اصلاحات و اصلاح طلبی انقلابی و آمریکایی « از دیدگاه امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله)»
اصلاحات از رفع فقر، فساد و تبعیض تا خواسته های مبهم و مجهول (پاورقی)
اصلاح در روشها، نه در اهداف
در اهداف و مبانى، ملاك ما بايد «فاستقم كما امرت» باشد. بههيچوجه عدول از مبانى و عدول از ارزشها جايز نيست؛ اهداف، اهداف الهى است و هيچ ترديد، شك يا ارتدادى از اين اهداف جايز نيست؛ اما در روشها بايستى تكامل، اصلاح، تغيير و رفع خطا، جزوِ كارهاى دائمى و برنامههاى هميشگى ما باشد؛ ببينيم كدام روش ما، ولو به آن عادت كرده باشيم، غلط است، آن را عوض و اصلاح كنيم. بايد مراقب باشيم كه جاى اين تعبيرات عوض نشود؛ يعنى ما در زمينة اهداف، مىگوييم استقامت؛ بايد جاى «هدف» را با «روش» اشتباه نكنيم. استقامت در روشها لازم نيست، استقامت در اهداف لازم است. در كار روشهای آزمون و خطا جارى است. البته بايد از تجربهها استفاده كنيم كه آزمون ما آزمون موفقى باشد و نخواهيم كه دائم تجربه كنيم و پشتسر هم اشتباه؛ اما در زمينة اهداف، بايستى قرص و محكم بايستيم و يك قدم پايين نياييم. البته انحراف از هر دو نيز اشتباه است. بعضى به نام نوانديشى و به نام اصلاح، در هدفها تغيير ايجاد مىكنند؛ در هدفها تجديدنظر مىكنند؛ اصلاح نيست؛ اين برگشتن از راه و عقبگرد است؛ ارتجاع است.
ما اگر امروز اهداف والاى انقلاب اسلامى را، چه در زمينههاى فرهنگى، چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى حكومتى و سياسى، دست بزنيم و برگردانيم به سمت آنچه كه احياناً دنيا - دنياى مادى و سلطه؛ دنياى تحت پنجة شيطان - هم از ما مطالبه مىكند، اين ارتجاع به گذشته است. در گذشته، در دوران طاغوت، همين اهداف دنيايى حاكم بود؛ منتها با ابزارهاى بسيار فاسد و زشت و وابسته. ما نبايد اين ارتجاع را قبول بكنيم. اهداف ما اهداف الهى است؛ حكومت اللَّه و توحيد و رفتن به سمت جامعة حقيقى دينى و حاكميت احكام الهى است. البته در نقطة مقابل، بايد به نام صلابت، دچار تحجر هم نشويم و روشهايى را كه امتحان كردهايم و غلط از آب درآمده، رويش پافشارى نكنيم. بنابراين، بنده با شعار اصلاح صددرصد موافقم؛ اصلاح در روشها، اصلاح در شيوهها، و استقامت در هدفها و مبانى. البته ممكن است كسى به نام اصلاح، بخواهد در مبانى دست ببرد؛ همچنانكه غربيها اين را خواستند.
شما ديديد در اين چند ساله در رسانهها و در تبليغات جهانى، دائماً روى اصلاح در ايران تكيه كردند. آنها نمىخواستند كه اگر ما در زمينة اقتصادى اشتباهى داريم، يا در زمينة فرهنگى و تبليغاتى ناپختگى داريم، آن را اصلاح كنيم، بلكه مىخواستند ما در مبانى و در حاكميت شرع و حاكميت اللَّه تجديدنظر كنيم. اين، همان اصلاحى است كه ما هميشه در پيشبرد اهداف استكبار در ايران، مشاهده كردهايم. رضاخان هم كه آمد، به عنوان اصلاح آمد؛ او هم گفت مىخواهم اصلاح كنم! اینکه ما در مبانى دست ببريم و در اهداف تجديدنظر كنيم، اصلاح نيست؛ اِفساد است. اصلاح معنايش اين است كه ما با حفظ اهداف والا و صراحت در بيان آنها- نبايد هيچگونه تقيهاى در بيان اهداف و ارزشها و مبانى كرد. ما امروز يك دولت بزرگ و يك قدرت هستيم كه ملتى پشت سر ما هستند. اينجا، جاى بيان حقيقت در مبانى اسلامى و در حاكميت اللَّه است؛ ما بايستى اينجا حقيقت را بيان كنيم- در روشهاى خودمان تجديدنظر كنيم و ببينيم چه كارى بايست انجام مىداديم كه ندادهايم، و چه كارى نبايد انجام مىداديم كه دادهايم.(91)
اصلاح روشها، اصلاحطلبی است
