کد خبر: ۳۱۹۷۷۶
تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۰
پرونده‌ «رکن استقلال ملّی»

امــام خمینــی(ره) قله استقلال‌خواهی تاریخ ایران

رهبر معظم انقلاب امسال در سی و ششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی‌(رحمه‌الله) با محور قراردادن موضوع «استقلال ملّی» به تبیین و تحلیل کامل این مقوله پرداختند و عناصر مقوم آن را برشمردند. ایشان در جایی از این بیانات تصریح می‌کنند: «حرف اصلی من این است که امام انقلاب اسلامی را در قبال این آفتِ نابودکننده حفظ کرد و مصونیّت داد. امام بزرگوار، با تدبیر الهی و با عقلانیّت برخاسته‌ از ایمان به خدا و ایمان به غیب، کاری کرد که این آفت دامن انقلاب اسلامی را نگیرد؛ یعنی ایشان کاری کرد که احساسات- خب در انقلاب ما هم احساسات زیاد بود- نتواند مسیر اصلی و درست اوّلیّه‌ انقلاب را و حرکت مردم را منحرف بکند و مردم را از آن راه دور بکند. امام چه کار کرد؟ مظهر عقلانیّت امام، آن عقلانیّتی که موجب شد بتواند این کار را انجام بدهد، دو رکن اساسی بود: یک رکن «ولایت فقیه»، یک رکن «استقلال ملّی». من آن معنایی را که در ذهن مبارک امام بود و در کلمات ایشان تکرار می‌شد، در ذیل کلمه «استقلال ملّی» معرّفی می‌کنم؛ وقتی فکر می‌کنم، می‌بینم هیچ تعبیری مناسب‌تر از «استقلال ملّی» وجود ندارد».
به همین منظور بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با آقای قاسم تبریزی، تاریخ‌نگار و مدرس دانشگاه به تاریخچه مبارزات مردم ایران برای «استقلال ملّی» پرداخته است.

 رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات ۱۴ خرداد امسال، به تفصیل درباره مقوله «استقلال ملّی» و ابعاد گوناگون آن سخن گفتند. جایگاه استقلال ملّی و ضرورت حفظ و کسب آن در اندیشه سیاسی اسلام را شرح دهید و بفرمایید در نگاه و حرکت امام خمینی(ره) این مقوله چه جایگاهی داشته است؟
 در حقیقت، ارزش و ویژگی یک ملّت و یک کشور به استقلال آن است. کشوری که فاقد استقلال باشد، در معنای واقعی کلمه، کشور محسوب نمی‌شود. از دیدگاه علمای اسلام و مراجع عظام تقلید، نخستین مسئله برای یک ملّت و جامعه اسلامی، داشتن استقلال است؛ چراکه در آموزه‌های اسلامی، سلطه بیگانگان (یهود و نصاری) بر جامعه اسلامی حرام است. 
به همین دلیل، اگر به ۱۵۰ سال اخیر تاریخ ایران بنگریم، نهضت تنباکو به رهبری میرزای شیرازی به علت تلاش انگلستان برای استعمار ایران شکل گرفت. نهضت سید جمال‌الدین اسدآبادی نیز با هدف مقابله با توطئه‌های انگلستان و جلوگیری از مستعمره شدن ایران آغاز شد. قیام و نهضت ملاعلی کنی علیه قرارداد رویتر هم به دلیل به خطر افتادن استقلال کشور بود. در دوران مشروطه نیز یکی از مطالبات اصلی مردم، استقلال بود. پس از تسلط انگلستان بر ایران در جنگ جهانی اول و تقسیم ایران به مناطق نفوذ در قراردادهای ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵، نهضت‌های ضداستعماری متعددی برای حفظ استقلال ایران به پا خاستند؛ از جمله نهضت جنگل در گیلان، نهضت شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و نهضت‌ رئیسعلی دلواری در جنوب. طبق قرارداد ۱۹۱۹ که انگلستان قصد داشت ایران را به مستعمره خود تبدیل کند و کنترل سیستم نظامی و اقتصادی کشور را در اختیار بگیرد، مبارزه آیت‌الله سید حسن مدرس در این زمان نمونه دیگری از این مقاومت‌هاست. علمای ما همواره این مبارزه را ادامه داده‌اند. 
