کد خبر: ۳۲۲۲۲۵
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۳

اخبار ویژه

۱۲ میلیارد دلار خسارت بنزینی در سال 
به خاطر بزک‌کردن توافق با آمریکا!
اظهارات دو مقام دولتی درباره محاسبات قیمت بنزین و بودجه هنگفت واردات آن، بار دیگر ماجرای سوء‌تدبیر ده سال پیش دولت روحانی و تیم بیژن زنگنه را زنده کرد. سخنگوی دولت دیروز گفت: «نرخ سهمیه اول و دوم (۶۰ و ۱۰۰ لیتری) بنزین تغییری نمی‌کند. دولت وظیفه دارد جلوی قاچاق سوخت را بگیرد و از هدررفت سرمایه ملی جلوگیری کند. نمی‌توانیم اجازه دهیم بنزینی که برای دولت ۳۰ هزار تومان تمام می‌شود، به صورت قاچاق از کشور خارج شود».
رئیس سازمان برنامه و بودجه هم پریروز در مجلس گزارش داد: «در سال ۹۸، شش میلیارد دلار صادرات بنزین داشتیم. اما امسال ۶ میلیارد دلار واردات داشتیم. هرقدر پول برای بنزین هزینه شود، اعتبارات برای بنیه دفاعی، معیشت و داروی مردم کاهش پیدا می‌کند».
اما این گرفتاری بزرگ از کجا آمد؟ آیا متهمان این خسارت را نباید محاکمه و مجازات کرد؟
دولت آمریکا (اوباما) در سال ۱۳۸۸، تحريم بنزين را کليد زد، با این تصور که ایران را فلج کند. اما همین خباثت، موجب کلید خوردن ساخت پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس (توسط قرارگاه سازندگی خاتم الانبیای سپاه) شد. این، علاوه‌بر تدبیر دولت نهم (احمدی‌نژاد) برای سهمیه‌بندی بنزین از تیرماه ۱۳۸۶ و جلوگیری از خسارت‌های هنگفت قاچاق بود که رقمی بالغ بر ۱۴۴ هزار میلیارد تومان در سال را شامل می‌شد.
اما تیم سیاست‌باز روحانی و زنگنه (وزیر نفت دولت یازدهم)، برای شیرین‌سازی توافق با آمریکا، سهمیه‌بندی را در سال ۱۳۹۴ متوقف، و امکان قاچاق گسترده را فراهم کردند.
این شعبده‌بازی و عوام‌فریبی قابل تداوم نبود و دولت روحانی در سال ۹۸، ناگهان در یک شب، قیمت را سه برابر کرد و فرصت موج‌سواری مزدوران آمریکا و اسرائیل را فراهم آورد. آنها با این وجود، سهمیه‌بندی را احیا نکردند و خسارت، ادامه یافت!
اکنون، محرومیت کشور از ۶ میلیارد دلار درآمد صادرات بنزین و همین میزان هزینه واردات (مجموعا ۱۲ میلیارد دلار)، به معنای محروم‌شدن کشور از ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه است که می‌توانست صرف سرمایه‌گذاری، رونق تولید و اشتغال، فعالیت‌های عمرانی، و بهبود معیشت مردم شود.
این، فقط یکی از خسارت‌های مدیریت بی‌کفایت و سیاست‌زده‌ای است که با ایجاد شیرینی‌های آدامسی و تخدیر‌های گذران، خسارت‌های اعتماد به دشمن را دستاورد جا می‌زد.
در همین حال باید به روایت اسحاق جهانگیری با حسن روحانی در موضوع پرداخت. جهانگیری در کتاب خاطراتش که به فاصله‌گذاری با روحانی می‌پردازد، می‌نویسد: ماجرای تعیین ‌قیمت بنزین یکی از موارد مورد اختلاف میان روحانی و جهانگیری بود. او معتقد بود باید سهمیه بنزین هر فرد به خود آن شخص داده شود و می‌گوید کارشناسان معتقد بودند این روش به عدالت نزدیک‌تر است. 
جهانگیری می‌گوید این موضوع را چند‌بار با روحانی مطرح می‌کند؛ اما رئیس‌جمهور ایده را نپذیرفته و با شوخی گفته: «با اجرای این طرح هر بچه‌ای که متولد می‌شود، باید کنار شیر، یک پستونک بنزین هم برایش آماده کنیم.»
