گزارش بیبیسی از بلایی که ماکرون بر سر فرانسه آورد
سرویس خارجی-
در بخشی از گزارش بیبیسی جهانی میخوانیم: «ماکرون فرانسه را به مرد بیمار اروپا تبدیل کرده است. فرانسه گرفتار ناتوانی و هرجومرج است.»
«امانوئل ماکرون»، رئیسجمهور فرانسه، که در سال ۲۰۱۷ با وعدههای جسورانهای همچون اصلاحات اقتصادی و نوسازی فرانسه به قدرت رسید، از همان ابتدا با ناکامیهای ساختاری روبهرو شد که پایههای اجتماعی و اقتصادی کشور را لرزاند. اصلاحات بازار کار و کاهش مالیاتها، که قرار بود رشد اقتصادی را تحریک کند، به جای آن خشم طبقات متوسط و پایین را برانگیخت و منجر به جنبش جلیقهزردها در سالهای ۲۰۱۸- ۲۰۱۹ شد، اعتراضاتی خشونتآمیز که شهرها را فلج کرد و محبوبیت ماکرون را به پایینترین سطح تا آن زمان رساند. همچنین، سیاستهای زیستمحیطی ناکارآمد، مانند افزایش مالیات سوخت، بدون جبرانهای اجتماعی کافی، شکافهای طبقاتی را عمیقتر کرد و فرانسه را درگیر بحرانهای مداوم اجتماعی نمود. در دوران همهگیری کووید-۱۹، مدیریت ناهماهنگ دولت، از جمله تأخیر در واکسیناسیون و قرنطینههای سختگیرانه، نهتنها تلفات انسانی بالایی بهبار آورد بلکه اقتصاد را به رکود کشاند، با بدهی عمومی که از ۹۸درصد تولید ناخالص داخلی در ۲۰۱۷ به بیش از ۱۱۰درصد در ۲۰۲۲ رسید. این ناکامیها، همراه با اصلاحات بازنشستگی اجباری در ۲۰۲۳ که اعتصابات سراسری را به دنبال داشت، فرانسه را در وضعیت بغرنجی قرار داد که اعتماد عمومی به نهادها را فرسود و زمینهساز قطبیسازی سیاسی شد.
در سالهای اخیر، بهویژه پس از انتخابات پارلمانی ۲۰۲۴، ناکامیهای ماکرون به اوج رسید و کشور را به لبه پرتگاه فلج سیاسی و اقتصادی کشاند. تصمیم شتابزده برای انحلال مجمع ملی در میانه سال ۲۰۲۴، که با هدف حل بنبستهای پارلمانی اتخاذ شد، نتیجه معکوس داشت و منجر به از دست رفتن اکثریت حزبش شد، جایی که ائتلافهای شکننده و احزاب افراطی قدرت گرفتند. این امر، دولتهای متوالی را به سقوط کشاند؛ برای مثال، در سپتامبر ۲۰۲۵ (ماه جاری میلادی)، دولت «فرانسوا بایرو» به دلیل ناتوانی در تصویب بودجه و مقابله با بدهی رو به رشد ۱۱۵درصدی تولید ناخالص داخلی فروپاشید، که نگرانیهای عمیقی در مورد ثبات مالی فرانسه ایجاد کرد. افزون بر این، سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه ماکرون، بدون حل ریشهای مسائل امنیتی، به افزایش جرایم و تنشهای اجتماعی دامن زد، در حالی که در عرصه بینالمللی، رویکردهای تهاجمیاش به جنگ اوکراین و غرب آسیا، فرانسه را در اتحادیه اروپا منزویتر کرد. نتیجه این ناکامیها، وضعیتی است که فرانسه را به «بیمار جدید اروپا» تبدیل کرده، با رکود اقتصادی، بیکاری جوانان بالای ۲۰درصد و بحران هویتی که آینده دموکراسیِ این کشور را تهدید میکند.
