اخبار ویژه
راز کلافگی نتانیاهو:
ایران دومین قدرت موشکی جهان
وزیرخارجه آمریکا اخیرا در دیدار با نتانیاهو گفت «ایران نباید هیچگونه سلاحی که قابلیت تهدید نیروهای ما در منطقه خاورمیانه را دارد، داشته باشد! نه تنها سلاحهای هستهای و موشکهای دور برد، بلکه موشکهای کوتاهبرد و میانبرد».
موشکهای ایران، آخرین بار پایگاه العُدید را درهم کوبید و این برای آمریکا که حتی در بحران موشکی کوبا، شوروی را وادار به عقبنشینی کرد، بسیار دردناک و تحقیرآمیز است.
اما ماجرا فراتر از این است. کانال ۱۳ رژیم صهیونیستی اخیرا از محتوای گفتوگوها در کابینه امنیتی رژیم خبر داد که یک روز قبل از حمله به ایران برگزار شد. این کانال میگوید هدف، فقط برنامه هستهای نبود:
«یک مقام ارشد نظامی، 20 ساعت پیش از آغاز حمله توضیح میدهد که هدف، ایجاد شرایطی برای جلوگیری درازمدت از هستهای شدن ایران و بهبود موازنه راهبردی اسرائیل است. جبهه داخلی اسرائیل در جنگ، ضرباتی دریافت خواهد کرد که هرگز تجربه نکرده است: دهها کلاهک سنگین در بهترین حالت، و دهها تا صدها کلاهک سبک».
... روزها میگذرد و پرتابهای ایران شدت میگیرند. جبهه داخلی اسرائیل ضربات سنگینی میخورد. در روز چهارم، برخی مقامهای امنیتی خواهان پایان عملیات میشوند. اما نتانیاهو مخالفت میکند: «حرف از پایان جنگ نزنید. اگر بگوییم اهداف تمام شده، دشمن چه فکری میکند؟ باید ادامه دهیم».
طبق همین گزارش، نتانیاهو در جلسه قبل از حمله، اعتراف مهمی کرده بود: «اگر آنها را متوقف نکنیم، در عرض چند سال به قدر دهها هزار کیلومتر [مواد] منفجره خواهند داشت. باید ضربهای بزرگ به سطوح فرماندهی وارد کنیم. ایرانیها دارند به دومین موتور قدرت موشک بالستیک [جهان] تبدیل میشوند».
یکی از اهداف نتانیاهو، نابودی این توان موشکی کمرشکن بود. اما ترامپ مغرور و متکبر، روز دوازدهم جنگ، بلافاصله پس از اعلام آتشبس، اذعان کرد که توان موشکی ایران همچنان بسیار بالاست: «اسرائیل ضربه خیلی سختی خورد. خصوصاً در روزهای آخر، اسرائیل واقعاً ضربه سختی خورد. وای پسر، اون موشکهای بالستیک خیلی از ساختمانها رو نابود کردند».
نتانیاهو که روز چهارم میگفت اهداف، عملی نشده و باید به جنگ ادامه داد، از روز هفتم، هشتم فهمید که جنگ در حال شدت گرفتن و فرسایشی شدن از سوی ایران است. او دریافت که در صورت تصاعد جنگ، تاسیساتی حیاتیتر از پایگاههای نظامی، پالایشگاه حیفا و نیروگاه اشدود، مؤسسه فناوری وایزمن، مقر امنیتی کریا و مجاورت دفتر نخستوزیری و مقر موساد، هدف حمله قرار گیرد و اسرائیل مطلقا فلج میشود.
نتانیاهو با همه سماجتش، عمیقا فهمید که ایران در حال زدن ضربات کاری و فرسایش اسرائیل است. به همین علت، از ترامپ خواست تا واسطهها را برای درخواست آتشبس با ایران گسیل کند. درباره وسعت و شدت ضرباتی که ایران به اسرائیل وارد کرد، خوب است دو گزارش را مرور کنیم. گزارش اول، مربوط به شبکه هندی wion است: «اسرائیل با چند ماه تاخیر، تصاویر حمله موشکی ایران به حیفا را منتشر کرد؛ انفجارهایی درست کنار ساختمانهای دولتی در قلب سومین شهر بزرگ اسرائیل. اما چرا اسرائیلیها باید چند ماه در بیخبری بمانند؟ چون سانسور نظامی سختگیرانه اجازه نمیدهد واقعیت جنگ بهسرعت به مردم برسد. ایران فقط برای زخمی گرفتن موشک شلیک نکرد؛ این یک پیام بود: «ما به قلب مراکز تصمیمگیری دسترسی داریم» و حالا با انتشار این ویدیو، همان پیامی که اسرائیل میخواست پنهان کند، به جهان مخابره شد».
