کد خبر: ۳۱۵۸۱۶
تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۰
سالگرد شهادت دکتر حسن آیت

60 گلوله فقط برای یک نفر

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان 
سه روز بیماری همراه با تب را پشت‌سر گذاشته و هنوز بهبودی پیدا نکرده بود. اما آن روز علی‌رغم ضعف شدید و تداوم تب و بیماری، برخاست و همه کاغذها و اسنادش را جمع‌آوری کرد، لای پوشه‌ای جای داد و گفت که باید به مجلس برود...
قرار بود مجددا نامزدی میرحسین موسوی برای پست وزارت امور خارجه در دولت جدید، مطرح شده و در مجلس، جلسه رای اعتماد به وی برگزار گردد، باز هم شهید آیت می‌رفت تا مخالفت جدی خود را اعلام کند. این بار گویا مدارک مهمی آماده کرده بود، مدارک و اسنادی که بسیاری از پشت‌پرده‌ها را برملا می‌ساخت.
همسرش اصرار کرد که آن روز را هم استراحت کرده تا بهبودی نسبی پیدا نماید اما او باید می‌رفت. در روز 7 تیرماه 1360، هم دو جلسه در حزب جمهوری اسلامی برقرار شد، در جلسه اول که قبل از نماز مغرب و عشا بود، شهید آیت نیز حضور داشت و به مخالفت با نامزدی میرحسین موسوی برای وزارت امور خارجه برخاست. اما جلسه بعد از نماز و در شامگاه 7 تیرماه 1360 به فاجعه انفجار دفتر حزب و شهادت آیت‌الله بهشتی و یارانش انجامید و ماجرای رای اعتماد به موسوی هم به تاخیر افتاد‌، اما این بار دیگر حتمی بود و اگر آیت نمی‌رفت و حقایق و مستندات خود را ارائه نمی‌داد، مدیون انقلاب و نظام اسلامی و مردمی که دهها هزار شهید برای آن داده بودند، می‌ماند. پس باید علی‌رغم بیماری و تب و ضعف شدید می‌رفت. 
صبح روز 14 مرداد 1360 در خیابان سی‌متری نارمک، یک گروه تروریست، به دکتر سید حسن آیت (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) در حالی که سوار اتومبیل پیکان خود شده بود، حمله کرده و با سلاح‌های اتوماتیک ژ-3 و یوزی، بیش از 60 تیر به سمت او شلیک کردند، در حالی که بنابه اظهارنظر کارشناسان، او با همان دو گلوله اول که به سینه و سرش اصابت کرد، به شهادت رسید.
این سنگین‌ترین ترور فردی در میان مجموعه ترورهایی بود که در طی آن سال‌ها انجام گرفت. شلیک بیش از 60 گلوله و بعد از آن، به سرقت بردن پوشه حاوی اسنادی که آن روز قرار بود شهید آیت در مجلس درباره آنها صحبت کند (و دیگر هیچ‌گاه اثری از آن به دست نیامد)، در هیچ یک از عملیات تروریستی آن روزها سابقه نداشت.
سید حسن آیت در حالی اینچنین به شهادت ‌رسید که به جز نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، هیچ سمت و مقام دیگری برعهده نداشت و از این جهت هم ترور وی در میان سایر عملیات مشابه بی‌سابقه بود.
به راستی چرا از دکتر سید حسن آیت چنین کینه و خشمی داشتند که با آن وضعیت تکان‌دهنده و با اعمال حداکثر ظرفیت نظامی موجودشان، او را به خاک و خون کشیدند؟ 
یک نخبه سیاسی و علمی 
بنا بر اسناد و همچنین گفته‌ها و نوشته‌های دوستان و نزدیکان شهید آیت، او از هوش و استعداد بالایی برخوردار بود و گنجینه بزرگ و عمیقی از اطلاعات تاریخی و افراد و شخصیت‌ها و 
فراز و نشیب‌های تاریخ این سرزمین را در حافظه داشت.