در پی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که با حمایت انگلستان انجام شد و منجر به روی کار آمدن رضاخان شد، ایران از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰ تحت سلطه انگلستان قرار گرفت و مستعمره رسمی آن بود. در جنگ جهانی دوم، با اشغال ایران توسط شوروی، آمریکا و انگلستان بین سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴، دولت‌های بی‌لیاقت وقت (نظیر دولت محمدعلی فروغی و دوران محمدرضا شاه) این ذلت را پذیرفتند که کشور در اختیار متفقین باشد. پس از آن، ملّت دوباره مبارزات خود را آغاز کرد که به نهضت ملّی شدن صنعت نفت انجامید. اما با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ایران عملاً به مستعمره آمریکا تبدیل شد. در این دوره، مبارزات تا حدی کم‌رنگ شد. در سال ۱۳۳۳، اقتصاد ایران با واگذاری نفت به کنسرسیوم، استقلال خود را از دست داد. اوج این وابستگی در سال ۱۳۴۳ با تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملّی و مجلس سنا رقم خورد که ایران را رسماً مستعمره آمریکا می‌کرد. امام خمینی(ره) به‌شدت علیه این لایحه مبارزه کردند و با دفاع از استقلال ملّت ایران، مشروعیت و مقبولیت رژیم پهلوی را به دلیل بی‌لیاقتی در برابر استعمار آمریکا زیر سؤال بردند. همین امر منجر به تبعید ۱۴ ساله ایشان به ترکیه، عراق و فرانسه شد تا سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشتند. 
در واقع مقوله استقلال جزو شعارها و اهداف بنیادین انقلاب اسلامی هم تلقی می‌شود.
باید به یاد داشته باشیم که شعار محوری انقلاب اسلامی، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود. استقلال به معنای رهایی کامل از استعمار غرب، شامل استقلال سیاسی، فرهنگی، نظامی، علمی و اجتماعی است. بعد از پیروزی انقلاب کاپیتولاسیون ملغی شد و مستشاران آمریکایی کشور را ترک کردند. این استقلال به معنای این است که سرنوشت کشور در دست ملّت خود باشد و به دنبال آن اقتدار ملّی، وحدت ملّی، فرهنگ ملّی و امنیت ملّی حاصل شود. در واقع، رویارویی امام خمینی با کاپیتولاسیون، نقطه آغاز رویارویی با غرب و آمریکا بود و طی ۴۶ سال اخیر، آنچه ما از آن دفاع می‌کنیم، همین استقلال است؛ علی‌رغم کودتاها، توطئه‌ها، تحریم‌های اقتصادی و فشارهایی که غرب برای سلب این استقلال وارد می‌کند.
به عنوان مثال، طرح ننگین ۲۰۳۰، که متأسفانه قصد داشت توسط برخی افراد نالایق در ایران به اجرا درآید، در حقیقت استقلال فرهنگی، اجتماعی و علمی جامعه ما را از بین می‌برد. مقاومت مقام معظم رهبری در برابر این طرح، که عده‌ای به دلیل بی‌لیاقتی و عدم درک و فهم، به دنبال اجرای آن بودند، منجر به لغو آن شد. در دوران پس از انقلاب اسلامی، یکی از مسائلی که بین ما و غرب وجود دارد و از آن به عنوان ابزار فشار استفاده می‌کنند، مسئله انرژی هسته‌ای است که به استقلال اقتصادی و علمی ما مربوط می‌شود. ما به دنبال ساخت بمب اتم نیستیم؛ زیرا در اسلام اساساً باطل است. اما از آنجایی که آنها با استقلال ما مخالفند، این مسئله را نیز بهانه کرده‌اند و در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ شاهد توطئه‌های مکرر ازسوی عوامل داخلی‌شان بوده‌ایم. جنگ ۱۲روزه‌ای که آمریکا و اسرائیل آغاز کردند، نیز در همین راستا بود. 
عقیده باطل‌شان این بود که مردم به حمایت اسرائیل و آمریکا می‌آیند، نظام سقوط می‌کند. اهداف این بود و زمینه‌سازی‌هایشان را هم کرده بودند، ولی ملّت ما با حضور در صحنه و مقاومت، آن توطئه‌ها را از بین برد. لذا الان حرکت ما در راستای استقلال و ابعاد آن استمرار دارد: در مسیر استقلال علمی، دانشگاه‌ها و نسل جوان ما فعالیت می‌کنند؛ در مسیر استقلال فرهنگی، تولید علم و جهاد تبیین داریم؛ در استقلال اقتصادی، علی‌رغم تحریم اقتصادی و فشارهای دیگر، تولید رو به‌افزایش و حتی صادرات داریم. استقلال اقتصادی در تولید و عرضه و صادرات برای تحکیم اقتصاد ملّی است.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 10/1/69 از خصوصیات جمهوری اسلامی به سه موضوع اشاره می‌کنند: یکی خصوصیت استقلال سیاسی است که مستقل از قدرت‌های بیگانه است؛ دوم استقلال اقتصادی که در عرصه تولید و عرضه و مصرف و صادرات است و سوم استقلال فرهنگی که در حقیقت باید در رأس دیگر استقلال‌ها باشد تا جامعه را به کمال برساند؛ رهبر معظم انقلاب درباره ارکان اصلی انقلاب، در تاریخ 24/11/82  می‌فرمایند که استقلال در چهار بخش برای دولت و ملّت معنا پیدا می‌کند؛
۱. استقلالی که به معنای قطع کامل سلطه استعمار بیگانگان است. 
۲. آزادی در چارچوب قانون اساسی، همراه با امنیت و رعایت حدود جامعه. 
۳. خودباوری و قدرت «توانستن» در عرصه علم و عمل. 
۴. پیشرفت در تمامی عرصه‌های ملّی. 
عدم وابستگی و داشتن استقلال برای ما چه پیامدهایی دارد؟
عدم وابستگی به شرق و غرب می‌تواند ما را پیروز کند. شهید بهشتی در قضیه گروگان‌های آمریکایی خاطره‌ای نقل می‌کنند؛ می‌گویند من خدمت امام رفتم، درباره گروگان‌ها بحث شد. امام تأکید داشتند که شورای انقلاب، رئیس‌جمهور و مسئولین هر تصمیمی که می‌گیرند، این تصمیم باید بر‌اساس احساس عزت، سرافرازی، سربلندی و استقلال صورت بگیرد و ذره‌ای به استقلال ما خدشه وارد نشود.
شهید بهشتی می‌فرماید تمام حواس و دقت امام رحمه‌الله روی استقلال بود. امام(ره) قله استقلال‌خواهی بود. پرچمدار بود. امروز ما در ایران، استقلال خود را به نسبت برخی کشورهای منطقه که وابستگی به آمریکا یا اروپا دارند مدیون این تفکر امام رحمه‌الله هستیم که رهبر معظم انقلاب با همان شدت آن مسیر را ادامه داده‌اند. در نظر استعمارگران فقط «مستعمره بودن کشور» مهم است. اینکه آن رئیس‌جمهور احمق آمریکا می‌گوید فلان کشور مثل گاو شیرده است، نشان می‌دهد غربی‌ها به ملل دیگر این نگاه را دارند. در زمان شاه نفت ما را می‌بردند و شریان اقتصادی در دست آنها بود که ما آن را گرفتیم؛ بنابراین عادی است که با ما دشمن باشند. سوریه را به آن روز انداختند چون سوریه یک کشور مستقل بود. اسرائیل و آمریکایی‌ها با آن چه کار کردند؟ در عراق مقاومت مرجعیت وجود دارد. در عراق هم آمریکایی‌ها می‌خواستند کاپیتولاسیون را تحمیل کنند، مرجع تقلید حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی ایستادگی کرد. لذا هرجایی که ما ایستادگی کردیم موفق شدیم، چه در جهان اسلام چه در کشورهای دیگر از جمله هندوستان در برابر استعمار انگلیس، آفریقای‌جنوبی و برخی کشورهای آمریکایی‌لاتین. موفقیت و پیروزی و سعادت و عزت ما در حفظ استقلال است. برخی جریانات غربگرا، غرب‌زده یا احیاناً بعضی کسانی که شیفته غرب‌اند و درکی از استقلال و اقتدار ملّی ندارند، اگر نگوییم خائن هستند- که بیشترشان هم نیستند- اما چون درک و فهمی از استقلال و اقتدار ملّی ندارند، می‌خواهند خودشان را به نوعی به غرب نزدیک کنند. اما آنچه طبق قانون اساسی و مبانی اسلام و براساس آرمان‌های انقلاب مطرح است، همین مسئله استقلال ملّی است.
 این موضوع که مطرح می‌شود- مثلاً به‌خصوص در این جنگ ۱۲روزه- شما اشاره کردید که آمریکا و حالا غرب به دنبال این است که استقلال ما را از ما بگیرد. این فرضیه از نظر شما چگونه است؟
 مسئله اسرائیل و صهیونیسم یک خطر بالقوه بود؛ از جنگ جهانی اول تا ۱۳۲۸ طبق اسناد عموم علمای ما چون آیت‌الله عبدالکریم حائری، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله کاشانی این خطر را مطرح می‌کردند. حتی کتابی نوشته شد تحت عنوان خطر جهود برای ایران و جهان اسلام. چون اسرائیل کشور نیست، پادگان و پایگاه نظامی غرب در قلب جهان اسلام است. جلال آل احمد هم در کتاب ولایت عزرائیل این خطر برای امنیت ملّی ما مطرح کرد. 
