kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۱۰۱
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۸

ظهور مصلحان در مواجهه با تمدن غرب (پرسش و پاسخ)

پرسش:
در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب آیا می‌توان از دستاوردهای آن استفاده کرد و هویت و اصالت دینی خود را حفظ نمود؟
پاسخ:
در بخش نخست پاسخ به این سؤال در رویارویی با فرهنگ و تمدن غرب به دو نوع رویکرد مسلمانان شامل: غرب‌گرایی و غرب‌زدگی به نحو اجمال اشاره کردیم، اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی می‌گیریم.
3) مرحله ظهور مصلحان:
با توجه به دو مرحله پیش‌زمینه‌ها وعوامل، اصلاح‌گرایی یا به تعبیری نوگرایی واقعی را درمی‌یابیم. پس از دو مرحله قبلی، آنچه برای مسلمانان و کشورهای اسلامی باقی ماند، جز تباهی فرهنگی، سرخوردگی، بردگی فکری، تضاددینی-فرهنگی محسوس و ... نبود. از سوی دیگر، استعمار فرهنگی منجر به استعمار سیاسی و به دنبال آن استعمار اقتصادی شد. جوامع اسلامی شاهد آن بودند که همه سرمایه های ملی آنها به جای به کارافتادن در صنعت و تولید، به حساب سرمایه‌داران استعمارگر خارجی و دولت‌هایشان ریخته می‌شود. گذشته از آن، از این رهگذر، ذلت و خواری فراوانی نصیب مسلمانان شد و مسلمانان، به ویژه متفکران آنها، این امر را به روشنی لمس می‌کردند.
در این دوران بود که مصلحان واقعی به پا خاستند و حرکتی نوین را بنا نهادند. آنها به معنای واقعی کلمه نوگرا یا تجددگرا بودند و خواهان بازاندیشی مسلمانان در رفتارهای خود شدند. شاید برخی، آغاز نوگرایی مسلمانان را همان مرحله اول بدانند، اما حقیقت آن است که دو مرحله پیش را باید به همان نحو که گفته شد توصیف کرد. مسلمانان در دو مرحله پیش، هیچ‌گاه به معنای واقعی کلمه نوگرا نبودند، بلکه مقلد یا مجری فرهنگ منحط غرب بودند. به تعبیر دیگر، در مراحل اول و دوم، مسلمانان و سردمداران آنها شیفته علم و فناوری و نظام‌های اجتماعی غرب شدند و رویکردشان هیچ‌گاه با معتقدات دینی آنها همخوان نبود. البته بودند کسانی که تلاش آنها همخوان کردن رویکردهایشان با فرهنگ و دین اسلام بود، اما این عده در اقلیت بودند و رویکرد غالب، شیفتگی به غرب و فراموشی فرهنگ اصیل اسلام بود. اما درمرحله سوم، محتوای رویکرد نوگرایان، بازبینی در رفتارهای سابق و دین اندیشی به معنای واقعی کلمه بود.
درمرحله سوم، دین هیچ‌گاه در حاشیه حرکت نبود، بلکه در متن حرکت نوگرایی و در واقع محرک و انگیزه اصلی نوگرایی بود. مرحله سوم کاملا صبغه دینی دارد و نوگرایان در این مرحله، که به معنای واقعی و دقیق کلمه باید از آنان به عنوان «اصلاح‌گر» یاد کرد، دغدغه دینی داشتند. ما این مرحله را نوگرایی دینی یا همان اصلاح‌گرایی دینی می‌خوانیم و در نوشتار نیز، نوگرایی مورد بحث، نوگرایی اسلامی یا همان اصلاح‌گرایی دینی است.  
همچنان که گفتیم، دو مرحله اول زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و دینی این مرحله را فراهم آورد. باید دید در مرحله سوم، دغدغه خاطر نوگرایان یا اصلاح‌گرایان دینی چه بوده است؛ مسئله‌ای که صحت و سقم حرکت نوگرایی یااصلاح‌گرایی را تعیین می‌کند. بنابراین فقط در مرحله اخیر باید با این ملاک با فرهنگ و تمدن و غرب مواجه شد که اصالت و هویت دینی و خودباوری اسلامی مسلمانان تحت‌الشعاع دستاوردهای بشری فرهنگ و تمدن غرب قرار نگیرد و خدای ناکرده مسلمانان با یک نوع روحیه خودباختگی و مرعوب‌شدن در این رابطه با دنیای غرب تعامل نکنند.