ریشه اعتماد به نفس کاذب این جماعت(یادداشت روز)
۱- تابستان امسال وقتی تنشهای کهنه مرزی بین کامبوج و تایلند از سر گرفته شد و جنگی خونین به راه افتاد معلوم شد، جرقه این جنگ را، یک مکالمه تلفنی زده است! ماجرا از این قرار بود که خانم «پائونگترن شیناواترا» نخستوزیر تایلند در گفتوگوی تلفنی با رئیسمجلس سنای کامبوج، از موضع ضعف وارد شده و همین امر باعث «تغییر محاسبات دشمن و در نتیجه تصمیم برای حمله به تایلند» شده بود! کار به جایی رسید که دادگاه قانون اساسی تایلند خانم نخستوزیر را از قدرت برکنار کرد چرا که او حین مکالمه تلفنی از موضع قدرت ورود نکرده و از «منافع تایلند» نیز دفاع نکرده بود. او وسط یک مکالمه حساس تلفنی بر سر مرزها، رئیس سنای کامبوج را «عمو جان» خطاب کرده بود....!
۲- «واکنش»، نتیجه مشاهده یک «کُنش» و حاصل یکسری محاسبات است. این کنش، میتواند یک کلمه یا واژه یا جمله از زبان یک مسئول باشد؛ میتواند یک اقدام عملی باشد، میتواند یک مقاله و گزارش در یک روزنامه یا خبرگزاری رسمی باشد. گاهی اقدام نکردن و حرفی نزدن میتواند به مثابه همان «کنش» تلقی شده و نتیجه مشابه داشته باشد. به اعتقاد دادگاه قانون اساسی تایلند، خانم شیناواترا باید از موضع قدرت حرف میزد که نزده بود. ضمن اینکه با «عموجان» خطاب کردن طرف کامبوجی، پیام ضعف مخابره کرده بود. بنابراین، «کنشها» مهماند به ویژه وقتی از سوی مقامات، چهرهها و رسانههای تاثیرگذارد صادر میشوند.
۳- کمتر از 4 ماه است که از تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان میگذرد. تجاوزی که هرچند دشمن سیلی سختی از نیروهای مسلح و مردم عزیزمان خورد اما در جریان آن بیش از 1100 شهید دادیم. دیگر نیازی به یادآوری این نیست که این تجاوز، وسط مذاکره با آمریکا انجام شد (همانظور که ترور سید حسن نصرالله هم وسط مذاکرات آتشبس صورت گرفت). اینکه دشمن از مذاکره به عنوان «تله» استفاده کرد بر کسی پوشیده نیست. سؤال این است که، کدام «کنش»های کدام اشخاص، جریانهای سیاسی و رسانهای باعث تغییر محاسبات دشمن و در نتیجه تجاوز به خاک میهن شد؟ کدام کارها باید انجام میشد یا کدام حرف نباید زده میشد که دشمن، دچار خطا در محاسبات نشود؟! آیا عملیاتهای وعده صادق یک و دو در محاسبه دشمن نقش داشت؟! التماسهای بیمارگونه برخی جریانهای سیاسی و رسانههای رسمی برای مذاکره با ترامپ در، به خطا رفتن محاسبات دشمن و در نتیجه انجام این تجاوز آیا نقش داشت؟! تکرار این التماسهای مالیخولیایی برای مذاکره مجدد چطور؟ آیا در محاسبات بعدی دشمن لحاظ خواهند شد؟
۴- وقتی رسانههای عبری گزارش روزنامه «جمهوری اسلامی» را عینا به زبانهای عبری و انگلیسی ترجمه کرده و ضمن بازنشر کامل آن مینویسند: «این روزنامه رسمی ایرانی اعتراف کرده است که، ایران و فلسطین در مقابل اسرائیل شکست خوردهاند...این روزنامه نوشته است که عملیات 7 اکتبر اشتباه بزرگی بود و باعث....»؛ یا وقتی روزنامه سازندگی درست در همان روزی که ترامپ با لذت آمیخته به جنون و خودشیفتگی خاص خود میگوید، سردار سلیمانی و دانشمندان ایرانی را کشته، تاسیسات هستهای ایران را بمباران کرده و هر سلاحی که نتانیاهو نیاز داشت به او داده است، روی عکس ترامپ مینویسد «تسهیلگر صلح»؛ یا وقتی ترامپ- با عرض پوزش بسیار- میگوید کشورها برای بوسیدن باسن من به صف شدهاند، برخی جریانهای سیاسی اصرار دارند به این صف بپیوندند، آیا در حال ارسال پیام قدرت هستند یا ضعف؟! دشمن با دیدن این مواضع و کنشها، چه پیامی دریافت کرده و چه محاسباتی با خود میکند؟ اگر آقای پزشکیان که با لطف خدای مهربان، از ترور همین آمریکا و رژیم صهیونیستی جان سالم بهدر برد، دیروز به شرمالشیخ میرفت چطور؟!
۵- چکیده همه آنچه این جریانهای سیاسی و رسانهای آلوده یا سادهلوح میگویند و مینویسند و روی محاسبات حریف تاثیر میگذارند- و هیچگاه نیز خساراتی که به مردم و کشور میزنند را گردن نمیگیرند- این است که «اگر برویم و با آمریکا مذاکره کنیم جنگ نمیشود». که در پاسخ باید گفت، مگر الان در جنگ نیستیم؟ مگر وسط مذاکره جنگ نشد؟ مگر ترامپ همین دیروز نگفت ایران باید موشکهایش را از بین ببرد، توان هستهای و متحدانش را رها کند و منفورترین و خونریزترین رژیم حال حاضر جهان را به رسمیت بشناسد؟ کدام عاقلی وسط جنگ، روی سلاحش مذاکره میکند و متحدانش را رها کرده و خود را مقابل دشمنی بدعهد و کثیف، تنها و خلع سلاح میکند؟!
۶- ضربالمثلی عامیانهای هست که میگوید «اگر کاکتوس اعتماد به نفس تو را داشت، هفتهای دوبار زردآلو میداد». برخی به جای زردآلو، زعفران و موز هم گفتهاند. این ضربالمثل اشاره به افرادی است که، بنا به دلایلی دچار اعتماد به نفس کاذب و توهم شدهاند. مثلا کودکی را تصور کنید که، به رغم اشتباهات زیاد و بعضا خطرناک، نه تنها تذکر نمیگیرد بلکه، تشویق هم میشود. این کودک حتما به تکرار آن اشتباه تمایل پیدا کرده و خود - و شاید دیگرانی را- در معرض خطر قرار میدهد. شده حکایت آنهائی که، پس از تحمیل خسارتهای سنگین اقتصادی به مردم و این اواخر، تحمیل جنگ و 1100 شهید به این کشور، به دنبال تکرار همان اشتباهند. چرا؟ چون نه تنها با آنها برخوردی صورت نگرفته بلکه، با گرفتن پست و بودجه و مقام، دچار چنان توهم و اعتماد به نفس کاذبی شدهاند که، مدام همان کنشهای غلط و خطرناک را تکرار میکنند. اگرچه معتقدیم، مسئله به این سادگیها هم نیست و بعضا پای نفوذ در جریان است. در هر جایی از این کره خاکی، وسط یک جنگ بزرگ ترکیبی، اگر فرد، رسانه یا حتی مسئولی، خواستار از بین بردن آن تواناییهایی شوند که، دشمن را به عقب رانده است، اگر او را به جرم نفوذی و جاسوس محاکمه نکنند، حتما راهی تیمارستان میکنند.
جعفر بلوری