کد خبر: ۳۲۲۱۷۷
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۹
(شبهه ها و پاسخ ها)

تجربیات نزدیک به مرگ

شبهه: در تجربیات نزدیک به مرگ وقتی شخص متوجه اعمالش می‌شود و می‌خواهد دوباره به دنیا برگردد، چرا دوباره به او چنین فرصتی داده می‌شود؛ این با آیه‌ای از قرآن که در مورد کافران گفته ‌شده که وقتی‌ مرگ آنها فرا می‌رسد و حقیقت را می‌فهمند از خدا می‌خواهند آنها را به زمین برگرداند تا عمل صالح انجام بدهند اما خدا به آنها اجازه نمی‌دهد. 
فرق این دو تا چیست؟ چرا خدا گروه اول (تجربه‌گران) را می‌بخشد و بر می‌گرداند تا جبران کنند؟
پاسخ: تجربه نزدیک مرگ (1) نوعی تجربه بسیار عمیق و معنوی است که شخص در آستانه مرگ، آن را تجربه کرده و ممکن است شامل تجربه مثبت و آرام‌بخش یا تجربه منفی و اضطراب‌آور و یا بدون هیچ حسی باشد. 
در تجربه مثبت، احساساتی مثل احساس خروج از بدن، احساس شناور بودن، سکوت کامل، احساس امنیت و گرما، تجربه از هم پاشیدگی، دیدن تونل، دیدن نور، دیدن بستگان فوت‌شده و غیره وجود دارد؛ در تجربه منفی، احساساتی همچون درد و اضطراب وجود دارد. توضیحات در مورد این تجربه ازنظر علمی و مذهبی بسیار متفاوت است. (2)
با این مقدمه به سراغ سؤال یاد شده رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته تقدیم می‌کنیم. 
نکته اول: در ابتدا باید به این نکته توجه داشت که مشاهدات و تجربیاتی که از مسئله مرگ بیان می‌شود، باید در جای خود ثابت شده و گزارش‌هایی که از ایشان به دست می‌آید باید مورد راستی آزمایی قرار گیرد و در ادامه باید ثابت شود که آنچه ایشان مورد تجربه شخصی قرار داده‌اند، واقعیتی بیرون از ذهن و ضمیر ایشان بوده و جلوه‌ای از تخیلات و توهمات انباشته ذهنی که در آن لحظه خود را نمایش داده است، نباشد که البته این اثبات، نمی‌تواند راحت و ساده صورت گیرد، زیرا به شدت مبتنی بر یک تجربه شخصی و غیرقابل اشتراک است.
در نتیجه حتی اگر شخصی بتواند درستیِ گفتار خود را درخصوص مسائل دنیوی به اثبات برساند (3) بازهم دلیل نمی‌شود که آنچه را که از عوالم غیب، بازگو می‌کند نیز درست است!
بنابراین در تعارض میان یافته‌های تجربی در تجربیات نزدیک به مرگ و آموزه‌های صریح دینی، آنچه باید کنار گذاشته شده و نادیده انگاشته شود، تجربیات نزدیک به مرگ است. چراکه آموزه‌های دینی، پای در یقینیات و یافته‌های قطعی دارد و این تجربیات از سطح یافته‌های ظنی بالاتر نمی‌رود. در نتیجه آنچه برای ما از خصوصیات عالم پس از مرگ و یا جزئیات حقایق زندگیِ سرای دیگر قابل‌باور و قابل‌قبول است، تنها آیات و روایاتی است که در این باب وجود دارد و اگر تجربه کسی مخالفتی با این آیات و روایات نداشته باشد، می‌تواند مورد توجه قرار گیرد و در روشن ساختن برخی از ابهامات جزئی درخصوص کیفیت تحقق عوالم پس از مرگ، مدد 
برساند.
نکته دوم: برحسب ظاهر اولین بار در سال 1975 م، ریموند مودی در کتاب خود با نام «زندگی بعد از زندگی» که بر مبنای مصاحبه‏هایی است که وی با افرادی انجام داده بود که بعد از مرگ دوباره به زندگی بازگشته بودند، اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» را به کار برد. (4) 
ولی همین اصطلاح نباید برای انسان این سوءتفاهم را ایجاد کند که آنچه در حال تحقق است، نوعی «مرگ» است! 
در واقع، «مرگ» عبارت است سکونت در عالم برزخ و رخداد حالتی که بازگشت از آن به نحو عادی امکان‌پذیر نیست؛ بنابراین چون همه‌کسانی که تجربیات نزدیک با مرگ داشته‌اند، به این دنیا بازگشته‌اند، نتیجه می‌شود که آنها هرگز به‌طور واقعی نمرده و ساکن عالم برزخ نشده‌اند؛ و ظاهراً آنچه برای ایشان رخ‌ داده است، نوعی «پرواز روح» است که نظیر آن در عالم خواب و یا (طبق گزارش‌ها) به صورت تعلیمی در برخی از کلاس‌های رزمی و هیپنوتیزم اتفاق می‌افتد.
