌ها نوعی موج نئوریالیستی ایتالیایی بود و در برهه‌ای پایان یافت اما در ایران چیزی حدود 50 سال است که از این سبک پیروی می‌شود و کوتاه نمی‌آیند. سبک فیلمسازی که مولفه‌های خاص خودش را دارد مثل دوربین سر دست، تاکید روی زاویه‌های تاریک چون فقر، تمرکز بر روی دردها و رنج‌ها و اقتضائات لاجرم اجتماعی و... در کشور ما جوانانی هستند که در این سبک کار می‌کنند و به نظرم اصرار این طیف از جوانان در سبک نئورئالیستی ایتالیایی حتی نسبت به طیف روشنفکر سنتی ایران در گذشته بیشتر و افراطی‌تر است؛ در حقیقت نوعی هدایت جدی می‌شوند.»
این کارشناس و مجری تلویزیونی ادامه می‌دهد: «بخشی دیگر از محتوای فیلم‌ها نوعی اپوزیسیون نمایی نسبت به حکومت‌های غیرمالوف غرب است که اگر خلاف جریان سیاسی غرب حرف بزند خیلی اقبالی نمی‌شود. اما فیلم با محتوایی در راستای جریان سیاسی غرب و شعارهای موجود در سیاست آنان مثل جامعه مدنی و آزادی و تسامح و تساهل و مباحثی از این دست مورد اقبال قرار می‌گیرد. فیلم‌هایی که ساخت آنها در کشور ما در برهه‌ای رایج بود. در سینمای ما آن بخش از فیلم‌هایی مورد توجه قرار می‌گیرند که کارگردانان سیاسی ما با مولفه‌هایی که ذکر شد برای جشنواره‌های غربی می‌سازند.»
سینمای در تبعید مساوی هنجارشکنی
سیدمحمد حسینی، سردبیر سینما رسانه می‌افزاید: «بخش دیگر آن « سینمای در تبعید» است که چند سالی است شکل گرفته است .بدین صورت که سینمای خارج از کشور نوعی هنجارشکنی می‌کند و معتقد است که سانسور در کشور اجازه تولید بعضی از نماها را نمی‌دهد و مجبور است درخارج از کشور فیلم را بسازد. مثل فیلم‌های بهمن قبادی و امثالهم.»
سیاه نمایی درفیلم‌های ایرانی
سوپاپ اطمینان غربیان
علیرضا سربخش منتقد سینما، محتوای فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی، سیاه نمایی جامعه ایران را یک سوپاپ اطمینان برای غربیان می‌داند و این سوال را مطرح می‌کند که: « در حقیقت جشنواره‌های غرب  با نمایش دادن فیلم‌هایی با محتوای سیاه و تاریک از جامعه ایرانی به دنبال چه هستند؟ وقتی فیلمساز ما در فیلمش این گونه به تصویر می‌کشد که چگونه یک زن ایرانی به فاصله یک کیلومتر، کوزه آب را به سر چشمه می‌برد و در آب چشمه لباس‌ها و کودکش را شست‌وشو می‌دهد و... در ذهن یک غربی مثلا فرانسوی که با فرهنگ ایرانی آشنایی ندارد چه تاثیری می‌گذارد. یک شهروند فرانسوی تحت فشار سرمایه‌داری است و سرمایه‌دار حقوقی در شان یک کارگر را به او نمی‌دهد. این کارگر با خودش فکر می‌کند من در این کشور زندگی می‌کنم و امکانات زندگی چون آپارتمان، آب شهری لوله کشی و...در اختیار دارم و مثل زن ایرانی نیستم که در این فیلم  می‌بینم. بنابراین غربیان از این فیلم‌ها به عنوان سوپاپ اطمینان استفاده می‌کنند و درواقع سرمایه‌دار غربی از آن بهره می‌برد و می‌گوید من غربی که این فیلم را نساخته‌ام این را یک ایرانی ساخته است و در نتیجه برای آن شهروند فرانسوی قابل قبول می‌شود.»
انتقاد از نظام جمهوری اسلامی مساوی جایزه از جشنواره‌های غربی!
سربخش در ادامه عنوان می‌کند: «شما خوب که نگاه کنید در تمام دوره‌های جشنواره‌های فجر بدون استثنا همه جشنواره‌های خارجی نماینده‌ای در ایران دارند و می‌دانند چه نوع فیلم‌هایی تولید شده است. در دوره‌ای از جشنواره فیلم فجر نماینده یک کشور غربی فیلمی را که از نظام جمهوری اسلامی ایران انتقاد کرده بود مورد توجه قرار داد و از آن فیلمساز به صورت ابزاری در جلسات مختلف کشورش بهره برد. شما می‌بینید به سادگی این گونه سینمای ایران را مدیریت می‌کنند و از فیلمی چون «  عصبانی نیستم» که درجهت فتنه سال 88 ساخته شده بود، حمایت کردند و در جشنواره مونیخ و ...جوایزی به آن دادند.»
اکران فیلم‌های سیاه در سینماهای غرب
جمال شورجه، کارگردان فیلم ۳۳ روز به اکران فیلم‌های تلخ و سیاه ایرانی به مناسبت‌های مختلف در غرب اشاره می‌کند و می‌گوید: «در سال‌های گذشته  فیلم‌‌های سیاه و تلخی را با توجه به مناسبت‌های خاص در کشورشان اکران کردند که نشان دهند انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران ناتوان در اداره جامعه است. این سیاست‌ها از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا به الان دنبال شده است و متاسفانه ما مدیریت لازم را در جهت هدایت فیلم‌های مناسب به این جشنواره‌ها نداشته‌ایم. هر فیلمسازی که  فیلمی ساخته، یا به صورت شخصی و یا توسط مسئولین سینمایی به جشنواره‌های غربی فرستاده شده است و متاسفانه مدیریتی هم از طرف نهادهای ذی نقش در حوزه سینما برای هدایت و جلوگیری از آن نداشته‌ایم. حتی جشنواره‌های غربی، نسل دوم و سوم فیلمسازان بعد از انقلاب را هم تربیت کرده‌اند که این فیلم سازان به تأسی از غرب فیلم‌هایی مورد خوشایند آنها می‌سازند تا جهت گیری‌ها و اهداف آنان را دنبال کنند.»