اخبار ویژه
افراطیون حزب منحله وزارت جهاد را شخم میزنند؟!
برخی انتصابات، جناحی، سیاسی و غیرفنی وزارت جهاد و کشاورزی موجب نارضایتی کشاورزان در استانهای مختلف شده است.
به گزارش جهان به نقل از پاس از ابتدای انتصاب محمود حجتی به عنوان وزیر جهاد کشاورزی، به دلیل سابقه سیاسی وی، برخی از دلسوزان از ابتدا نسبت بهجهتگیری و انتصابات غیرتخصصی و غیرکشاورزی، هشدارهایی داده بودند. به عنوان نمونه چندی پیش «حمید-ک» با حکم وزیر جهاد کشاورزی به عنوان رئیس مهمترین مرکز سرمسازی کشور (موسسه واکسن و سرمسازی رازی) منصوب شد. وی عضو حزب منحله مشارکت، نماینده مجلس ششم است که نامه موهن 127 نماینده (معروف به نامه جام زهر) را امضا کرد.
«اروجعلی- م» نیز که به عنوان رئیس هیئتمدیره و مدیرعامل کشت و صنعت و دامپروری مغان منصوب شد، از اعضای سابق حزب مشارکت است. اخیرا نیز که حزب «اتحاد ملت ایران» به عنوان بدل حزب مشارکت درخواست تشکیل یک حزب جدید را داده است امضای «اروجعلی- م» نیز به عنوان هیئت موسس دیده میشود.
شرکت کشت و صنعت و دامپروری مغان عظیمترین مجموعه اقتصادی، تولیدی و کشاورزی کشور است که با داشتن بیش از دو هزار و 600 هکتار باغ میوه و اراضی وسیع کشاورزی و تنوع تولید محصولات مختلف و داشتن مجتمع بزرگ دامپروری، کارخانه قند، لبنیات یکی از بنگاههای اقتصادی عظیم است.
«محمدعلی-ج» دیگر انتصاب سیاسی آقای وزیر است. وی در حال حاضر علاوه بر معاونت توسعه مدیریت وزارت جهاد کشاورزی، عضو هیئتمدیره شرکت معظم «جهاد استقلال» نیز هست. وی از نیروهای فعال حزب مشارکت در استان اصفهان و شهردار اسبق این شهر در زمان حضور حزب مشارکت در شورای اول شهر اصفهان بود.
چندی پیش، «محسن حجتی» از بستگان آقای حجتی نیز با حکم وزیر به سمت بازرس ویژه وزیر جهاد کشاورزی منصوب شد.
هماهنگی با نشریات زنجیرهای برای جنجال در مجلس
خبرنگاران اصلاحطلب از شب قبل در جریان نطق حاشیهساز مطهری و جنجالهای احتمالی آن بودند تا جایی که یکی از خبرنگاران اصلاحطلب در شبکههای اجتماعی به دیگر خبرنگاران اصلاحطلب میگوید، مطهری فردا میخواهد در مجلس خون و خونریزی به راه بیندازد!
اظهارات دیروز مطهری در حمایت از سران فتنه و تخطئه شورای امنیت ملی برای دقایقی فضای مجلس را متشنج کرد و با اعتراض گسترده نمایندگان مواجه شد.
خبرنامه دانشجویان با انتشار موضوع اطلاع خبرنگاران اصلاحطلب از تدارک مطهری برای جنجال نوشت: این خبرنگار پس از تشنج در جلسه مجلس به علت نطق مطهری، به سایر خبرنگاران اطلاع میدهد متن کامل نطق علی مطهری را به همراه قسمتهایی که وی موفق به ایراد آنها در صحن مجلس نشد، در اختیار دارد.
روزنامههای زنجیرهای افراطی مدتهاست علی مطهری را تر و خشک میکنند و از وی برای متشنج کردن فضا و احیای اموات فتنهگر بهره میبرند چرا که او تظاهر به اصولگرایی و وفاداری به نظام و انقلاب میکند اما در عمل حاضر است برای تیتر و دیده شدن، جنجالهای مورد نیاز روزنامههای نقشآفرین در دو فتنه و آشوب 78 و 88 را فراهم کند.