طبق اسناد ساواک در دوره پهلوی حدود ۸ کتاب در این‌باره منتشر شده بود. در دوران پهلوی، بین ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۷، اسرائیلی‌ها اینجا را میدان فعالیت اقتصادی، سیاسی و جاسوسی خودشان قرار داده بودند. 
براساس این اسناد منتشر شده در آذر ۱۳۵۷ ۱۰۰۰عضو موساد در ایران فعال بودند. بنزین هواپیماهای اسرائیل که به کشورهای عربی حمله می‌کردند را پهلوی تأمین می‌کرد. مبارزه جدیدی علیه پایگاه‌های آنها آغاز شد. به همین دلیل توطئه‌های اسرائیل از روز اول انقلاب علیه ما آغاز شد. ما هم از نظر اسلامی، هم امنیت ملّی، اسرائیل را خطرناک می‌دانیم. حالا یک روز با مصر آن کار را می‌کند، یک روز در اردن. اسرائیل پس از سقوط حکومت سوریه هر روز به مراکز نظامی و زیرساخت‌های صنعتی سوریه حمله می‌کند. ۱۹۶۷ بلندی‌های جولان را گرفت، الان آمده بخشی از سوریه را تصاحب کرده است. به این هم می‌گویند طرح صهیونیسم؛ از نیل تا فرات یعنی‌چه؟ لذا اسرائیل فرزند نامشروع استعمار غرب است. انگلستان، آلمان، فرانسه از اسرائیل به خاطر منافع‌شان در منطقه دفاع می‌کنند. 
در همان روزهای اول جنگ غزّه، مرتب امکانات آمریکایی‌ها به سرزمین‌های اشغالی وارد می‌شد، انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی امکانات نظامی می‌دادند. چرا سکوت کردند؟ چرا حمله به ایران را آمریکا و اروپاییان محکوم نکردند؟ چرا نمی‌گذارند سازمان ملل متحد علیه اسرائیل بیانیه بدهد؟ همان زمان هم نمی‌گذاشتند علیه صدام بیانیه‌ای بدهد‌.
ملّتی که حافظه ندارد مثل کودکی می‌ماند که هیچ‌چیز در ذهنش نیست؛ اگر دولتمردانش حافظه تاریخی نداشته باشند، خطا را تکرار می‌کنند و درک و فهمی از استقلال ندارند. حتی آنها روزگاری دنبال این بودند که آمریکا بیاید بر انتخابات مانند زمان شاه نظارت کند. این یک بیماری ملّی و مزمنی است که از قبل از مشروطه وجود داشت و افرادی چون محمدعلی فروغی، ولی‌الله نصر، حکیم‌الملک، حسنعلی منصور، هویدا و... یا متمایل به انگلیس بودند یا متمایل به آمریکا. آن تفکر امروز در برخی متاسفانه وجود دارد. درک نمی‌کنند ما چرا با آفریقای‌جنوبی مخالف بودیم، رابطه‌مان در زمان آپارتاید را قطع کرده بودیم، وقتی از بین رفت، رابطه ما برقرار شد.
اسرائیل کشور نیست. عجیب است که بعضی از این مدعیان سیاست نه تاریخ می‌دانند، نه تأمل و تفکر بر موضوع دارند. اسرائیل یک پادگان نظامی است که اگر کمی هم ضعیف بشود ارسال سلاح شروع می‌شود. کمی مشکل اقتصادی پیدا کند، آمریکایی‌ها ۳۰ میلیارد دلار به آنها می‌دهند؛ البته برای آن ۳۰ میلیارد دلار، هزار میلیارد دلار از سعودی‌ها گرفتند. 
مشکل ما این است که عدم درک و فهم در استقلال و اقتدار ملّی، منافع ملّی و فرهنگ ملّی داریم. برخی از دو وعده غربی‌ها خوشحال می‌شوند. مصر الان سال‌هاست بعد از ناصر، مطیع آمریکایی‌ها و اروپایی‌هاست. چه پیشرفتی کرده‌اند؟! روز به روز اوضاع خراب‌تر است. این‌ مشکل تفکر نکردن، ندانستن تاریخ و نداشتن حافظه، کشورها را به این روز می‌اندازد.