بحران پنهانی افسردگی
براساس گزارش تازه سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از هر پنج بزرگسال در کشورهای عضو و اتحادیه اروپا، یک نفر دچار علائم خفیف
تا متوسط افسردگی است.
به گزارش ایسنا، در این گزارش درباره ارتقای سلامت روان و پیشگیری از اختلالات روانی آمده است که بسیاری از این علائم تشخیص داده نمیشوند و تحت درمان قرار نمیگیرند؛ موضوعی که خطر پیشرفت بیماری به مراحل شدیدتر را افزایش داده و هزینههای اجتماعی و اقتصادی قابلتوجهی به همراه دارد. برآوردها نشان میدهد هزینه کلی مشکلات روانی حدود ۴درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای اتحادیه اروپا و انگلیس در سال ۲۰۱۵ بوده است. مطالعات آلمان نیز نشان میدهد که هزینه درمان در 6 ماهه نخست ابتلا، بسته بهشدت علائم، تفاوت چشمگیری دارد: حدود
۵۱۱ یورو برای موارد خفیف، ۲۴۱۷ یورو برای موارد متوسط و بیش از
۱۰ هزار یورو برای موارد شدید. هزینه درمان، فاصله زیاد تا مراکز تخصصی و زمان طولانی انتظار برای ویزیت روانپزشک از جمله موانع اصلی دریافت خدمات سلامت روان عنوان شدهاند. به طور میانگین، دو سوم افرادی که به مراقبتهای روانی نیاز دارند در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و اتحادیه اروپا از درمان محروماند. گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی همچنین نشان میدهد که زنان در مقاطع حساس زندگی مانند بارداری و پس از زایمان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روانی قرار دارند. میانگین شیوع افسردگی پس از زایمان در اروپای مرکزی و شرقی ۱۶.۶درصد، در اروپای جنوبی ۱۶.۳درصد و در اروپای شمالی ۱۳.۸درصد برآورد شده است. در کشورهای چک، مجارستان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ و پرتغال، میزان بروز افسردگی متوسط یا شدید در میان افراد بومی بیش از میانگین سایر کشورهاست.
به گزارش یورونیوز، با این حال، برخی از کشورهای اتحادیه اروپا برنامههای نوآورانهای برای تسهیل دسترسی به خدمات سلامت روان اجرا کردهاند که به گفته سازمان همکاری و توسعه اقتصادی میتواند شدت و مدت علائم را تا ۸۷درصد کاهش دهد. تا پایان سال ۲۰۲۳، ۱۴ کشور از ۲۷ عضو اتحادیه اروپا خدمات سلامت روان را بدون نیاز به معرفینامه و مستقیماً در سطح ملی یا منطقهای در دسترس قرار دادهاند. در هلند، مراکزی برای مشاوره جوانان راهاندازی شده که دانشجویان را برای کمک به جوانان در بحرانهای روانی آموزش میدهد. در بلژیک، موانع دسترسی با پرداخت یا بازپرداخت هزینه درمانهای روانشناختی کاهش یافته و شبکههایی از رواندرمانگران در مدارس، محیطهای کاری و خدمات اجتماعی ایجاد شده است.