جهانگیری روایت می‌کند که اوایل تیرماه ۹۸ در یکی از جلسات شورای عالی هماهنگی اقتصادی، در حال صحبت در مورد تعیین نرخ بنزین و سهمیه‌بندی‌ها، وقتی او ایده اختصاص سهمیه بنزین به افراد را مطرح می‌کند با واکنش عجیب رئیس‌جمهور مواجه می‌شود: «آقای روحانی با تندی و عصبانیت میان حرف من پرید و گفت شما و چند نفر اصلا‌ح‌طلب نشسته‌اید و می‌خواهید کشور را به‌هم بریزید و امنیت کشور را به‌هم بزنید. من هرگز در دوره مسئولیت‌هایم با چنین برخوردی مواجه نشده بودم. حتی ۱۰درصد چنین برخوردی را هم تجربه نکرده بودم. واقعاً برایم سنگین بود، خیلی فشار تحمل کردم تا در یک جلسه که حدود ۱۵ نفر از مسئولان کشور از جمله سران سه قوه حضور دارند، بر خودم مسلط باشم. در یک لحظه تصمیم گرفتم که از جلسه خارج شوم؛ اما علی لاریجانی که کنار من نشسته بود و احساس می‌کرد ممکن است از جای خودم بلند شوم، دستش را روی دست من گذاشت و فقط به آقای روحانی گفتم پاسخ شما را می‌دهم؛ اما نه اینجا.» جهانگیری بعد از این ماجرا، تصمیم به استعفا می‌گیرد که برخی از وزرا می‌آیند و بنا به مصلحت از او می‌خواهند که بازگردد.
مسئولیت مدیران دولتی
حل مشکلات است،‌ نه پمپاژ ناامیدی
امیر واعظ‌ آشتیانی، در واکنش به عدم هماهنگی‌ها در حوزه مدیریت افکار عمومی در مورد کم‌آبی به «چندثانیه»گفت: این عدم هماهنگی‌ها تنها در حوزه آب نیست، در موضوعات دیگر هم مشاهده می‌شود که اظهارنظرهای متناقضی انجام می‌شود. این واکنش‌ها نشان می‌دهد که در مجموعه دولت به‌صورت جزیره‌ای اظهارنظر می‌شود؛ یعنی هرکسی برای خودش اظهارنظرهایی دارد. در عین حال، از آقای رئیس‌جمهور و دیگر مسئولان دولت این انتظار می‌رود که پمپ‌های ناامیدی برای مردم نباشند و به‌جای پمپاژ ناامیدی، به سمت بهبود اوضاع بروند و وضعیت را سر و سامان دهند تا به جامعه امید و دلگرمی بدهند.
وی می‌افزاید: مردم خودشان می‌دانند که آب کم است؛ مردم می‌دانند مشکلات آب وجود دارد، مشکل ناترازی برق وجود دارد و یک‌سری اعتراضات در حوزه اقتصادی نیز مشاهده می‌شود.  جامعه اکنون این مسایل را می‌داند و دیگر نیازی به تکرار و گفتن آن‌ها نیست. دولت باید به سمت چاره‌اندیشی حرکت کند. این مردم نیستند که باید چاره‌اندیشی کنند، بلکه مسئولان هستند که باید چاره بیندیشند و راهکار فراهم کنند.
آشتیانی گفت: در ادوار گذشته، شاهد کمبود آب بودیم ولی در عین حال با بارورسازی ابرها، بخشی از این مشکلات مرتفع شد. البته ما می‌دانیم خشکسالی مربوط به کل دنیاست و تنها مختص ایران نیست. در نقاط مختلف دنیا نیز مشکل آب وجود دارد. اما آیا مسئولان آن کشورها هم برای مردمشان از ناامیدی سخن می‌گویند؟ آیا مردم را دعوت می‌کنند که از تهران یا شهر خودشان خارج شوند؟ این نوع ادبیات، مناسب دولت نیست.
وی خاطر نشان کرد: دولت وظیفه دارد در مقابل رایی که از مجلس و همچنین از ملت گرفته است، وظایف خود را انجام دهد. گاهی ممکن است دولت بخواهد به مردم گزارش بدهد؛ اما گزارش دادن به مردم با پمپاژ ناامیدی تفاوت دارد. امیدواریم که شاهد خبرهای خوب باشیم. شهروندان هم باید یاریگر دولت باشند. اگر دولت بخواهد در صرفه‌جویی انواع انرژی و دیگر حوزه‌ها اقدام کند مردم نیز کمک خواهند کرد.