چرا بسته اشتغالزایی دولت هرگز گشوده نشد؟
معاون وزیر کار میگوید بانک مرکزی و سازمان مدیریت اجازه عملی شدن بستر اشتغالزایی دولت را نمیدهند.
حسن طایی در مصاحبه با نسیم گفت: از آذرماه گذشته به معاونت اشتغالزایی دولت آمدم، برنامههای خود را در شورای عالی اشتغال و سپس کمیسیون تخصصی این شورا ارائه دادم. 3 ماه طول کشید تا این برنامهها در کمیسیون تخصصی شورای عالی اشتغال که شامل 20 دستگاه مختلف کشور است، به تصویب برسد و بعد از آن بسته اشتغالزایی تدوین شد.
معاون اشتغالزایی وزارت کار گفت: در کنار تلاش برای به تصویب رساندن برنامهها مدام به بانک مرکزی میرفتم و از آنها درخواست میکردم، تا سیاستهای اعتباری مناسبی به بحث اشتغال اختصاص دهند. در نهایت بسته در اسفندماه سال قبل تصویب شد و در فروردینماه در جلسه شورای عالی اشتغال با حضور آقای دکتر روحانی نهایی شد.
معاون وزیر کار با انتقاد از خلف وعده بانکها بیان کرد: مدیران بانکی ابتدا قول سه ماه اول امسال را به ما دادند، سپس این وعده به ششماه رسید، ولی تا به امروز که نه ماه از سال گذشته است، تنها بانک رفاه کارگران با پرداخت کمتر از 1000 میلیارد تومان به وعده خود عمل کرده و باقی بانکها خلف وعده کردهاند.
طایی با بیان این مطلب که «سیاستهای اتخاذ شده توسط بانک مرکزی ضدتولید است» ادامه داد: بارها به بانک مرکزی تذکر دادم که سیاستهای اعتباری شما با برنامه اشتغالزایی مدنظر رئیسجمهور همخوانی ندارد، اما توجهی به این مسئله نشد و حتی سیاستهای ضدتولیدی هم در بانک مرکزی اتخاذ شد.
وی با انتقاد از نرخ سود تسهیلات اعطایی توسط بانک مرکزی خاطرنشان کرد: نرخ سود تسهیلات اعطایی بانک مرکزی، 30 درصد است، که این رقم تولید و اشتغال را در کشور مخدوش کرده است، و در واقع بعد این تصمیم بانک مرکزی بنگاههای کوچک و متوسط لطمه جدی دیدند.
معاون وزیر کار از سازمان مدیریت و برنامهریزی هم گله کرد و گفت: بارها با مدیران این سازمان جلسه داشتم و قرار بود، آنها برای اجرای بسته اشتغالزایی دولت به ما بودجه اختصاص دهند، اما تا به امروز یک ریال هم بودجه به ما اختصاص داده نشده است.
تابوشکنی انتحاری یا گریستن بر تابوت بدون مرده
محافل حامی روحانی در داخل و خارج تحلیلهای جالبی درباره اظهارات هفته گذشته وی در همایش اقتصاد ایران منتشر کردند.
سایت نامهنیوز در تحلیلی با عنوان «تابوشکنی؛ میراث احمدینژاد برای روحانی»، مذاکره با آمریکا و طرح رفراندوم را از جمله تابوشکنیهای روحانی توصیف کرد و نوشت: رسیدن به قدرت بعد از احمدینژاد و تغییراتی که او در ساحت سیاست ایران بوجود آورده بود، روحانی را مجبور کرد دست به حرکات گاها انتحاری در سیاست خارجی و داخلی بزند.(!)
