kayhan.ir

کد خبر: ۳۳۰۹۳
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۷
معرفی کتاب «خیابان 42»

نیویورک به روایت خبرنگار صداوسیما (کتابستان)


محمدصادق علیزاده

«آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور، اول مهر 1386 برای سومین بار به نیویورک آمد. برنامه‌ای هم در دانشگاه کلمبیا تدارک دیده بودند. روز قبلش مطلع شدم، دانشجویان و یهودیان مقیم نیویورک صندلی‌های سالن 800 نفری را رزرو کرده‌اند. از همان لحظه احساس کردم که اتفاق مهمی به وقوع خواهد پیوست. در هتل محل اقامت رئیس‌جمهور با او مصاحبه کردم. در هواپیما فشار خونش افت کرده و تحت مراقبت پزشکی بود. بعد از مصاحبه گفتم فردا روز سختی خواهد بود. یهودی‌ها قصد دارند جلسه را بر هم بزنند. خندید و گفت از اینکه ما اینجا در آمریکا مورد تهدید هستیم هم خطرناک‌تر است؟ گفتم به عنوان خبرنگار، وظیفه‌ام بود که اطلاعات بدهم تا مراقب باشید. فردای آن روز ارتباط مستقیم برای خبر ساعت 14 نیمروزی داشتم. به این نکته اشاره کردم که رئیس‌جمهور در دانشگاه کلمبیا سخنرانی دارد و احتمالا جنجالی خواهد بود. بعد از ارتباط مستقیم، مدیرکل اخبار خارجی صداوسیما تلفن زد و مرا برای این پیش‌بینی بازخواست کرد.»
با این ویزا مک‌دونالد هم نمی‌توان خرید
سطور قبل بخش‌هایی از کتاب «خیابان 42» بود. اثری که خاطرات دوران شش ساله اقامت مرتضی غرقی را در قامت خبرنگار واحد مرکزی خبر در نیویورک در خود جای داده است. غرقی سال 1383 برای پوشش رویدادهای سازمان ملل به عنوان خبرنگار صداوسیما و واحد مرکزی خبر عازم نیویورک شد و تا سال 1389 در این شهر مستقر بود. وی در طول این مدت به دلیل تنگناهای متعددی که دولت ایالات متحده برای خبرنگاران رسانه‌های مستقل ایجاد می‌کند با دشواری‌های زیادی ربرو بود که بخش‌هایی از این مشکلات را در «خیابان 42» به تصویر کشیده است:
«سفر را از دبی آغاز کردم و به کنسولگری آمریکا در این شهر رفتم. مراحل صدور ویزا بیش از یک سال طول کشیده بود. در گذرنامه‌ام ویزای نوع C2 حک شده بود. زیر ویزا هم نوشته بود که دارنده آن اجازه ندارد از محدوده 25 مایلی سازمان ملل خارج شود. جا خوردم. گفتم با این ویزا در آمریکا ساندویچ مک‌دونالد هم نمی‌توان خرید چه رسد به فعالیت خبرنگاری! خانم کری، مسئول صدور ویزا گفت این تصمیم واشنگتن است و کاری از دست من بر نمی‌آید! در تماس تلفنی که با رئیس واحد مرکزی خبر داشتم، گفت راهی به جز پذیرش این
ویزا نیست.»
غرور ملی‌ام خدشه‌دار شده بود
دوران ماموریت غرقی در نیویورک به دلیل اوج گرفتن بحران هسته‌ای و تنش‌های فی‌مابین غرب و جمهوری‌ اسلامی از حساسیت و دشواری بالایی برخوردار بود. امری که لابلای خاطرات خبرنگار مقیم صداوسیما در نیویورک و رفتارهای تبعیض‌آمیز در بین‌المللی‌ترین نهاد جامعه جهانی نیز به وضوح پیداست:
«روزهای سختی بود. وقتی در نشست خبری سفرای غربی در مورد برنامه هسته‌ای ایران شرکت می‌کردم و هجوم تبلیغاتی خبرنگاران و پاسخ‌های غیرواقعی سفرای آمریکا و انگلیس و فرانسه را می‌دیدم، احساسات دوران دفاع مقدس در وجودم شعله‌ور می‌شد. برای من کار در نیویورک همچون خط مقدم جبهه ارزشمند بود. آنجا قدرت غول تبلیغاتی غرب علیه ایران را درک کردم. در نشست‌‎های خبری، همه یک هدف را پیگیری می‌کردند و آن محکوم کردن ایران بود. تلاش من در سازمان ملل برای مقابله با این هجوم، همچون جویباری در مقابل رودخانه بود. خودم را تنها می‌دیدم. غرور ملی‌ام خدشه‌دار شده بود. صدای من در میان فریادهای صدها خبرنگار مزدبگیر رسانه‌های غربی طنین زیادی نداشت. دیپلمات‌های غربی با پررویی از پاسخ به سوالات من در خصوص سلاح‌های اتمی آمریکا و رژیم صهیونیستی طفره می‌رفتند.»
کتاب «خیابان 42» تجسمی عینی از رفتارهای دولت‌مردان آمریکایی در قبال رسانه‌هایی همچون صداوسیمای جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. با وجود آنکه خبرنگاران رسانه‌های رسمی آمریکا به راحتی در ایران رفت و آمد داشته و به فعالیت خبری و رسانه‌ای خود مشغولند، خبرنگاران رسانه‌های رسمی ایران حتی در مقر سازمان ملل در نیویورک نیز با محدودیت‌های شدید قانونی و حتی امنیتی روبه‌رو هستند. غرقی در این کتاب بارها از شنود، تعقیب و حتی نظارت خود و خانواده‌اش توسط نهادهای امنیتی آمریکا سخن به میان می‌آورد. «خیابان 42» به قلم مرتضی غرقی به قیمت هفت هزار و 200 تومان و توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شده است.