او را دارای کلکسیونی از مدارک عالی تحصیلی دانشگاهی و حوزوی به شمار می‌آوردند. شهید آیت با دانشسرای عالی و رشته ادبیات فارسی شروع کرد، پس از اخذ مدرک لیسانس، دوره فوق لیسانس جامعه‌شناسی را در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گذراند. سپس به دانشکده حقوق همان دانشگاه رفت و از آنجا هم فارغ‌التحصیل شد.
بعد از آن رشته روزنامه‌نگاری را هم خواند و در همین بین، در حوزه هم دروس حوزوی را فراگرفت تا حدی که به تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول شد. مدرسه عالی قضائی قم، مدرسه عالی لاهیجان، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه ملی (شهید بهشتی امروز)، مدرسه عالی اراك و... از جمله مراکز آکادمیکی بودند که آیت در آنها به تدریس علوم حوزوی، حقوق، جامعه‌شناسی و ادبیات پرداخت. به همین دلیل او به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی و عربی نیز مسلط شد.
همین هوش و استعداد بالا باعث شد، در میان همه اعضای شناخته شده و روحانی حزب جمهوری اسلامی (که تقریبا اغلب شخصیت‌های مهم انقلاب را شامل می‌شدند) شهید آیت به عنوان دبیر سیاسی حزب برگزیده شود.
دبیری سیاسی شهید آیت برای حزب جمهوری اسلامی، از همان آغاز حساسیت برخی از اعضای این حزب مانند میرحسین موسوی را برانگیخت. چرا که آیت با معلومات و شفاف بود و بی‌محابا از انقلاب و امام و اصول انقلاب و به خصوص ولایت‌فقیه دفاع می‌کرد و علیه ملی‌گراها و لیبرال‌ها موضع جدی و صریح داشت.
میر سعید نقی‌زاده سهی، عضو واحد دانشجویی حزب جمهوری اسلامی و قائم ‌مقام مدیر مسئول نشریه کارگری حزب (صالحان سازنده) که از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی با شهید آیت ارتباط داشت، در این باره گفته است:
«... شهید آیت، بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را التقاطی معرفی می‌کرد. ایشان، جبهه ملی،‌ نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق را حلقه‌های پی‌در‌پی یک زنجیر می‌دانست. تشکیلاتی مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم که حبیب‌الله پیمان رئیس‌ آن بود، در چهارچوب این جریان ارزیابی می‌کرد. میرحسین موسوی و همسرش قبل از انقلاب اسلامی، عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند. شهید آیت این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله می‌دانست... شهید آیت معتقد بود که استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابی و بدلی به وجود می‌آورد. ایشان صراحتا میرحسین را یک انقلابی قلابی می‌دانست...»
تسلط همزمان شهید آیت بر حقوق (که مدرک دانشگاهی‌اش را داشت) و فقه اسلامی (به دلیل تحصیلات حوزوی) باعث شد تا در گنجاندن اصل ولایت فقیه در پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی نقش مهمی را ایفا نماید. او در واقع همه کتاب «ولایت فقیه» امام و کتب دیگر فقهی در این باره را با یک نگاه حقوقی به صورت اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درآورد.
کودتای آیت!
شهید آیت از بانیان انقلاب فرهنگی در دانشگاه‌ها بود و سخنان امام درباره نفوذ فرهنگ غرب و گروه‌های التقاطی و مارکسیستی در دانشگاه‌ها را خوب درک می‌کرد، چون سالیان سال در این مراکز آکادمیک درس خوانده و تدریس کرده بود.
ایستادگی شهید آیت در برابر فتنه بنی‌‌صدر، از دیگر نقاط مهم زندگی سیاسی او در سال‌های پس از انقلاب بود. آیت و بنی‌صدر در مقطعی از تحصیلات دانشگاهی، هم‌دوره بودند و لذا شهید آیت از دیرباز، با شخصیت فکری بنی‌صدر آشنا بود، ولی اوج پیش‌بینی سیاسی او در مورد بنی‌صدر و گوشزد انحرافات فکری او به خرداد 1359 و افشاگری معروفی می‌رسد که تحت عنوان «نوار آیت» توسط منافقین و دفتر بنی‌صدر انتشار یافت.