هم‌میهن: دیگر فصل تبلیغات انتخابات نیست
 که دلمان برای سادگی غنج برود
یک روزنامه حامی دولت اذعان کرد: ساده‌نگری و اظهارات عامیانه و بدون پشتوانه رئیس‌جمهور درخصوص بحران‌ها و حل‌وفصل مشکلات عدیده، مخاطب را پس می‌زند و نگاه و اعتماد او نسبت به توانایی دولت در حل‌وفصل مشکلات را مخدوش می‌کند.
در حالی که مدعیان اصلاحات طی یک سال گذشته برخی لغزش‌های کلامی آقای پزشکیان را نقطه قوت وانمود می‌کردند، اکنون روزنامه هم‌میهن در یادداشتی با عنوان «صداقت یا ساده‌انگاری؟» می‌نویسد: در کارزار انتخاباتی پزشکیان، یکی از دلایل عمده گزینش وی از سوی مردم، مدل خاص رفتاری و گفتاری وی بود که سادگی و صداقت و بی‌آلایشیِ رئیس‌جمهوری از جنس مردم عادی را به اذهان عمومی متبادر و چهره‌ای متفاوت از او ترسیم می‌کرد و مایه رجحان پزشکیان در رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری شد اما هرچه جلوتر آمدیم، این سبک گفتاری و واژه‌گزینی رئیس دولت، جلوه‌های دیگری از خود به نمایش گذاشت.
شماری از طرفداران و حامیان پروپاقرص پزشکیان به سبک کمپین‌های تبلیغاتی، این شاخصه‌های رفتاری و گفتاری را در مقام ریاست‌جمهوری نیز می‌ستایند و حُسن قلمداد می‌کنند؛ بی‌آنکه توجه داشته باشند جایگاه و پرنسیپ مسئولیت تازه گزینه و گزاره‌ای متفاوت از یک نامزد ریاست‌جمهوری یا نماینده مجلس است و الزامات و اقتضائات متفاوتی را می‌طلبد.
از منظر رفتاری و مراوده پزشکیان در مقام ریاست‌جمهوری با فضای پیرامونی، او از همان ابتدا عنوان کرد پروتکل‌پذیر نیست و در برخی مواضع کنترل‌پذیری مرسوم و متداول نسبت به این جایگاه را پذیرا نیست. این امر تا هنگامی که او دیوار حائل با بدنه اجتماعی را خدشه‌دار کند و ارتباط وثیق‌تری با مردم داشته باشد، امر مذموم و ناپسندی نیست و از آن حیث که رفتار بی‌تکلف موجب ارتقای حس همذات‌پنداری با توده‌های مردم را فراهم می‌کند، حتی مطلوب و پسندیده هم هست.
اما وقتی در دیدارهای رسمی و در مراودات دیپلماتیک و در مواجهه با کنشگران سیاسی داخلی و خارجی، رئیس دولت از پروتکل‌های قاعده‌مند و متعارف عدول می‌کند و قائم به شخصیت و منش فردی به رفتار می‌پردازد و به مواجهه با دیگران می‌رود، مشکلات آغاز می‌شود. به‌عنوان مثال، پزشکیان عادت دارد که در مقابل دیگران فارغ از جایگاه سیاسی و اجتماعی، مرتبه شغلی یا سن و سال، به نشانه احترام دست بر سینه می‌گذارد؛ اما وقتی او همین کار را در مراودات دیپلماتیک و مواجهات با مقامات خارجی انجام می‌دهد، اقدام او معنای متفاوتی می‌یابد و باعث سوءتفاهمات در داخل و خارج را فراهم می‌کند. بگذریم از آنکه انعکاس چهره‌ای مقتدرانه از رئیس‌جمهوری که بخش عمده‌ای از آن به رعایت برخی قواعد رفتاری از سوی وی مرتبط است، می‌تواند تا حد زیادی در واکنش و عملکردهای سیاستمداران در مواجهه با او و در نهایت رتق‌وفتق بهینه امور ملت، مهم و تاثیرگذار باشد.
