آزادی فرهنگی زیر تیغ حذف و سانسور!
فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
مونتی وودهاوس که در آن زمان با دو نوویل همکاری میکرد، «من کاملاً آگاه بودم که کنگره آزادی فرهنگی برخی مقالات را حذف یا سانسور میکند. اما هرگز از وجودِ دستورالعملهای رسمیِ دقیق و از پیش نوشته شده برای این کار مطلع نبودم.1». وودهاوس به خاطر نمیآورد که آیا مقاله لزلی فیدلر درباره روزنبرگها قبل از انتشار، توسط اعضای جامعه اطلاعاتی (ایالات متحده) بررسی شده بود یا خیر، اما به نظر محتمل میرسد چنین مداخله/ اظهارنظر بحث برانگیزی در حوزهای که برای دولت آمریکا اهمیت حیاتی داشت، توجه سازمان سیا را جلب کرده باشد.
مقالهای که برادن به آن اشاره کرد در ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۴ روی میز جوسلسون قرار گرفت، که توسط اسپندر از لندن برای او ارسال شده بود. این مقاله نوشته «امیلیهان» یکی از نویسندگان عجیب و غریب نیویورکر و متخصصی بیچون و چرا در امور چین بود. (او در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ در هنگکنگ زندگی کرده بود و زمانی که جوزف آلسوپ در سال ۱۹۴۱ در آنجا با او ملاقات کرد، اصرار داشت او را به مرکز فروش تریاک ببرد. پس از حمله ژاپنیها در سال ۱۹۴۲، هر دو در یک اردوگاه در هنگکنگ زندانی شدند.) جوسلسون بلافاصله در پاسخ [به اسپندر] نوشت که مقاله را «کاملاً تکاندهنده» یافته و افزود:
«این مقاله مطمئناً هیچ دوست تازهای برای ما در انگلستان نمیسازد. من آن را برای نیکلاس [ناباکف] و فرانسوا [بوندی] میفرستم و پیش از آنکه این نامه به دستت برسد، با تو یا ایروینگ [کریستول] تماس خواهم گرفت.»
دو روز بعد، ناباکوف به کریستول و اسپندر نوشت: «پیش از آنکه به مسئله مقاله خانم امیلیهان بپردازم، اجازه دهید برخی از اصولی که همگی در جریان گفتوگوهایمان در زمان راهاندازی اینکانتر و نیز در نشستهای متعاقب بعدی بر سر آن توافق کردیم را دوباره یادآوری کنم. ما توافق کردیم که تمام مقالات مربوط به موضوعات بحثبرانگیز، پیش از آنکه به یک فرد خارج از حلقه نشان داده شود، باید توسط ما دیده شود. ما توافق کردیم که یکی از سیاستهای بنیادین اینکانتر باید تلاش برای بهبود روابط انگلستان و آمریکا باشد و در نتیجه، تمامی مسائل سیاسی باید در بالاترین سطح ممکن مورد بحث قرار بگیرند به طوری که هرگاه بحثی پیش میآید، به گونهای مطرح شود که احساسات ملی هیچیک از دو سوی اقیانوس [اطلس] را جریحهدار نکند. ما همه مقاله خانم هان را خواندهایم... همگی ما واکنش منفی یکسانی به این مقاله داشتیم. ما احساس میکنیم که خانم هان بیانی اشتباه، سطحی و سرسری از دیدگاه آمریکا در مورد چین ارائه میدهد.
ما معتقدیم مقاله خانم هان از نظر سبک، لحن و محتوا توهینآمیز است.» بوندی نیز با ناباکف همنظر بود و گفت که این مقاله سرشار از «فحاشیهای کنترل نشده» است.
ناباکف پس از اشاره به مصادیق این «فحاشی کنترل نشده»، پرسید: «حالا قدم بعدی چیست؟... ما پیشنهاد میکنیم که شما باید سعی کنید از خانم هان بخواهید مقالهاش را بازنویسی کند، به گونهای که منجر به تغییر کامل لحن آن شده و توهینآمیزترین بخشهایش حذف شوند. علاوهبر خانم هان، شما مقالهای دیگر نیز تهیه کنید که دیدگاه آمریکا را در مورد مسئله چین، اما در سطحی بالا و محترمانه و به شکلی دقیق و موجز بیان کند. اگر این کار امکانپذیر نباشد، ما فکر میکنیم مقاله خانم هان باید به کلی کنار گذاشته شود و این موضوع حیاتی در تاریخ دیگری دوباره مطرح گردد، آنگاه که افرادی مسئولتر از خانم هان، نماینده دیدگاه آمریکا باشند.»
از آنجا که این هشدار کارگر نیفتاد، در نوزدهم اوت، معاون تازه منصوب کنگره، «وارن منشل»، که مأمور سازمان سیا بود، با فهرست بلندبالایی از اصلاحات پیشنهادی برای مقاله قدم پیش گذاشت. او نوشت:
«همه ما در اینجا توافق داریم که انتشار مقاله کاری غیرعاقلانه خواهد بود. اما اگر تعهدات شما برگشتناپذیر است و مقاله حتماً باید منتشر شود، در آن صورت، به عنوان حداقل شرط انتشار آن، بخشهای پایانی آن باید تغییر کنند.»
در ادامه، فهرستی جامع از بخشهای مورد بحث، همراه با یادداشتهای مفصلی به دست «منشل» ارائه شد. اما با این حال، او مجدداً به سردبیران اصرار کرد که تجدیدنظر کرده [و از انتشار یادداشت خودداری نمایند] و به آنان هشدار داد که «هان ممکن است واقعاً کار دستمان بدهد [و ضربه بزرگی بر پیکره ما وارد کند]».
مقاله هرگز منتشر نگردید و دلایل حذف آن، از دید خوانندگان و نویسندگان مجله «اینکانتر» پنهان نگه داشته شد. این مورد [و مواردی از این دست]، بعدها به این اتهام که «در این مجله حقیقتی که برای اتحاد جماهیر شوروی ناخوشایند است، منتشر میشود؛ و آن حقیقتی که برای ایالاتمتحده ناخوشایند است، تعدیل میشود» اعتبار بخشید.
پانوشت:
1- به نقل از مونتی وودهاوس