ما بايد روشها را اصلاح كنيم. در روشها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهى به مرحلهاى مىرسيم كه امروز ديگر جواب نمىدهد؛ بايد مرحلة ديگرى را شروع كنيم. حفظ اصول و اصلاح روشها، معناى اصلاحطلبى است.(92)
اصلاح روشهای غلط
انقلاب، حرکت و تحوّل و رفتن به جلوست. در پایة این ارزشها جامعه باید حرکت کند، تحوّل پیدا کند و به جلو برود. باید روز به روز روشهای غلط را اصلاح کند و یک قدم جدید بردارد تا بتواند به نتیجه برسد.(93)
اصلاحات، امر پُر جاذبهای که باید معنا شود
اين دوستمان يقيناً دوست بسيار جوانى هستند؛ چون اگر در جريان حرفهاى ما در اين چند سال مىبودند، مىديدند كه نه، ما هميشه اينها را مورد تأكيد قرار مىداديم. من در همين جايى كه الآن نشستهام، در روز تنفيذ دورة دوم رئيس جمهور محترم قبلى، راجع به رشد يك طبقة جديد هشدار و تذكّر دادم و نكات بسيار مهمى را در همين زمينهها گفتم. اين هشدارها و تذكّرها هميشه در حرفهاى ما هست. اينگونه نيست كه من فقط در چند سال اخير مسألة فقر و فساد و تبعيض را مطرح كرده باشم؛ نه. با طرح شعار رفع فقر و فساد و تبعيض در اين ايّام، خواستم نکتة اساسىاى را كه مورد نظر من است، بيان كنم و آن اين است كه طرح مسألة اصلاحات در كشور - كه بسيار هم خوب است؛ اصلاحات يك امر بسيار پُرجاذبه و بسيار لازم براى هر كشورى است كه دائم در حال اصلاحِ خودش باشد- يك وسيلة سياسى در دست عدّهاى شد كه نه نظام، نه اسلام، نه قانون اساسى، نه اين دولت، نه رئيس جمهور، نه رهبرى، نه وزرا، و خلاصه هيچ كس را قبول ندارند؛ يعنى كلّ نظام را قبول ندارند. اينها بدون اینکه كلمة اصلاحات را معنا كنند، شروع به استفادة سياسى از اصلاحات كردند.
من مطرح كردم كه اصلاحات در كشور- كه يك امر بسيار لازم است و همه بايد متوجّه اصلاحات شوند و سه قوّه بايد در جهت اصلاحات حركت كنند- در درجة اوّل اين سه چيز است. من در واقع يك مفهوم روشن را براى اصلاحات مطرح كردم و آنها هم نتوانستند آن را نفى كنند؛ چون چه كسى است كه رفع فقر و تبعيض و فساد را در جامعه لازم نداند يا آن را اصلاح نداند؟ اما بههرحال براى اينگونه اصلاحات تلاش نمىكنند. براى يك خواستة مبهم و مجهول، مرتّب در فضاى كشور طوفان سياسى راه مىاندازند و مردم را به اين طرف و آن طرف مىكشانند و دانشگاه را مورد هدف خود قرار مىدهند. آيا اين درست است؟ من خواستم به اين تلاشى كه بعضى افراد مىخواهند بكنند، جهت داده شود؛ كه خوشبختانه همينطور هم شد. قبل از آنكه من اين مسئله را مطرح كنم و بعد از آنكه مطرح كردم، رؤساى سه قوّه را اينجا خواستم و با آنها صحبت كردم. آنها قول دادند كه برنامهريزى كنند؛ برنامهريزى هم كردند و الآن كارهايى مىكنند. بنابراين من از سابق و در دولت گذشته هم بخصوص در زمينة مسألة فساد و تبعيض و فقر، تلاش مسؤولان را خواستهام. آنها هم براساس همان خواستة ما لايحة فقرزدايى را درست كردند.(94)
اصلاحطلبی، ذات انقلاب
امروز يكى از واژههاى رايج، واژة «اصلاحطلبى» است. من در نماز جمعه هم گفتم، بارها هم تكرار كردهام؛ بنده معتقدم اصلاحطلبى جزوِ ذات انقلاب است. اصلاً انقلاب، يعنى يك حركت بزرگ و رو به جلو، كه اين حركت هرگز ايستايى ندارد و بطور دائم پيشرونده است. اين پيشروندگى يعنى همان اصلاحطلبى. البته اگر امريكاييها بخواهند بيايند به ما درس اصلاحطلبى بدهند و بگويند شما اين كارها را بكنيد تا اصلاحطلب باشيد، بديهى است كه ما قبول نمىكنيم، زيرا آن چيزى كه آنها اصلاحطلبى مىدانند، عين ارتجاع به گذشته