علامه طباطبایی(ره) درباره همین مسئله می‌فرماید: «مرگی که خدای سبحان آن را به «حق» وصف نموده نه آن بی‌حسی و بی‌حرکتی زوال زندگی‌ای است که به دید ظاهری ما درآید، بلکه بازگشتی است به‌سوی او که به خروج از نشئه دنیا و ورود به نشئه دیگر (آخرت) محقق 
می‌گردد.» (5)
درنتیجه حالاتی که در این گزارش‌های وجود دارد، قابل تطبیق صد در صد با اوصاف عالم برزخ و حالات مرگ در آیات و روایات نیست. 
نکته سوم: تنوع و گوناگونی آنچه امروزه به‌عنوان تجربه نزدیک به مرگ در محافل علمی و عرفی وجود داشته و عدم امکان راستی آزمایی (به جهت نکته اول) درخصوص آن سبب می‌شود تا نسبت این‌گونه از تجربیات با آنچه اسلام درخصوص زندگی پس از مرگ و عالم برزخ می‌گوید، کاملاً قابل تطبیق نباشد؛ اما این امر به معنای بی‌فایده بودن تجربیات نزدیک به مرگ نیست، چراکه اصول اساسی این‌گونه تجربیات، نظیر حقیقت روح، واقعیت زندگی پس از مرگ و... مورد تأیید اسلام است و در واقع نکته‌ای را که می‌توان از نظر تجربی از این‌گونه گزارش‌های به نحو یقینی استفاده کرد، اصل این حقیقت است که روح چیزی مستقل از بدن و در عین حال متعلق به آن است و روح می‏تواند بعد از مرگ بدن نیز بماند و به حیات خود ادامه دهد.
نتیجه:
از آنچه بیان شد روشن می‌شود که تجربه نزدیک به مرگ، یک تجربه کاملاً شخصی و غیرقابل اشتراک (و به‌تبع آن غیرقابل اثبات) برای اشخاص است که در حقیقت تجربه‌ای از انفصال روح انسان از بدن است که نمی‌توان آن را به‌عنوان مرگ حقیقی انسان، قلمداد کرده و آن را صد در صد مطابق با آموزه‌های اسلامی دانست. 
چراکه آنچه در هنگام مرگ حقیقی رخ می‌دهد، سفری معمولاً بی‌بازگشت و ساکن در عالم برزخ است. هرچند بسیاری از تجربیاتی که به نحو صادقانه گزارش‌شده است، می‌تواند قابل تطبیق بر آیات و روایات بوده و از نظر اعتقادی، مهر تأیید را دریافت کند.
پس در این‌جا با دو حقیقت مواجه هستیم:
1- مرگ: که غیرقابل بازگشت و به معنای سکونت قطعی در عالم برزخ است.
2-تجربیات عمیق: که شخص چیزی شبیه مرگ را تجربه می‌کند، نه اینکه حقیقتاً مرده باشد. درنتیجه نمی‌توان آن را نوعی از مرگ دانست.
پی‌نوشت‌ها:
1. به انگلیسی: Near-death Experience (به‌صورت مخفف: NDE)
2. برای مطالعه بیشتر، رک: کجباف، محمدباقر، تبیین رابطه روح و بدن با تکیه‌ بر نظریه سیستم‏ها و تجربه‏های نزدیک مرگ، فصلنامه کلام اسلامی، خرداد 1392 ش، دوره 22، شماره 85، ص 129-147. 
3. به‌عنوان مثال، زنی که مورد جراحی قرار گرفته بود، بعد از به هوش آمدن، به‌ دقت ابزار جراحی‌ای که قبلاً ندیده بود را توصیف کرده و گفت‌وگویی که بین‌ پرستاران و پزشک در هنگام بیهوشی کامل او صورت گرفته بود بیان کرده ‌است.(Sabom, Michael (1998), Light& Death: One Doctor›s­Fascinating Account of Near-Death Experiences. Grand Rapids, Michigan: Zondervan Publishing House.p53) و یا‌ پرستاری دندان مصنوعی بیمار بیهوشی که دچار حمله قلبی شده بود را از دهانش بیرون آورد و بعد از به هوش آمدن آن بیمار از همان ‌پرستار خواست که دندانش را به او برگرداند. در شرایط عادی ممکن است توجیه این مسئله مشکل باشد که چگونه یک مریض بی‌هوش توانسته بعد از به هوش آمدن همان ‌پرستار را شناسایی کند. (vanLommel P van Wees R Meyers V Elfferich I. (2001) Near-Death Experience in Survivors of Cardiac Arrest: A prospective Study in the Netherlands. Lancet, December 15:358 (9298) 2039-45)
4. برای مطالعه بیشتر، رک: کجباف، تبیین رابطه روح و بدن با تکیه ‌بر نظریه سیستم‏ها و تجربه‏های نزدیک مرگ، صص 129-147. 
5. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهراء، چاپ دوم، 1371، ص 63.
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی