روزی که انقلاب آغاز شد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
در 15 مهرماه 1341، از طریق جراید کشور اعلام گردید که دولت لایحه جدید تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی را تصویب کرده است. لایحهای که در آن اولا قید «اسلام» از شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده و بهجای سوگند به قرآن، سوگند به «کتاب آسمانی» قرار گرفته و دوم به زنان حق رای داده شده بود.
حضرت امام به دنبال انتشار این خبر در 16 مهرماه بیدرنگ مراجع بزرگ حوزه علمیه قم را به یک جلسه مشورتی برای نوشتن نامهای به شاه، دعوت نمود. این نشست در منزل مرحوم آیتالله حائری و با حضور آیتالله گلپایگانی، آیتالله شریعتمداری، آیتالله شیخ مرتضی حائری یزدی (فرزند مؤسس حوزه علمیه قم) و شخص امام برگزار شد. این نخستین جلسه تشکیلاتی نهضت امام بود.
تردیدی نیست که حضرت امام نه تنها با رای دادن زنها مخالفتی نداشتند، بلکه حضور آنها را در صحنههای سیاسی اجتماعی واجب میدانستند، چنانکه در طول دوران نهضت، این قشر فعال نقش عمدهای در تداوم مبارزات و پیروزی انقلاب برعهده داشته و پس از پیروزی نیز در اغلب صحنههای علمی و سیاسی و نظامی کشور اعم از دولت و مجلس و قوه قضائیه و نیروهای نظامی و انتظامی، حضوری برجسته داشته و دارد.
حضرت امام چندی بعد هم در سخنرانی 25 اردیبهشت 1343 در قم، به این موضوع اشاره کرده و فرمودند:
«... ما با ترقی زنها مخالف نیستیم. ما با این فحشا مخالفیم، با این کارهای غلط مخالفیم. مگر مردها در این مملکت آزادی دارند که زنها داشته باشند؟! مگر آزاد زن و آزاد مرد با لفظ درست میشود؟...»
این نقطه آغاز نهضت امام بود
در همان شب 16 مهرماه، مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم که در واقع همان شاگردان امام بودند، با تشکیل جلسهای تصمیم گرفتند نظرات آقایان مراجع در مورد تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به وسیله طلاب و روحانیون مبارز در سراسر کشور تکثیر و پخش نمایند و این نقطه آغاز نهضت امام خمینی بود. لحظهای که امام سالیان دراز برای آن زمینهسازی کرده و طرح و نقشه تدارک دیده بودند.
روز 17 مهرماه، در حالی که فقط یک شب از اعلام خبر تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی میگذشت، تلگرام امام خطاب به شاه انتشار یافت. در عین حال امام اعلامیهای صادر کردند که در آن به خطراتی که اسلام و ایران را تهدید میکرد، اشاره نمودند. در بخشی از آن اعلامیه آمده بود:
«... خطر بزرگی که برای اسلام و استقلال و کیان مملکت به واسطه این تصویبنامه، که شاید به دست جاسوسان یهود و صهیونیست تهیه شده برای نابودی استقلال و به هم زدن اقتصاد مملکت، به قوت خود باقی است و... اینجانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم، قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستهاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه میکنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شئون ساقط میکنند. تلویزیون ایران پایگاه جاسوسی یهود است و دولتها ناظر آن هستند و از آن تایید میکنند. ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمیکند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است...»
این برای نخستین بار بود که یک شخصیت سیاسی و مذهبی تاریخ معاصر ایران از خطر صهیونیسم و عوامل داخلیشان یعنی فرقه بهائیت صحبت میکرد. آنچه که به واقع میرفت اساس مملکت را در کف خویش گیرد. رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در
9 خرداد 1381 در دیدار سران و کارگزاران جمهوری اسلامی با تأکید بر این مسئله فرمودند:
«... امام بزرگوار ما، حقیقت مسئله را خوب شناخته و دیده بود. از شروع این نهضت از سال ۱۳۴۱ آن وقتی که هنوز در ایران مسئله فلسطین حتّی در بین خواص هم منتشر نشده بود، حرف امام این بود که در مقابل سلطه اسرائیل باید همه احساس خطر کنند؛ همه باید بایستند و مقابله کنند. بعد هم همین راه را ادامه داد و این یکی از شعارهای بزرگ آن مرد الهی و آسمانی بود...»
جلسه دوم تشکیل شد
اما 17 مهرماه 1341، مجمعی از روحانیون و طلاب مبارز تشکیل شد و برای رسانیدن پیام امام خمینی و دیگر مراجع قم به سایر شهرها و روستاهای کشور، افرادی تعیین شدند. برخی از علما و شاگردان حضرت امام در خاطرات خویش نوشتهاند که ایشان در همان شب اول، 150 نامه به قلم خودشان برای علمای بلاد نوشتند تا آنها را در جریان امر قرار دهند.
در آن روزها که مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بود و مجالس سوگواری در تمام نقاط ایران برپا میشد، خطبا و گویندگان مذهبی بنا به وظیفه و رسالت دینی، حداکثر استفاده را در بازگویی نامه و پیام و نظرات حضرت امام برای تودههای مردم نمودند و آنها را نسبت به اهمیت موضوع آگاهی بخشیدند.