همچنین، روزنامه هاآرتص با سپری شدن سه ماه از جنگ، ۱۰ محل دیگر اصابت موشکها و پهپادهای ایران را منتشر کرد: «برخی نقاط که توسط موشکهای ایرانی هدف گرفته شدند، از سوی دولت اعلام نشدهاند و برخی پژوهشگران با استفاده از تصاویر ماهوارهای آنها را افشا کردهاند. ایران در مجموع حدود ۵۳۰ موشک بالستیک را در ۴۲ موج شلیک کرد. دو پژوهشگر آمریکایی، که در تحلیل تصاویر ماهوارهای مناطق جنگی تخصص دارند، ۱۰ محل اصابت دیگر را که پیشتر اعلام نشده بود، شناسایی کردند. ۳۰ فروند از موشکها دارای کلاهکهای انفجاری با صدها کیلوگرم مواد منفجره بودند که به شهرهای تلآویو، حیفا، هرتسلیا، رمات هشارون، رماتگان، بئرالسبع، پتاحتیکوا، رحووت، باتیام، طمره، ریشون لتسیون، بنیبراک و زبدئیل اصابت کردند. سه موشک دیگر مجهز به کلاهکهای خوشهای بودند که هر کدام تعداد زیادی بمب کوچک با سرهای انفجاری تا ۷ کیلوگرم را رها کردند. یکی از این خوشهها در بئرالسبع، دیگری در ریشون لتسیون و سومی در چندین شهرک از جمله حولون، آزور، سبیون، باتیام و اور یهودا پراکنده شد. پدافند اسرائیل در این جنگ ۸ برابر تولید سالانه، موشک تاد شلیک کرد. پنج پایگاه نظامی و راداری، مؤسسه فناوری وایزمن، پالایشگاه بازان و نیروگاه برق اشدود، متحمل خسارتهای سنگین شدند. براساس گزارش شهرداریها، ۴۷۸ ساختمان در تلآویو، ۶۴ ساختمان در حیفا، ۱۲۴ ساختمان در رحووت، ۲۰۰ ساختمان در ریشون لتسیون آسیب شدید دیدند. دو آزمایشگاه مؤسسه وایزمن کاملاً نابود شد».
کانال 13 رژیم صهیونیستی هم در گزارش اخیر خود اذعان کرد: متأسفانه ٣٠ فروند موشک ایران اصابت کرد [بنابر بسیاری از گزارشهای غربی و عبری، بالای 60 درصد موشکهای شلیک شده یعنی حدود 300 موشک به هدف خورده است] و خیلی زود به سمت کلانشهرهای اسرائیل تغییر جهت داد. اصابت یک موشک بالستیک مثل اصابت یک راکت از غزه نیست؛ ویرانیاش بسیار بزرگ است. ما در رویداد «باتیام» دیدیم: ساختمانی ١٤ طبقه با اصابت مستقیم، یک سمتش فرو میریزد. اما ٧٠ ساختمان پیرامون آسیب میبیند. این، صحنه آسانی نیست: خانوادهای آنسوی خیابان چشمانتظارِ نجات عزیزان از زیر آوار. من جرأت نزدیک شدن به آن خانواده را پیدا نکردم. وقتی میفهمی صحنههایی مثل حيفا، پِتحتیکوا، بئرالسبع هست، میخواهی با چشم ببینی. رفتیم پتحتیکوا کنار دریا. میبینی موشک بسیار قوی و ویرانگر است و آدمها را داخلِ «پناهگاه» میکشد و میکُشد».
اسرائیل و آمریکا، با خطای محاسباتی فاحش، شروع به حمله کردند، اما در میانه راه دریافتند که تیزی و دردناکی موشکهای ایران، بسیار فراتر از تصور آنها بوده است. آنچه فکرش را نمیکردند، بر آنچه فکرش را میکردند، غلبه کرد.
کاری که اسرائیل و آمریکا در میدان نتوانستند عملی کنند، بلکه نتیجهای معکوس گرفتند، اکنون میخواهند با تهدید و فریب دیپلماتیک انجام دهند. آنها در عین حال با توجه به تصاعد توان عملیاتی ایران در سه فاز وعده صادق، میدانند که ایران در هر مرحله، خبرهتر شده و توانایی وارد کردن ضرباتی به مراتب کمرشکنتر از قبل را فراهم کرده است.
تصویب لایحه CFT
بیفایده اما پر خسارت است
مجمع تشخیص مصلحت نظام در حالی بررسی لایحه مربوط به CFT ادامه میدهد که نگرانی بسیاری درباره تبعات الحاق به این کنوانسیون وجود دارد.
روزنامه عصر ایرانیان در اینباره در یادداشتی نوشت: لایحه پیوستن ایران به معاهده مقابله با تامین مالی ترویسم (CFT)، از لوایح مورد مطالبه FATF بوده که در برنامه اقدام قرار دارد. برنامه اقدام ۴۱ مورد دارد که FATF تاکنون ۱۵ اقدام ایران را پذیرفته و ۲۶ اقدام هنوز مورد پذیرش قرار نگرفته است. معاهده پالرمو که در اردیبهشت امسال توسط مجمع تصویب شد، تغییری در وضعیت ایران ایجاد نکرده است.
رئیس مرکز اطلاعات مالی که مسئولیت پیگیری پرونده را دارد، بیان کرده که در صورت تصویب CFT امکان دارد برخی اقدامات مقابلهای علیه ایران تعلیق شود، اما خروج از فهرست سیاه، با اما و اگر، شاید یکسال و نیم دیگر رخ دهد.
برخلاف این ادعا، در طول ۶ سال گذشته هیچ پیشرفتی در وضعیت ایران ایجاد نشده در حالی که غیر از دو معاهده پالرمو و CFT، ۲۴ اقدام دیگر مانعی پیشرو نداشتند ولی گزارشهای ارائهشده از سوی ایران اثری نداشته و تغییری ایجاد نکرده است. لذا دلیلی وجود ندارد که در آینده نیز تغییر کند.
ماده ۳۱ آییننامه «مجمع» فرصت بررسی موارد تشخیص مصلحتی را تنها سه ماه بیان کرده که قابل تمدید تا ۶ ماه است. از دیماه سال گذشته تاکنون بیش از ۸ ماه از شروع بررسی این لایحه گذشته است و مجمع نمیتواند طبق آییننامه این موضوع را بررسی کند. سخنگوی مجمع گفته است که این مورد به دلیل اذن رهبر انقلاب محدودیت زمانی ندارد، اما این حرف او خلاف رویه گذشته و حتی اظهارنظر خود او در آذر سال گذشته است.
دولت پزشکیان مانند دولت دوم روحانی، گزارههای غیرواقعی مانند تسهیل شدن روابط بانکی ایران با سایر کشورها و حل شدن مشکلات بانکی ایرانیان مقیم خارج را مطرح میکند. گزارههایی که بارها رد شده، اما دولت با محوریت وزارت اقتصاد (مرکز اطلاعات مالی) بر آنها میدمد.
نگرانیهای موجود درباره لایحه مورد بحث، شامل عدم توجه به شرایط کلان بینالمللی و منطقهای است. چالش اصلی در این معاهده، تعریف تروریسم و عمل تروریستی است. ماده ۲ در ترکیب با ماده ۶، مغایر با نگاه جمهوری اسلامی ایران (انعکاسیافته در اصل ۱۵۴ قانون اساسی) است. این اشکال با حق شرط نیز رفع نمیشود، چرا که معاهده در ماده ۶ تصریح دارد و هیچ استثنائی را نمیپذیرد. از طرف دیگر با توجه به تجربه قانون داخلی مقابله با تامین مالی تروریسم که تاکنون رضایت FATF را حاصل نکرده، لذا میتوان انتظار داشت که FATF نیز حق شرط را اشکال بگیرد.
عضویت در این معاهده به معنای پذیرش الزام همکاری با اعضای دیگر معاهده در جهت مقابله با تامین مالی تروریسم است. این همکاریها براساس تعریف معاهده از تروریسم بوده و کشورهای عضو هر کدام مصادیقی از تروریسم را دارا هستند. آمریکا و متحدانش در مصادیق گروهها و اعمال تروریستی در نقطه مقابله ایران اسلامی قرار دارند. آنها حتی نیروی رسمی نظامی ما یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را سازمان تروریستی میدانند. آمریکا حتی دولت ایران را بزرگترین و اصلیترین حامی تروریسم میشناسد. طبیعی است در زمان عضویت ایران در این معاهده، ابزارهای فشار بیشتری در اختیار آمریکا و متحدانش برای فشار سیاسی و حقوقی بر ایران قرار میگیرد.