است. اگر امروز به جاى حكومت مردمىِ پُرنشاطِ مستقّلِ شجاعِ جمهورى اسلامى در اين كشور، يك حكومت پادشاهىِ مرتجعانة مطيع غرب بود، اينها آن را اصلاحطلب مىدانستند. آنگونه اصلاحطلبى براى خودشان خوب است. اگر آن نوع اصلاحطلبى خوب است، بروند براى خودشان عمل كنند. اصلاحطلبى - با معناى درست اين كلمه - جزوِ لاينفك انقلاب است و يك دانشجوى مسلمان نمىتواند اصلاحطلب نباشد. اصلاحطلبى يك پُز سياسى نيست؛ از اين به عنوان يك پُز سياسى و وسيلهاى براى جذب دل اين و آن نبايد استفاده كرد؛ از آن براى موجّه كردن چهره نبايد استفاده كرد. اصلاحطلبى، يك تكليف و يك مجاهدت است. دولت و ملت موظّفاند اصلاحطلب باشند؛ البته اجازه ندهند كه اصلاحطلبى را ديگران براى آنها تعريف كنند. خودشان بايد اصلاح خودشان را بشناسند، جستجو كنند، تشخيص دهند و تعريف كنند. نقطة مقابلش هم اصلاحطلبىِ امريكايى و اصلاحطلبىِ بيگانهپسند است.(95)
انقلاب اسلامی، یک اصلاح بزرگ
چرا بعضى افراد از آوردن اسم دشمن بدشان مىآيد؟! مىگويند نفهميد، ندانيد و به ياد نياوريد كه دشمن داريد! انقلاب و نظام جمهورى اسلامى اين راه روشن را به ما نشان داد و اين خطِّ صلاح و فلاح را در مقابل پاى ملت گذاشت. انقلاب احتياج به تجديدنظر ندارد؛ احتياج به عمل كردن دارد. عدّهاى دائماً دم از تجديدنظر مىزنند. در چه چيزى مىخواهيد تجديدنظر كنيد؟! انقلاب، يك حركت عظيم در مقابل فساد و بىكفايتىِ رژيمى بود كه تا خِرخِره در لجنزارهاى فساد و وابستگى گرفتار شده بود. انقلاب، يك اصلاح بزرگ است. بايد به انقلاب عمل كرد؛ بايد به قانون اساسى عمل كرد؛ بايد به مبانى نظام جمهورى اسلامى وفادار بود و عمل كرد. انقلاب و جمهورى اسلامى عيبى ندارد. بنده و امثال بنده با ضعفها و كمبصيرتى و ترس و جُبنِ ذاتى و دلدادگىِ خود به امور مادّى و عشرت دنيايى مىخواهيم انقلاب را تفسير كنيم. ما ضعفهاى خود را به حساب انقلاب میگذاريم؛ در حالى كه انقلاب، قوى و كارآمد است و نظام جمهورى اسلامى، همان قلّة بلندى است كه مىتواند ملت ايران و كشور عزيز ما را از همة گرفتاريهاى مادّى و معنوىاش بيرون بياورد؛ به شرطى كه بنده و امثال بنده به آنچه كه نظام جمهورى اسلامى و اسلام عزيز بر دوش ما گذاشته، عمل كنيم و ضعفهاى خودمان را به پاى نظام جمهورى اسلامى نگذاريم.(96)
اصلاحات براساس قواعد مستحکم انقلاب
ما در اين راه طولانى اگر احساس انحراف كرديم، بايد آن را برطرف كنيم؛ بايد خود و برنامهمان را اصلاح كنيم؛ اصلاح براساس همان قواعد مستحكم انقلاب كه امام بزرگوار آن را از اسلام استفاده كرد و به ما و ملت ما آموخت. با استفادة از اينها، اصلاح واقعى عبارت است از اینکه با فقر و تبعيض مبارزه شود؛ عدالتخواهى، يك انگيزة همگانى براى مسؤولان باشد؛ خدمت به مردم، يك وظيفه و احساس دينى در اعماق وجود مسئولان باشد؛ اين مىشود راه صحيحِ امام.(97)
پانوشتها:
91 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، 31/06/1383.
92 - بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان، 19/02/1384.
93 - بیانات مقام معظّم رهبری در خطبههای نماز جمعة تهران، به تاریخ 1379.
94 - بیانات مقام معظّم رهبری در جلسة پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، 22/12/1379.
95 - همان.
96 - بیانات مقام معظّم رهبری در اجتماع بزرگ مردم مشهد و زائران حرم مطهر امام رضا(ع)، 01/01/1380.
97 - بیانات مقام معظّم رهبری در چهاردهمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره)، 14/03/1382.