از آنجا که شاه در پاسخ تلگرام علما، قضیه تصویبنامه را متوجه دولت دانسته بود، حضرت امام خمینی ضمن تشکیل دومین جلسه آیات عظام قم، در تلگرامی به تاریخ
28 مهرماه 1341 برای اسدالله علم (نخستوزیر وقت) مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی را مورد اعتراض قرار دادند و البته اعتراض را از حدود تصویبنامه یاد شده فراتر برده و به تعطیل طولانی مجلسین که برخلاف قانون اساسی است، کشاندند و هشدار دادند که تخلف از احکام اسلام با واکنش شدید مردم مسلمان مواجه خواهد شد و علماء اعلام هم ساکت نخواهند ماند. علما و روحانیون تهران ضمن تشکیل اجتماعاتی، تصمیم به پشتیبانی از اعلامیههای امام و دیگر آیات عظام نموده و در تاریخ 2 آبان 41، اطلاعیه شدیداللحنی در اعتراض به اعمال خلاف انسانی و ضداسلامی رژیم شاه صادر کردند. این اعلامیه که با اشاره به آشفتگی و پریشانی مردم شروع میشد، اعلام میکرد که همه جا مظاهر فساد اخلاقی، فقر، هرج و مرج و هرگونه اعمال نامشروع مشهود است.
رهبری نهضت تثبیت گردید
همچنین وعاظ و خطبا و اهل منبر و گویندگان مذهبی نیز جداگانه به تشکیل جلسه و صدور اعلامیه پرداختند. گروههای مختلف مذهبی به تماس مستمر با علما اقدام نموده و کسب تکلیف کردند. موضوع کم کم به دانشگاهها و محافل تحصیلی راه پیدا کرده و موج ناراحتی در بین عموم مردم پدیدار شد. سیل طومار و تلگراف و نامه از اقشار و طبقات مختلف دائر بر پشتیبانی از خواسته علمای قم و اعتراض به تصویبنامه به سوی دربار، نخستوزیری و دولت سرازیر گشت، خطبای مذهبی در مجامع عمومی موضوع را مورد بحث و تفسیر قرار داده و متن تلگرافات را که از صدها مورد میگذشت، در بالای منابر، قرائت میکردند.
از جمله به دعوت علما و روحانیون قم، مجلس عظیم و باشکوهی که بیش از
20 هزار نفر در آن شرکت کرده بودند، در مسجد اعظم قم، تشکیل شد که در آن گویندگان متعددی به منبر رفته و در اعتراض به لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، سخنرانی کردند.
شخص حضرت امام نیز از هر فرصتی برای فرستادن تلگرامهای روشنیبخش خطاب به روحانیون و ایراد سخنرانی و فعالیت مستمر در بیداری و آگاهی مردم و افشاگریهای مداوم استفاده کرده، کم کم مردم را علاقهمند به مسائل سیاسی مینمودند. چنانکه امام جماعتهایی که تا دیروز تنها مسئله میگفتند و نماز میت میخواندند، یک مرتبه علیه حکومت اعلامیه صادر و سخنرانی کردند. اولین اطلاعیه علمای تهران با 120 امضاء صادر شد که تا آن موقع بیسابقه بود.
اینچنین بود که آیتاللهالعظمی روحالله خمینی که تا چندی قبل، فقط در محافل دینی از ایشان نام برده میشد و به اعتبار علمی و روحانیشان ارج میگذاشتند، اینک به صورت یک انقلابی تمام عیار میرفت که رهبری یک نهضت سیاسی و اجتماعی را به دست بگیرد. امام در طول اعتراض علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، یک انتقاد ساده مذهبی را قدم به قدم به یک مبارزه گسترده سیاسی تبدیل ساختند. ایشان برای اولین بار به عنوان یک رهبر و زعیم سیاسی مذهبی، از خطر «صهیونیسم» نام برده و به افشای فرقه ضاله بهائیت به عنوان پایگاه آن در کشور اشاره کرده که درصدد قبضه کردن استقلال و اقتصاد مملکت هستند.
نهضت ادامه یافت
هنگامی که پاسخی از سوی دولت به تلگرامها داده نشد، دو تلگراف دیگر به تاریخ 15 آبان ماه 41 از سوی امام به عنوان شاه و علم مخابره شد که میتوان گفت در آن روز از قهرآمیزترین برخورد یک مقام برجسته روحانی با هیئت حاکمه ایران به شمار میآمد. در این دو تلگراف، حضرت امام ضمن مخالفت با تصویبنامه، به خطرهایی که از سوی رژیم شاه متوجه اساس اسلام شده بود، اشاره کردند و به این شکل به سرعت مقدمات یک نهضت اسلامی و آزادیبخش را تدارک دیدند.
با چاپ و پخش دو تلگراف مزبور در میان مردم، موج مخالفت و عصیان علیه دولت ایران اوج گرفت و برای نخستین بار ملت مسلمان ایران به تدریج آگاهی یافت که رژیم شاه به طور خزندهای علیه اسلام و قرآن اعلان جنگ داده و توطئه خطرناکی را جهت سلب آزادی و استقلال ایران تدارک دیده است.
روز 9 آذرماه 1341 اولین راهپیمایی نهضت نوپای اسلامی در ساعت 2 بعدازظهر از مسجد اعظم قم شروع شد و به طرف منزل امام ادامه یافت، در مدت کوتاهی طلاب حوزه و عده قابل توجهی از مردم، به صفوف راهپیمایان پیوستند.
سرانجام دولت علم که از سوی نهضت امام تحت فشاری طاقتفرسا قرار گرفته بود، در روزنامههای عصر شنبه 10 آذرماه 1341 با تیتر درشت خبر لغو تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد.
حرکت علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی به رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و به نظر برخی غائله پایان یافت، اما نهضت امام تازه آغاز گشته بود. این موضوع را شخص امام در سخنرانی 11 آذرماه خود اعلام کردند.