kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۴۳۴
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۳

اصغرزاده: تسخیر سفارت آمریکا اقدام بجایی بود(خبر ویژه)

ابراهیم اصغرزاده از تسخیر لانه جاسوسی توسط دانشجویان پیرو خط امام دفاع کرد.



وی در مصاحبه با روزنامه آرمان و در پاسخ این سوال که اگر تاریخ تکرار شود، شما دوباره از دیوار سفارت آمریکا بالا می‌روید؟ گفت: تسخیر سفارت آمریکا موضوعی تاریخی و متعلق به یک دوره خاص از انقلاب است. آن زمان با پذیرفتن شاه در خاک آمریکا آن ابرقدرت ما را تحقیر کرد، دانشجویان هم ناچار از واکنش و اعتراض شدند و سفارت ایالات متحده را به تصرف خود درآوردند.
وی ادامه می‌دهد: سوال شما مثل این است که بگویید اگر به زمان شاه برگردیم آیا دوباره انقلاب می‌کنید؟ شاید منظورتان اجتناب از ضرر و زیان ناشی از چنین حوادثی است یا اینکه برخی عنوان می‌کنند که تسخیر سفارت آمریکا باعث ضررهایی به کشور ایران شد. می‌پذیرم که تسخیر سفارت هزینه‌هایی را به ما تحمیل کرد ولی در عوض فرصت‌هایی هم به همراه داشت. تازه اگر شاه و ژنرال‌هایش به پشتیبانی آمریکا کودتا می‌کردند که هزینه‌ها بسیار سنگین‌تر می‌شد مگر انقلاب خودش پرهزینه نبود ولی ملت حاضر به پرداخت آن ‌شد مگر همه انقلاب‌ها علیه دیکتاتوری‌ها و استعمارگران خارجی هزینه‌بردار نیست ولی ملت‌ها با اینکه متوجه آثار آن هستند اما باز انقلاب می‌کنند همه حوادث تاریخی همراه خود فرصت‌ها و تهدیدات جدیدی فراهم می‌سازند.
اصغرزاده اظهار داشت: در اروپای پیشرفته فعلی بسیاری جوامع هستند که به بهای سنگینی از حکومت مرکزی استقلال پیدا می‌کنند و آن را حق خود می‌دانند ولو اینکه نظم اقتصادی و سیاسی‌شان برای مدتی دچار اختلال و آشفتگی شود.
وی همچنین تصریح کرد: زمانی که ما دست به تسخیر سفارت آمریکا زدیم، فضای حاکم بر محافل دانشگاهی و روشنفکری دنیا، فضای اعتراض به مداخلات نظامی آمریکا بود و چیزی حدود سی‌چهل بار شده بود که دانشجویان کشورهای مختلف به سفارت آمریکا در کشورهای خود حمله کرده بودند. خب ما هم در کشوری زندگی می‌کردیم که آمریکا دستاوردهای دموکراتیک مشروطه را با کودتای 28 مرداد به سرقت برده بود. کودتای 28 مرداد کابوس ناخودآگاه جمعی نسل ما شده بود. خیلی طبیعی بود که ما پذیرش شاه در خاک آمریکا را نوعی توطئه علیه خود بدانیم.
اصغرزاده در عین حال برخلاف این اظهاراتش، ‌درباره مذاکره با آمریکا ابراز خوش‌بینی کرد و گفت: من بسیار به آینده خوش‌بین هستم. شاید تا چند سال پیش این مسئله برای کسی قابل تصور نبود که رئیس‌جمهور ایران با رئیس‌جمهور آمریکا تلفنی با یکدیگر گفت‌وگو کنند و یا اینکه وزرای خارجه دو کشور ایران و آمریکا ساعت‌ها دو جانبه و بدون واسطه در یک اتاق پشت یک میز بنشینند و با هم مذاکره کنند هم‌اکنون اما این اتفاق رخ داده است. به نظر من نفس مذاکره و گفت‌وگو مهم است اینکه تصویر ایران در افکار عمومی جهانیان به تصویری پیش‌بینی‌پذیر و قابل اعتماد تبدیل گردد که میز مذاکره را به هم نمی‌زند خودش دستاورد بزرگی برای دولت آقای روحانی بوده است. معلوم است که ما از انزوا و تحریم ضرر می‌کنیم. منطق توسعه حکم می‌کند که با دنیا تعامل و گفت‌وگو داشته باشیم. دولت آقای روحانی از گفت‌وگو با جامعه جهانی برای خود فرصت ایجاد کرده و تا حدودی ایران‌هراسی و بی‌اعتمادی به ایران را در جامعه جهانی کاهش داده است. منظورم از جامعه جهانی افکار عمومی است و نه قدرت‌های جهانی.
وی این را هم گفت که «برای قدرت‌های جهانی و مقامات سیاسی‌شان دولت‌های شیخ‌نشین فاسد و غیردموکرات حاشیه جنوبی خلیج‌فارس قابل اعتمادتر از یک حکومت مردمی با اهداف ناهمخوان در تهران است.»
درباره بخش اخیر مصاحبه اصغرزاده باید پرسید؛ 1- آمریکای امروز با آمریکای سال 58 و زمان تسخیر لانه جاسوسی چه تفاوتی کرده - جز خبیث‌تر و معاندتر شدن- که باید نسبت به مذاکره با او خوش‌بین بود؟ 2- این خوش‌گمانی جز تداوم و تشدید دشمنی‌ها از جمله افزایش تحریم‌ها و تلاش برای کاهش 50 درصدی قیمت نفت، چه تاثیری به همراه داشته است؟ 3- مگر ما در طول 12 سال گذشته میز مذاکره را به هم زده‌ایم که آقای اصغرزاده می‌گوید نفس مذاکره مهم است و به افکار عمومی دنیا نشان می‌دهد ما میز مذاکره را به هم نمی‌زنیم؟ مگر چنین تصوری در افکار عمومی دنیا وجود دارد؟! 4- اگر آمریکا همان آمریکای 35 سال پیش است و شیخ‌نشین‌های فاسد غیر دموکرات را قابل اعتمادتر از یک حکومت مردمی با اهداف ناهمخوان خود می‌داند، چگونه می‌توان به آمریکا خوش‌گمان بود؟