همین اتفاق در لبنان رخ داد و مهر سال گذشته FATF از لبنان خواست تا درخواستهای شرکای خارجی (بخوانید اسرائیل) مبنی بر انجام تحقیقات و اشتراکگذاری نتایج را که درباره حزبالله لبنان بوده، پاسخ دهد. به دلیل تعلل در این پاسخدهی لبنان در فهرست خاکستری FATF قرار گرفت و برای خروج از این وضعیت باید این اقدام را کامل کند.
وقتی به سایر تحولات نگاهی میاندازیم، مشاهده میشود که فرش قرمز برای جاسوسی نظاممندتر و گستردهتر توسط کشورها و نهادهای خارجی در حال پهن شدن است. این توافقات الزامآور، زمینه دسترسی به اطلاعات مهم در حوزههای مختلف را به صورت نظاممند ایجاد میکند. نتیجه آن هم مشخص است که تضعیف جایگاه ایران در مواجهه با تهدیدات دشمنان است. اثر خطرناک و راهبردی تصویب CFT ترسیم تصویر عقبنشینی ایران از اندیشه مقاومت است. تعریف تروریسم در معاهده که از سوی کشورهای غربی انجام شده، با هدف حمله به مفهوم مقاومت خصوصاً در غرب آسیا است.
انکار واقعیتها
و اشک تمساح بانیان تحریم و تورم
روزنامه زنجیرهای هممیهن میگوید دولتهای اصولگرا و بیاعتنایی به روند صدرور قطعنانههای ضد دایرانی در شورای امنیت سازمان ملل، علت اصلی عقبگرد اقتصادی کشور طی 16 سال گذشته (از سال 1388 به این طرف) است.
این روزنامه در یادداشتی نوشت: «گزارش صفحات اقتصادی درباره حداقل دستمزد ماهانه رسمی طی ۱۶سال گذشته و روند کمارزش شدن آن است. در این ۱۶سال دو دولت اصولگرا (احمدینژاد و رئیسی ۷سال) و دو دولت نزدیک به اصلاحطلبان (روحانی و پزشکیان ۹سال) در مصدر کار بودهاند.
در دوره سالهای ۶۸ تا ۸۸ شاهد یک روند آرام و حتی قابلتوجه در رشد اقتصادی و بهبود زندگی مردم هستیم. رتبه ایران در این دوره از دو کشور اصلی منطقه یعنی ترکیه و عربستان پیشی میگیرد. همچنین، رشد حداقل دستمزد از رشد کلی اقتصاد هم بیشتر است. این روند در دوره اصلاحات چشمگیرتر هم هست. این رشد با شیب کمتری در دوره اول احمدینژاد هم تداوم مییابد. ولی از سال۸۸ به بعد دو اتفاق بسیار مهم در ایران رخ داد که روند اقتصادی را بهکلی تغییر داد. اولین آن، اعتراضات ۸۸ بود. فعلاً نمیخواهیم مقصریابی کنیم؛ ولی هرچه بود، خسارت بزرگی برای کشور بود و جامعه را به سوی شکافی جبرانناپذیر وارد کرد.
مورد دوم صدور قطعنامهها و سپس آغاز تحریمهای شورای امنیت بود. نطفه این قطعنامهها در سیاست خارجی غیرمسئولانه دوره اول احمدینژاد بسته شده بود؛ ولی از سال۸۸ تشدید شد و در نهایت در سال۹۰ وارد فاز بسیار مهمی گردید... میگفتند تحریمها کاغذپاره است و حتی بهطور رسمی از تحریم استقبال هم کردند. تاکنون نیز برای حل مشکلات ناشی از اعتراضات۸۸ و شکاف ایجادشده هم کاری جدی انجام نشده؛ بهطوریکه حصر بهعنوان نمادی از آن اعتراضات باقی مانده و همچنان پابرجا است. نکته بسیار مهم این است که تحریمهای آمریکا پیش از سال ۸۸ و ۹۰ هم بود؛ ولی تحریم شورای امنیت ماهیت دیگری داشت. گرچه ابعاد آن از تحریمهای آمریکا بسیار کمتر است، ولی به لحاظ الزامی و حقوقی بودن و نیز آثار سیاسی و حقوقی آنها آثار بسیار منفیتری دارد.
