شناخت مدیران ورزش از «شرایط»(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
تجربه و تاریخ نشان داده که بهترین و موثرترین راه حرکت بیامان در مسیر پیشرفت، قوی شدن از «درون» است. به این معنا که از سرمایههای انسانی و مادی خود به درستی و در جهت وصول به هدف استفاده بهینه کنیم. وقتی از بیرون به دلایل مختلف و عمدتا سیاسی با ما همکاری نمیشود و به عنوان مثال تیمهای قوی و مطرح دنیا از بازی دوستانه و تدارکاتی با تیم ملی فوتبال ایران- که خود را برای حضور در جام جهانی آماده میکند- طفره میروند، آیا باید زانوی غم بغل گرفت و نومید شد یا اینکه به دنبال راهها و حربههایی باشیم که اگر چه شاید نتواند جبرانکننده این کاستی باشد اما بخش عمدهای از آن را جبران میکند؟
همه میدانیم که کشور ما شرایط ویژهای دارد و مدیریت ورزش باید با شناخت و توجه به تنگناهای موجود آنچنان اقدام کند و دست به ابتکار بزند که خنثیکننده نیات شوم و اغراض بدخواهانه کسانی باشد که برای ناکامی این ملک در عرصهها و حوزههای گوناگون- از جمله ورزش - و نومید کردن این ملت، بیامان و یکسره و آشکار و پنهان در حال طراحی نقشه و توطئه و سنگاندازی هستند. این واقعیت نشاندهنده سنگینی بار مسئولیتی است که مسئولان ورزش- مثل هر مسئول و مدیر دیگری- برعهده دارند.
خوشبختانه ورزش ما به گواه همه کسانی که آن را میشناسند، از حیث نیروی انسانی و همچنین از بعد مادی از داشتههای قابل توجه و ظرفیت بالایی برخوردار است و از این نظر هیچ مشکل و کمبود اساسی و «فشلکننده»ای وجود ندارد. مشکل چنانکه بارها اهل فن گفتهاند و ما نیز به سهم خود نوشتهایم، عدم مدیریت بایسته در جهت استفاده بهینه از این داشتههای مادی و سرمایههای انسانی است.
مدیر توسعه و پیشرفت فوتبال در مصاحبهای که با کیهان ورزشی داشت- و در شماره گذشته چاپ شد- حرف کاملا دقیق و درستی زد. او که خوشبختانه از سنخ غریبههای ناشی و تحمیلی نیست و از جنس فوتبال است و از زمینهای خاکی تا ردههای ملی و بینالمللی شناخت دارد، میگوید: «فدراسیون فوتبال روی گنج نشسته است اما کلید آن در دست خودش نیست!»
در این باره اضافه میکنیم که این کلیت ورزش ایران است که روی گنج نشسته و حواس آنهائی که باید، متوجه این موضوع نیست چون متاسفانه غالبا ورزش را نمیشناسند و قرار هم نیست که در آن ماندنی باشند. آنها مهمان چند روزه هستند و از بد حادثه به ورزش تحمیل شدهاند.
اگر کلید گنج فوتبال دست فدراسیون مربوطه نیست، پس در دست کیست؟! ما البته بارها به این سؤال در حد فهم و شناخت خود پاسخ داده و به صراحت گفتهایم باندها و جریاناتی که فرصتطلبانه و منفعتجویانه به عناوین مختلف و طرق گوناگون به فوتبال نفوذ کردهاند، کلید گنج فوتبال را در دست دارند و اجازه نمیدهند این گنج در جهت مصالح ورزش و خدمت به علاقهمندان به کار گرفته شود.
بحث «گنج فوتبال» البته یک مثال بارز و ملموس است. همانطور که بالاتر نوشتیم نه فقط فوتبال، کشتی یا... بلکه کلیت ورزش ما روی گنج خوابیده و اگر مدیران به درستی از داشتهها و سرمایهها بهره ببرند و تدابیری اتخاذ کنند که این گنج در خدمت ورزش و برای رشد و اعتلای آن به کار گرفته شود، بدون تردید بسیاری از نقصانها و ناداشتهها جبران خواهد شد و میتوان بر بخشی از کاستیها و کمبودهای تحمیلی و خارج از حیطه اختیار ما (مثل همین داستان بازیهای تدارکاتی برای تیم ملی و مصاف با حریفان قوی و با کیفیت و سطح بالا) فائق آمد.
بازهم تاکید میکنیم کسانی که در ورزش مناصب مدیریتی را برعهده دارند و مسئولیتی را پذیرفتهاند، باید حتما با شناخت «شرایط و محدودیتها و تنگناها»ی طبیعی و ساختگی و درونی و بیرونی وارد این عرصه شده باشند و بر مبنای این شناخت و آگاهی بر مشکلات غلبه کنند. درددل کردن و تکرار مکررات و گفتن اینکه چون شرایط کشور اینطوری است، هیچ تیم خوبی حاضر نیست با ما بازی کند و... دردی را دوا نمیکند.
همانطور که گفتیم مسئولان باید با استفاده بهینه از شرایط و امکانات موجود و فراهم آمده (مثل تورنمنت کافا یا مسابقات چهارجانبه دبی و...) و بدون اعتنا به کمیت و نتیجه و حرف مغرضان و بیماردلها و از مرحله پرتها و البته با توجه به انتقادات کارشناسانه و فنی، بیشترین و بهترین بهره را ببرند و حتیالمقدور بخشی از کاستیها را مرتفع سازند و...