تعارض اسلام و ملیتپرستی (۱)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا در دین اسلام ملیت و قومیت به معنای مصطلح امروزی جایگاهی دارد، یا اینکه دین همواره میکوشیده که به انحای مختلف با ملتپرستی و تفاخرات قومی و قبیلهای مقابله کند؟
پاسخ:
این مساله مسلم است که در دین اسلام، ملیت و قومیت به معنایی که امروزه میان مردم مصطلح است هیچ اعتباری ندارد، بلکه این دین به همه ملتها و اقوام مختلف جهان با یک چشم نگاه میکند، و از آغاز دعوت اسلامی به ملت و قوم مخصوصی اختصاص نداشته است، بلکه این دین همیشه میکوشیده است که به وسایل مختلف فرهنگ ملتپرستی و تفاخرات قومی و قبیلهای را از ریشه براندازد.
شاخصهای تقابل اسلام با ملتپرستی و تفاخرات قومی و قبیلهای
دو شاخص عمده در این رابطه قابل بحث میباشد:
1- اینکه اسلام از آغاز ظهور خویش داعیه جهانی داشته است 2- اینکه مقیاسهای اسلامی جهانی است نه ملی و قومی و نژادی برخی از مستشرقین غربی ادعا میکنند که پیغمبر اسلام(ص) در ابتدا که ظهور کرد، فقط میخواست مردم قریش را هدایت کند، ولی پس از آنکه پیشرفتی در کار خود احساس کرد، تصمیم گرفت که دعوت خویش را به همه ملل عرب و غیرعرب تعمیم دهد.
این سخن یک تهمت ناجوانمردانه بیش نیست، و علاوه بر اینکه هیچ دلیل تاریخی ندارد، با اصول و قرائنی که از آیات اولیه قرآن استفاده میشود تعارض دارد. در قرآنمجید آیاتی هست که نزول آنها در مکه و در همان اوایل کار بعثت پیغمبر اسلام(ص) بوده و در عین حال جنبه جهانی دارد. مانند آیه شریفه 27 سوره تکویر که میفرماید: «ان هو الا ذکرللعالمین» نیست این (قرآن) مگر یک تذکر و بیدار باش برای تمام جهانیان. در آیه دیگر میفرماید: «و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیراً و نذیراً و لکن اکثر الناس لایعلمون» تو را نفرستادیم مگر آنکه برای همه مردم بشارتدهنده و بازدارنده باشی ولی بیشتر مردم نادانند. (سبا- 28) همچنین در قرآن هیچجا خطابی به صورت «یا ایها العرب» و یا «ایها القرشیّون» پیدا نمیکنید، بلکه خطابها غالباً یا ایها الناس است و یا در جایی که پیروان پیامبر(ص) را خطاب قرار میدهد «یا ایها الذین امنوا» میباشد.
مطلب دیگر که مؤید جهانی بودن تعلیمات اسلامی و وسعت نظر این دین است، اینکه آیات دیگری در قرآن هست که از مفاد آنها یک نوع اظهار بیاعتنایی به مردم عرب از نظر قبول دین اسلام استنباط میشود. محتوای آن آیات این است که اسلام نیازی به شما ندارد. فرضاً شما اسلام را نپذیرید اقوام دیگری در جهان هستند که آنها از دل و جان اسلام را خواهند پذیرفت. بلکه از مجموع این آیات استنباط میشود که قرآنکریم روحیه آن اقوام دیگر را از قوم عرب برای اسلام مناسبتر و آمادهتر میداند.
این آیات به خوبی جهانی بودن اسلام را میرساند. چنانکه در سوره انعام آیه ۸۹ میفرماید: اگر اینان(اعراب) به قرآن کافر شوند، همانا ما کسانی را خواهیم گمارد که قدر آن را بدانند و به آن مومن باشند.
همچنین در سوره محمد(ص) آیه ۳۸ میفرماید: اگر شما (اعراب) به قرآن پشت کنید، گروهی دیگر جای شما را خواهند گرفت که مانند شما نباشند.
در ذیل این آیه شریفه، امام باقر(ع) میفرماید: «منظور از قوم دیگر، موالی (ایرانیان) هستند که امام صادق(ع) نیز به صراحت این معنا را بازگو کرده و میفرماید: «این امر یعنی پشت کردن مردم عرب بر قرآن، تحقق پیدا کرد و خداوند به جای آنها موالی (ایرانیان) را فرستاده و آنها از جان و دل اسلام را پذیرفتند.(مجمعالبیان، ج ۹، ص۱۶۴). آری اسلام میخواهد به اعراب بفهماند که آنها چه ایمان بیاورند و چه نیاورند، این دین پیشرفت خواهد کرد، زیرا اسلام دینی نیست که تنها برای قوم مخصوصی آمده باشد. از طرفی قرآنکریم نقشه راه تکامل و سعادت انسانها تا روز قیامت است و در واقع معجزه جاودان پیامبر اکرم(ص) میباشد.
بنابراین به طور طبیعی نمیتواند مخاطب خود را تنها یک قوم خاص قرار دهد و اقوام دیگر را نادیده بگیرد.
(ادامه دارد)