متاسفانه نظام سیاسی ما با فرافکنی و انداختن تقصیر به عهده دیگران، دنبال حل این دو مسئله اصلی نیست و شواهدی هم که مثل انتخابات سال گذشته از خود نشان داد را ابتر کرده است. روند آینده چیزی جز ادامه ۱۶سال گذشته نخواهد بود؛ اگر بدتر نشود. تنها راه ایجاد تحولات مثبت در هر دو عامل گفته شده است. عبور از ۸۸ و ۱۴۰۱ و... و همسویی با آن بخش از قواعد حقوقی است که تحریمها را بلاموضوع کند. راه دیگری نیست».
روزنامه هممیهن البته در این نوشته خود، عمداً به این واقعیت اشاره نمیکند که قطعنامه 1929 شورای امنیت به عنوان شدیدترین قطعنامه تحریمی، در سالگرد فتنه 88 و با تاکید آمریکا بر حمایت از فتنه سبز صادر شد. ریشه ماجرا به شکست فتنه و آشوب نیابتی در کف خیابان برمیگشت و طراحان فتنه با تحریمها خواستند از ملت ایران انتقام بگیرند.
سنگ بنای این فتنه، دروغ تقلب آن هم به میزان 11میلیون رای بود و حال آن که خاتمی اعتراف کرده که باور نداشت تقلب اتفاق افتاده است. اما موسوی به عنوان رأس فتنه، ارتباط عمیقی با کارگزار خارجی داشت، چنان که مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا، هفتم دی 89 در بنیاد FDD (دفاع از دموکراسی) گفت: «روزی ما خواهیم نشست و در مورد تاریخ پنهان جنبش سبز صحبت خواهیم کرد و همه شما خواهید گفت که این جنبش از سال 2009 (1388) شروع شد اما من به شما میگویم که ما میدانیم و میتوانیم مستند کنیم که ریشه این حرکت به اواسط دهه 1980 میلادی [سالهای 1365-66 شمسی] برمیگردد و در طول مراحل مختلف، تکامل پیدا کرده است. من حرفهای بیشتری برای گفتن در اینباره دارم اما همینجا سخنانم را قطع میکنم». او همچنین 6 مهر همان سال در گفتوگو با رادیو فردا تصریح کرده بود «آنچه من به آن اعتقاد داشتم، وجود افرادی است که خواهان رابطه با آمریکا بودند. این افراد چه کسانی بودند؟ کسانی که ما با آنها وارد گفتوگو شدیم؛ افرادی از دفتر نخستوزیری بودند، از دفتر میرحسین موسوی و اطرافیانش».
در همان حال، روزنامه لسآنجلستایمز، 28 مهر همان ۱۳۸۸ از رایزنی یک مقام آمریکایی (جان هانا) با سران اپوزیسیون و نمایندگان رهبران جنبش سبز خبر میدهد. «هانا» با اذعان به اینکه آدرس تحریمهای فلجکننده از سوی برخی سران فتنه سبز داده شد، میگوید: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران- که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند- شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن».
به عبارت دیگر بانیان خائن تحریمها، همانهایی هستند که برای آن اشک تمساح میریزند. اتهام دوم این طیف، آن است که به جای تدبیر در برابر فشارهای دشمن، توافقی خسارتبار به نام برجام را امضا کرردند که امتیاز نقد میداد و وعده نسیه میخرید؛ چنانکه تحریمها نهتنها برخلاف وعدهها لغو نشد، بلکه دو برابر شد. شرطیسازی اقتصاد به اراده تحریمکنندگان، موجب جهش بیسابقه نرخ تورم و افول رشد اقتصادی در دولت روحانی شد و دومین رکورد تورمی پس از دولت هاشمی (سال 1374) در دولت روحانی ثبت شد. اما روزنامه هممیهن ترجیح داده همه این واقعیتها را سانسور یا تحریف کند. در مقابل، عملکرد دولت شهید رئیسی در پنج برابر کردن صادرات نفت، احیای رشد اقتصادی پنجدرصدی و هشتهزار کارخانه تعطیل و نیمهتعطیل، و کاهش تورم از 45درصد به 33 درصد (با وجود خباثتهایی مانند برپایی آشوب 1401) نشان داد که مسیر احیای اقتصاد کشور از همت و تدبیر درونزا میگذرد نه واگذاری توانمندیها و التماس از دشمنان خبیث ملت ایران.