آیت در شرایطی به افشای بنی‌صدر پرداخت و اهداف و نیات وی در ضدیت با خط امام و انقلاب را برملا ساخت که این نخستین رئیس‌جمهوری ایران مورد وثوق اغلب محافل انقلابی و خط امامی بود. از همین روی افشاگری شهید آیت نسبت به توطئه‌های بنی صدر، از سوی منافقین و نشریات حامی بنی‌صدر «کودتای آیت» لقب گرفت.
طرفه آنکه حدود یک سال بعد از افشاگری‌های آیت، بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی به همان اتهاماتی که شهید آیت یک سال قبل مطرح ساخته بود، کفایت سیاسی‌اش برای ریاست جمهوری از سوی نمایندگان مردم رد شد. آنچه آیت در خرداد 1359 گفت و افشا نمود، در اواخر همان سال وقتی بنی‌صدر آن روی خصمانه خود را، ابتدا علیه نیروهای شاخص خط امام و سپس اساس انقلاب نشان داد، به واقعیت پیوست و همچنان‌که شهید آیت گفته بود بنی‌صدر در مقابله با انقلاب و نظام اسلامی همراه و همگام منافقین شد.
اما بعد از رو شدن دست بنی‌صدر و فرارش به همراه سرکرده منافقین، شهید آیت به مقابله با آنچه بقایای بنی‌صدر و لیبرال‌ها می‌خواند، رفت و پیشاپیش همه با حضور میرحسین موسوی در رده‌های بالای حزب و سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی و سپس انتخاب وی برای پست وزارت امورخارجه مخالفت نمود.
منافقین یا....؟
برخی از دوستان و همچنین یاران شهید آیت این ترور را کار منافقین ندانسته‌اند، چون با سبک و سیاق ترورهای آنها نمی‌خواند. مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت ترور دکتر آیت را برعهده نگرفتند‌، همین نکته عجیبی بود در حالی که آنها حتی عملیات تروریستی دیگران را هم به نام خود سند می‌زدند و برای ترور بقال و دستفروش و معلم و کارگر و... اعلامیه‌های پرطمطراق صادر می‌کردند، اما این بار هیچ اعلامیه‌ای صادر نکرده و یا حتی جمله‌ای در بیانیه‌های خود مبنی بر پذیرفتن مسئولیت ترور شهید آیت نیاوردند!
ولی با دستگیری مهران اصدقی (از فرماندهان ارشد تیم‌های ویژه منافقین)، گویا به طور ضمنی (و نه قطعی) اسامی تیم ترور شهید آیت نیز فاش شد که یکی از آنها، رضا زندی (برادر خسرو زندی از عناصر عملیات موسوم به مهندسی و شکنجه پاسداران کمیته) بود. رضا زندی بعدا دستگیر شد و به مجازات رسید.
اما خسرو زندی در آخرین اعترافات خود بعد از اعدام رضا زندی و در حالی که خود در آستانه اعدام بود، نکته قابل‌تأملی را در مورد دست نداشتن برادرش در ترور شهید آیت ابراز کرد. او در آن اعترافات واپسین خود نوشت: 
«... وی (رضا زندی) بعد از 30 خرداد سال 60 به همراه مهران اصدقی (بهرام) در بخش نظامی سازمان فعالیت داشت... از جمله ترورهایی که وی در آن شرکت داشته، شرکت در ترور آقای «حجت‌الاسلام ربانی املشی» که ناموفق بود...رضا زندی بعداً اعدام شد. چندی بعد وصیت‌نامه‌ای که به در خانه ما آوردند و عنوان می‌شد که از طرف رضا است‌، به مادرم داده شد که در آن نوشته شده بود: من در جریان ترور آیت دست نداشته‌ام...»
آخرین اظهارات جواد خردیار، یکی از محافظین اصلی شهید آیت (که روز ترور در مرخصی بود) مؤید اعترافات خسرو زندی درباره برادرش است. خردیار در گفت‌و‌گویی با مجله شاهد یاران، اظهار داشت‌، در سال 1386، یکی از سازمان‌های امنیتی به او اطلاع داد فردی در مرز دستگیر شده و اعتراف کرده از اعضای تیم ترور شهید آیت بوده است!