در حیطه گفتاری که بخش عمده‌ای از تفاوت پزشکیان با اسلاف خود در این جایگاه را شکل می‌دهد؛ او به‌وضوح پروتکل‌پذیر نیست و تا حد زیادی عامیانه و به‌دور از قواعد مرسوم منتسب به این جایگاه حرف می‌زند. تکیه‌کلام‌های منحصربه‌فرد او تا حدی زیاد است و به گوش همگان رسیده که نیاز به شرح و بسط و تفصیل در این مقال ندارد.
شاید هم لزوماً به‌کارگیری چنین واژگانی ایرادی هم نداشته باشد. اما موضوع وقتی جدی و آسیب‌زا می‌شود که دومین شخصیت نظام با ساده‌نگری به مسائل غامض و پیچیده سیاست داخلی و خارجی ورود می‌کند و سخنانی به زبان می‌آورد که تبعات پیامدی بر آن مترتب و متصور است.
در داخل، بخشی از گفتارها تعجب‌آور است. از برخی سخنان در حوزه ناترازی گرفته تا توجیهات نسبت به خلف وعده‌ها و تکرار مکرارتی چون «دعوا نکنیم» و این اواخر ارائه راه‌حل در موضوعاتی چون کمبود آب و مشکلات عدیده پایتخت. اکنون موسم تبلیغات و کارزار انتخاباتی نیست که مخاطب برای صداقت و سادگی پزشکیان دلش غنج رود و جیغ و هورا بکشد. ساده‌نگری و اظهارات عامیانه و بدون پشتوانه درخصوص بحران‌ها و حل‌وفصل مشکلات، مخاطب را پس می‌زند و اعتماد او نسبت به توانایی دولت را مخدوش و حس همذات‌پنداری میان ملت و دولت را ملکوک می‌کند.
نگرانی مؤسسه صهیونیستی
 از همکاری‌های علمی ایران و چین
مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل می‌گوید: تحقیقات علمی-فناوری مشترک ایران و چین، در زمینه‌هایی مانند انرژی هسته‌ای، هوافضا، موشک‌ها، پهپادها، وسایل زیرآبی و سایبری در حال گسترش است.
در یادداشت تحلیلی این مؤسسه صهیونیستی آمده است: نشریاتی که به روابط امنیتی ایران و چین می‌پردازند معمولاً بر سامانه‌های نظارتی تأمین شده برای ایران، تمرینات مشترک نظامی و انتقال قطعات و مواد فناوری به صنعت دفاعی ایران تأکید دارند. اما این مطالعه به جنبه‌ای کمتر شناخته شده از همکاری امنیتی-فناوری بین پکن و تهران می‌پردازد: تحقیقات علمی-فناوری مشترک و در حال گسترش مرتبط با نهادهای دفاعی هر دو کشور. با استفاده از مقالات علمی اخیر که توسط کارشناسان چینی و ایرانی به صورت مشترک تألیف شده‌اند، تلاش‌های تحقیقاتی مشترک و همگرایی‌هایی بین اکوسیستم‌های نوآوری دفاعی دو کشور را نشان می‌دهد. این همکاری، تهدید امنیتی علیه آمریکا و اسرائیل است. 
در ۲۷ مارس ۲۰۲۱، چین و ایران توافق‌نامه شراکت استراتژیک جامع را امضا کردند. تعهد چین به سرمایه‌گذاری ۴۰۰ میلیارد دلاری در ایران که هنوز تحقق نیافته، توجه جهانی را جلب کرد. بخش‌های مربوط به توسعه فناوری، از جمله نظامی، کمتر مورد توجه قرار گرفت. اخیراً کارشناسان، نقش چین را به عنوان بخشی از «محور شر اروپا-آسیا» در کنار روسیه، ایران و کره شمالی («CRINK») بررسی کرده‌اند، که شرکای آن منابع، قطعات، تجهیزات جنگی و نیروها، همچنین کارشناسان نظامی، درس‌ها، دانش و فناوری را مبادله می‌کنند چین و ایران متحد رسمی نیستند بلکه شرکای مهمی هستند که در برابر رقیب مشترک، متحد شده و منافع زیادی را به اشتراک می‌گذارند. در حالی که گزارش‌ها درباره نقش چین به عنوان مشتری عمده نفت ایران وجود دارد، همکاری آنها در علم و فناوری، به ویژه در کاربردهای نظامی و دفاعی، کمتر شناخته شده است. چین از طریق استراتژی ادغام نظامی-مدنی و ایران با «سند راهبردی علم، فناوری و نوآوری در حوزه دفاع و امنیت»، چهارچوبی برای همکاری پژوهشگران بخش خصوصی، دانشگاهیان و سازمان‌های وابسته به دفاع ملی دو کشور فراهم می‌آورند و شراکتی برای ابتکارات علمی و فناوری مشترک ایجاد می‌کند.