در همین حال صادق زیباکلام در مصاحبه با تابناک و درباره رفتارهای پوپولیستی روحانی گفت: من نمیخواهم توجیهگر اقدامات دولت روحانی باشم. معتقدم متاسفانه گاهی عملکرد و رفتار آقای روحانی خیلی با احمدینژاد تفاوت نداشته است. آقای روحانی در اولین سفر به خوزستان رفت. من اولین کسی بودم که به ایشان اعتراض کردم و گفتم این به چه معناست؟ شما بر روی ماشین سر باز حرکت کنید و مردم دنبالتان بدوند. اگر اینها خوب بود، این کار را که احمدینژاد بهتر انجام میداد. احمدینژاد این کارهای پوپولیستی را بهتر انجام میداد. حتی این کارها را آقای قالیباف یا جلیلی خیلی بهتر از ایشان انجام میدهند. ما تلاش میکنیم که رفتارهای پوپولیستی انجام نشود. منتها این هم یک واقعیتی است که بالاخره ما در ایران زندگی میکنیم و نمیتوانیم از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران فرار کنیم. این یک واقعیت تلخی است که اگر فردا آقای احمدینژاد نامزد شود، بین 10 تا 15 میلیون رای میآورد. ایشان از آقای روحانی بیشتر رای خواهد آورد. شاید آقای روحانی به نحوی این موضوعات را احساس میکند و نمیخواهد بدنه اجتماعی را از دست بدهد.
از سوی دیگر علی افشاری در سایت خودنویس خاطرنشان کرد: با توجه به سیر قانونی، روحانی دنبال اجرایی کردن رفراندوم نیست اما میخواهد با راهانداختن کارزار روانی برنامه خود را جلو ببرد. ... از این رو اگر زاویه پیدا کردن روحانی با موضع حاکمیت در برنامه هستهای از حالت شعاری بیرون بیاید و جنبه عملی و کارکردی پیدا کند آنگاه سیاست هستهای دولت دوباره بر روی ریل درستی قرار گرفته و از مسیر بنبست آفرینی که در ابتدای مذاکرات مربوط به توافق جامع پی گرفته شد، بیرون میآید.(!)
خودنویس که توسط شماری از اصلاحطلبان فراری اداره میشود در مطلب دیگری نوشت: آقاجون مگر مجبوری؟ چرا چیزی را میگویی که نمیتوانی انجام بدهی؟ چرا لقمهای برمیداری که توی گلویت گیر کند. چرا حرفی میزنی که حسین شریعتمداری دست بگیرد و برایت طنز بنویسد؟ این مسیر به همان جایی میرسد که خاتمی رسید. حالا بیا جوابگوی حسین شریعتمداری باش. مشاورانت به اندازه او هم فرق رفراندومها را ندانستند و شما را در این مخمصه انداختند. شما جداً تصور کردی اجازه برگزاری همهپرسی داری؟!
اما بالاترین از سایتهای حامی فتنه 88 معتقد است: روحانی با نطقش در کنفرانس اقتصادی نشان داد که اصلاحطلبتر از خاتمی و هر اصلاحطلب دیگری است. روحانی قطعاً از اصلاحطلبان مذهبی عبور کرده و یک سر و گردن از آنها جلوتر است. زیرا کاملاً لیبرال است اما اصلاحطلبان نیرویی هنوز ایدئولوژیک هستند. روحانی اما علاوه بر همه بدشناسیها و خوش شانسیهایی که دارد که گاهی همپوشان هم هستند مثل اوضاع اقتصادی که از سویی بدشناسی است و اجازه مانور به روحانی نمیدهد. اما در عین حال همین اقتصاد خوش شانسی است. زیرا اگر اوضاع چنین نبود قطعاً روحانی فرصت این همه باز شدن در حوزههای اصلی و ایدئولوژیک را پیدا نمیکرد- با فرض اینکه اگر حتی خودش هم میخواست- گفتم که علاوه بر همه اینها روحانی یک گیر و یک گشایش مخصوص اجتماعی هم دارد. گیرش این است که چون لیبرال است و فلسفی سخن میگوید و به ریشهها میپردازد بار کافی هیجانهای ایدئولوژیک را ندارد حرفش و نمیتواند تودهها را جلب و جذب کند به راحتی. و همین جاست که خیلی مهم است که هم خاتمی و هم موسوی با تبلیغات باید بیایند پشت این سخنان روحانی و تودههای حامیشان را متوجه روحانی کنند.
از سوی دیگر داریوش سجادی از همکاران سابق نشریات اصلاحطلب مینویسد: آقای روحانی- هرچند تلاش و مساعی جمیله جنابعالی جهت تعامل با کدخدا و حصول به توافق برد-برد قابل تقدیر است. اما همه شواهد دال بر آن است که آنچه که شما از خلال مذاکرات با طرف غربی میکاویدید از همان فردای رد صلاحیت آقای هاشمیرفسنجانی در انتخابات 92 از جانب طرف آمریکایی به حالت تعلیق درآمد! از نگاه آنها شما کسی نیستید که توان یا گمان به چالش کشیدن نظام را داشته باشید!
