دستنیافتنیِ دوستداشتنی
عزیز آسمانیام
از من نمیپرسی بغضهای فروخوردهام را چگونه التیام بخشم؟
مسیرِ راهِ بارانیام را چگونه شکیبایی کنم؟
فریادهای بیصدایم را که بیحد گشته
روانه کدام کوره راهی کنم؟
قلبم که سرشار از خواستنت، دلتنگ میگردد
و مرا به جنون میکشاند
که چهقدر دستنیافتنی هستی
و چهقدر محال است داشتنت
برای زیستن...
که این باز قدرت عشق است
در فاصلهها تا ناآرامی در روح و جانم تنیده شود
اما... نمیدانم
آیا در دنیایت، میان عاشقی و تکلیفت
تو هم به من میاندیشی؟
یا همه را به فراموشی سپردهای؟
زهرا کلاته مِیمَری (همسر شهید علی دیمه)