منشور روحانیت امام(ره) محاکمه منافقین مدعی اصلاحطلبی (نکته)
یکی از بازداشتیهای فتنه که هفته گذشته گفته بود «از انقلاب 57 دل خوشی ندارم»، اکنون ادعا میکند اصلاحطلبان اصیلترین نیروهای وفادار به انقلاب هستند! فیاض زاهد از اعضای حزب نیمه تعطیل اعتماد ملی اخیراً در مصاحبه با سایت ضد انقلابی تقاطع گفته بود «امیدم نسبت به اصلاح جمهوری اسلامی نسبت به سالهای اصلاحات کمتر شده» و «ما نه از انقلاب سال 57 خاطره خوبی داریم و نه سن و سال ما دیگر اجازه انقلاب میدهد». او در عین حال دیروز در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفت «اصلاحطلبان اصیلترین نیروهای وفادار به انقلاب هستند. از همان روزی که امام(ره) درخواست آقای کروبی و مجمع نیروهای مبارز را پذیرفتند که روحانیت در تهران و کشور دارای دو سلیقه و دو نگرش نسبت به رویدادهای سیاسی داخلی، فرهنگی و اجتماعی است، نطفه جریان اصلاحطلب بسته شد. مشخص بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی، خود میداند که یک قرائت رسمی و ثابت از مجموع کنشهای انقلابی وجود ندارد. اصلاحطلبان اصیلترین نیروهای وفادار به انقلاب هستند».
درباره این اظهارات باید پرسید: چگونه میتوان ادعا کرد « ما خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم» و در عین حال اصلاحطلبان را وفادارترین نیروهای سیاسی به انقلاب و امام معرفی نمود؟! پیش از وی عیسی سحرخیز (مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دولت اصلاحات) در مصاحبه با جرس تصریح کرده بود «اغلب اصلاحطلبان دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند»! فیاض زاهد در حالی خیانتهای بعدی مدعیان اصلاحطلبی را به منشور روحانیت حضرت امام (پذیرش جدایی مجمع روحانیون از جامعه روحانیت) نسبت میدهد که حضرت امام جملات صریحی در همان منشور دارد. مقایسه این جملات با خیانتهای بعدی طیف افراطیون مدعی اصلاحات تقابلهای کاملاً روشن مکتب امام با عملکرد نفاق جدید را نشان میدهد:
«... استکبار وقتی از نابودی مطلق روحانیت و حوزهها مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر... مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند... امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقهها و برداشتها و حتی ضعف مدیریتها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد. ممکن است هر کس در فضای ذهن و ایدههای خود نسبت به عملکردها و مدیریتها و سلیقههای دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرتها که همه مشکلات و نارساییها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسائل فرعی منحرف کند.»
حضرت امام همچنین در این پیام با اشاره به تخطئه مقاومت و دفاع مقدس از سوی برخی چهرههای درون نظام (مانند منتظری) تأکید کردند: «من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است... نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمیشود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمیشود که ما از اصول خود عدول کنیم... ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کردهایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیدهایم، ما شعار «مرگ بر آمریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کردهایم، ما همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم.»
امام در ادامه خاطرنشان میکنند «سخت معتقدم که آنان ]انقلابینماهای لیبرال[ به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمیکنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمیخوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبودهاند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان خود را به گروهها و لیبرالها میخوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری میکنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی دادهاید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کردهایم و صدها چرای دیگر.»
بنیانگذار جمهوری اسلامی در این منشور که در تاریخ سوم اسفند 1367 صادر شده با اشاره به مذمت جبهه خودی به جای فهم دشمنی دشمنان مینویسند «آنان که هنوز براین باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است... ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟ و نتیجهگیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفتهاند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم!»
و بالاخره باید از عمله نفاق جدید پرسید آیا صف کشیدن در برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی به نیابت از آمریکا و اسرائیل و انگلیس خبیث در دو فتنه 78 و 88، با منطق امام(ره) که حفظ نظام را از اوجب واجب میدانست، نسبتی جز تقابل و تناقض و تضاد دارد؟
ع- معتمدی