در اوت ۲۰۲۵، مقامات ایرانی و چینی تعهد خود را به تعمیق همکاری‌های علمی و فناوری تأیید کردند. بیانیه‌ دو طرف برنامه‌هایی برای گسترش تبادل پژوهشگران و برنامه‌های مهارت‌آموزی جوانان را برجسته کردند، افتتاح قریب‌الوقوع خانه نوآوری و فناوری ایران در چین را اعلام کردند و پیشنهاد تأسیس دو مکانیزم همکاری جدید-پلتفرم BRI TechMatch و شبکه BRI LabsNet-را مطرح نمودند. این ابتکارات مشترک، گام‌های ملموس برای عملیاتی کردن شراکت استراتژیک به شمار می‌روند.
روابط نهادی قوی برخی مؤسسات دانشگاهی چین و ایران، آنها را به نهادهای دفاع ملی پیوند می‌دهد. در چین، شاخص این مؤسسات شاید «هفت فرزند دفاع ملی» باشد، هفت دانشگاه دولتی چینی که هسته اصلی مجتمع تحقیقات علمی مرتبط با دفاع را تشکیل می‌دهند. در ایران، مؤسسات درون نظام دانشگاهی نقش مرکزی در حمایت از برنامه‌های توسعه سلاح‌های استراتژیک، به ویژه آن‌هایی که به سپاه پاسداران و وزارت دفاع مرتبطند، ایفا می‌کنند.
داده‌های ما بر ۷۵۳ مقاله از مجموع ۲۰۸۷۵ مقاله علمی مشترک منتشر شده به زبان انگلیسی توسط پژوهشگران چین و ایران بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۵ تمرکز دارد. این مجموعه داده با استفاده از پلتفرم «دیتا ابیس» آزمایشگاه پارالاکس گردآوری شده. سپس مدل زبانی اختصاصی دیتا ابیس، الیوت، برای شناسایی کاربردهای احتمالی دفاعی مقالات مشترک استفاده شد. دامنه محدود تحقیق ما به این معناست که یافته‌ها تنها نوک کوه یخ را نشان می‌دهند و نمونه کوچکی از پدیده‌ای بزرگ‌تر هستند. روند کلی، شروعی ملایم تا سال ۲۰۱۳ را نشان می‌دهد، سپس افزایش قابل توجهی بین ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ و پس از آن افزایش شدید با اوج در سال ۲۰۲۲ دارد. این جهش ممکن است بازتابی از ثمره تلاش‌های همکاری قبلی و اجرای توافق شراکت استراتژیک جامع در سال ۲۰۲۱ باشد. 
... با امکان انتقال فناوری و تبادل دانش بین مؤسسات مرتبط با دفاع، این کانال همکاری ممکن است توانمندی‌های دو کشور را در مواجهه با رقبای استراتژیک تسریع کند.
تحقیق حاضر، نه تنها همکاری فناوری رو به رشد بین چین و ایران را برجسته می‌کند، بلکه احتمال همسویی استراتژیک با دیگر کشورها مانند روسیه و کره شمالی را نیز نشان می‌دهد که چالشی گسترده‌تر است. نگرانی موجود درباره نقش تحقیقات پایه است. تحقیقات پایه اگرچه اغلب بی‌ضرر تلقی می‌شود و به ندرت به خوبی محافظت می‌شود، اساس نوآوری نظامی کاربردی را تشکیل می‌دهد. ماهیت دانشگاهی همکاری‌ها ممکن است به ایران امکان دهد تا محدودیت‌های معمول در انتقال فناوری‌های نظامی را دور بزند. تمایل چین به همکاری با دانشگاه‌ها مرتبط با اکوسیستم دفاعی ایران، همراه با حمایت‌های آشکار مادی از قابلیت‌های تهاجمی ایران، مانند پیش‌ماده‌های سوخت موشک و قطعات پهپاد، نشانه چالش‌های گسترده‌تر برای عدم اشاعه جهانی و مهار فناوری‌های استراتژیک است.