سریال ناکامیهای ماکرون
در حالی که دولت فرانسه درباره مسائل جهانی از موضع بالا و متکبرانه برخورد میکند، شبکه جهانی بیبیسی در گزارشی تأکید کرد: «فرانسه، مرد بیمار جدید اروپاست که در کمتر از دو سال، پنج نخستوزیر عوض کرده. این رکورد حتی در دوران آشفتگیهای پس از جنگ در ایتالیا هم بیسابقه است.» در این مورد، «هیو اسکوفیلد»، خبرنگار بیبیسی جهانی در پاریس، در گزارشی نوشت: «هرجومرج اخیر سیاسی در فرانسه سوژه تمسخر در ایتالیا شده است.» روزنامه فرانسوی «فیگارو» نیز نوشت: «ماکرون عوامفریب، فرانسه را به ویرانه تبدیل کرده است.» پارلمان فرانسه که پس از تصمیم ماکرون برای برگزاری انتخابات زودهنگام، ترکیبش باز عوض شد در تقلاست تا بودجه را تصویب کند. به این مسئله باید اعتصابهای عمومی را هم افزود. روزنامههای «رُم» و «تورین» با شادی، حوادث اخیر فرانسه را بازگو کردهاند. بیش از همه، شکوه رو به زوال ماکرون، مورد تمسخر قرار گرفت. روزنامه «ایل مساجرو» پرسید: «آن شکوه و عظمت حالا کجاست؟»
هزینه بهره و بازپرداخت بدهی ملی فرانسه، ۶۷ میلیارد یورو تخمین زده میشود. بیشتر از بودجه همه وزارتخانهها به جز آموزش و دفاع. این رقم تا پایان دهه فعلی حتی به ۱۰۰ میلیارد یورو در سال خواهد رسید. «نیکولا باوره»، مفسر باسابقه، نیز میگوید: «در این لحظه حساس، که حاکمیت و آزادی فرانسه و اروپا در خطر است، فرانسه گرفتار هرجومرج، ناتوانی و بدهی شده است.» ریشه همه اینها به انحلال فاجعهبار مجلس توسط ماکرون در تابستان ۲۰۲۴ برمیگردد. «میشل بارنیه» و فرانسوا بایرو هرکدام چند ماه نخستوزیر ماندند، اما بر سر پرسش اصلی سقوط کردند: دولت چگونه باید درآمد کسب کند؟ یک گزینه شکست و استعفای یک نخستوزیر دیگر است. از نگاه ماکرون، این همان سناریوی فاجعهبار است: انحلال دوباره مجلس و برگزاری انتخابات، که ممکن است حتی ماکرون را بهدلیل نقشش در بنبست سیاسی، ناچار به کنارهگیری کند. پس از ناکامی تازه ماکرون، نیکولا باوره، مفسر فیگارو، نوشت: «ماکرون هدف واقعی اعتراضهای مردم است و مسئولیت کامل این شکست برعهده اوست. مثل همه عوامفریبان، او فرانسه را به ویرانه تبدیل کرده است.»
فرانسه به کدام سو خواهد رفت؟
گفتنی است، ناکامیهای متعدد امانوئل ماکرون و دولتهایش، از جمله ناتوانی در مدیریت بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مانند اعتراضات جلیقهزردها، اصلاحات جنجالی بازنشستگی، و ناکارآمدی در پاسخ به مطالبات طبقات متوسط و پایین، زمینه را برای رشد نارضایتی عمومی در فرانسه فراهم کرده است. این نارضایتی میتواند به تقویت هر دو جریان راست افراطی و چپ افراطی منجر شود، اما با توجه به شرایط کنونی فرانسه، به نظر میرسد برآمدن راستهای افراطی محتملتر باشد. راست افراطی، به رهبری چهرههایی مانند «مارین لوپن» و حزب «اتحاد ملی»، با بهرهگیری از نگرانیهای عمومی درباره مهاجرت، امنیت، و هویت ملی، توانسته پایگاه اجتماعی قویتری ایجاد کند و در انتخابات اخیر نیز آرای قابل توجهی کسب کرده است. در مقابل، چپهای افراطی، مانند جریان تحت رهبری «ژان- لوک ملانشون»، اگرچه در میان برخی گروههای جوان و ناراضی از نابرابری اقتصادی محبوبیت دارند، اما به دلیل پراکندگی ایدئولوژیک و ناتوانی در ایجاد ائتلافهای گسترده، کمتر توانستهاند به یک نیروی غالب تبدیل شوند. بنابراین، با توجه به روندهای سیاسی و اجتماعی کنونی، راست افراطی شانس بیشتری برای بهرهبرداری از «سریال ناکامیهای ماکرون» دارد.