وی مینویسد: جنابعالی واقعبینانه موظفید فرای فرجام مذاکرات هستهای، اقتصاد مقاومتی را جدیتر بگیرید! دخیل بستن به امامزاده 1+5 به مثابه گریستن بر تابوت خالی از متوفی است!
افراطیون کاری کردند جرئت نداشتیم اسم 2 خرداد را بیاوریم
رئیس شورای مرکزی حزب ندا میگوید اصلاحطلبی نمیتواند بیرون از نظام و در تقابل با آن باشد، کاری که به نام جنبش سبز در سال88 صورت گرفت.
صادق خرازی در مصاحبه با روزنامه شرق و درباره مرزبندی با تندروها میگوید: خطبندیها و مرزبندیها بعد از سال88 بیشتر شد. از سال 84 مرزبندیهای سیاسی و فکری در بین اصلاحطلبان موضوعیت جدی و بیشتری پیدا کرد، خصوصاً جبههبندیای که در سال 84 شد و شکست اصلاحطلبی را به معنی واقعی در سه صحنه انتخابات شوراها، مجلس و ریاستجمهوری به صورت پیدرپی داشتیم. در سال 82 تا 84 جریانهای اصلاحطلبی تعریف شدند. یک جریان بالاخره جریاناتی، تند بودند؛ جریاناتی که مسائل را سفید و سیاه میدیدند.
وی درباره حضور برخی اعضای شاخه جوانان حزب مشارکت در مرکزیت حزب ندا (مجید فراهانی عضو همین شاخه، دبیرکل ندا شده است) میگوید: اینها اکثریت نیستند. چند نفر از اعضای مشارکت از گذشته با این حزب زاویه داشتند و نگاه دیگری داشتند و یا همکاری فکری کردند.... خیلی از اینها چند سال است از مشارکت جدا شدهاند و اگر حتی دوباره این حزب فعال شود، ممکن است خیلی از این افراد به مشارکت باز نگردند. کنشها و واکنشهای مشارکت، یک واگرایی ایجاد کرده است.
صادق خرازی در ادامه این مصاحبه و درباره انتخابات 88 گفت: صبح روز قبل از انتخابات من یک نظرسنجی دیدم. 60درصد احمدینژاد بود 40 درصد موسوی. یک نظرسنجی دیگر، موسوی را 42 و احمدینژاد را 58 درصد اعلام کرد. خودم به 40 تا 50 روستا و شهر رفتم. من معتقدم تخلف شد اما تقلب 10 تا 12 میلیونی نه. قلب من نمیتواند قبول کند که احمدینژاد در این کشور 24 میلیون رأی آورده باشد. اما عقلم چیز دیگری میگوید. متأسفانه برخی دوستان فقط تهران، اصفهان و شهرهای بزرگ را دیدند. آقای جهانگیری به من گفت در منطقه ما (جیرفت) تخلف شده است. من به رهبری گفتم و آقای اژهای ما را خواست. رفتند تحقیق کردند دیدند که صندوقها درست است. نمیشود اینطور قضاوت کرد.
وی درباره نسبت اصلاحطلبان با نظام میگوید: ما میگوییم که دموکرات هستیم اما در تمرین با خود مشکل داریم. اگر مدعی هستیم باید نشان دهیم. اگر در سیاست پیاده، دموکرات هستیم در سیاست سواره هم باید دموکرات باشیم.
وی ادامه میدهد: رهبری در سال 76 گفتند که مردم در دوم خرداد حماسه آفریدند. اما برخی کار را در هشت سال ریاستجمهوری آقای خاتمی به جایی رساندند که پس از آن کسی جرأت نمیکرد در این مملکت اسم دوم خرداد را بیاورد. همان کسانی که آقای هاشمی را ترور شخصیت کردند الان مدعی ایشان هستند. عالیجناب سرخپوش را چه کسی نوشت؟ برخی از اینها خاتمی را هم قبول ندارند. مگر سال آخر ریاستجمهوری آقای خاتمی ندیدید در دانشگاه با ایشان چه کردند؟