این اسرائیل همان اسرائیل است!(نگاه)
امینالاسلام تهرانی
امروز 16 سپتامبر برابر با 25 شهریور، سالروزِ...
کشتار صبرا و شتیلا یکی از تاریکترین فصلهای جنگ داخلی لبنان و مداخله نظامی رژیم آپارتاید اسرائیل در این کشور بود که در بستر اشغال بیروت غربی توسط ارتش اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲ (خرداد ۱۳۶۱) شکل گرفت. پس از خروج نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین از لبنان بر اساس توافق ۲۸ اوت ۱۹۸۲ (۶ شهریور ۱۳۶۱)، رژیم اسرائیل همچنان کنترل مناطق کلیدی را حفظ کرد و با حمایت از شبهنظامیان مسیحی فالانژ، به دنبال تضعیف نفوذ فلسطینیان و متحدان شیعه آنان بود. اوج این فاجعه در پی ترور «بشیر جمیل»، رئیسجمهور منتخب لبنان و متحد نزدیک اسرائیل، در ۱۴ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۲ شهریور ۱۳۶۱) رخ داد؛ این رویداد، که توسط مخالفان فالانژ انجام شد، خشم شبهنظامیان را برانگیخت و بهانه را برای انتقامجویی فراهم کرد. رژیم اسرائیل، که اردوگاههای پناهندگان فلسطینی صبرا و شتیلا را - محل اسکان هزاران غیرنظامی آواره از ناکبا ۱۹۴۸ (۱۳۲۷) - محاصره کرده بود، به جای حفظ امنیت، راه را برای ورود نیروهای فالانژ باز کرد. این کشتار از ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ شهریور ۱۳۶۱) آغاز شد و تا ۱۸ سپتامبر (۲۶ شهریور ۱۳۶۱) ادامه یافت، در حالی که ارتش اسرائیل اطراف اردوگاهها را مهر و موم کرده و از هرگونه دخالت خارجی جلوگیری میکرد تا قتلعام در کمال آرامش صورت پذیرد!
نقش رژیم اسرائیل در این جنایت، فراتر از تسهیل لجستیکی، به سطح مسئولیت مستقیم میرسد، جایی که فرماندهان ارشد مانند «آریل شارون»، وزیر دفاع وقت، از سابقه خشونت فالانژیستها آگاه بودند اما عمداً چشمپوشی کردند. حتی گزارش کمیسیون «کاهان»، که در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) توسط خود رژیم منتشر شد، صراحتاً شارون را به دلیل «عدم پیشگیری از کشتار» و «نادیده گرفتن خطرات» مسئول دانست و او را مجبور به استعفا کرد، هرچند این اقدام نمایشی بیش نبود و همین جنایتکار بعدها تا جایگاه نخستوزیری رژیم نیز پیش رفت. ارتش اسرائیل نهتنها اردوگاهها را با توپخانه و تانک محاصره کرده بود، بلکه با استفاده از فلرهای نوری در شب، عملیات شبهنظامیان را تسهیل کرد و حتی به آنها اجازه داد تا از تجهیزات نظامی اسرائیلی بهره ببرند. این سیاست، بخشی از استراتژی گستردهتر رژیم برای پاکسازی قومی فلسطینیان از لبنان، نشاندهنده بیاعتنائی سیستماتیک به حقوق بشر بود، جایی که ژنرالهای اسرائیلی مانند «رائول کین» و «امیر دروری»، از ساعات اولیه کشتار مطلع بودند اما دستور توقف ندادند. چنین کارهایی نشان داد که رژیم اسرائیل نه فقط شریک واقعی این فاجعه و ناظر منفعل بود که آمری بود که دستورش را فالانژها اجرائی کردند.
تخمین تعداد قربانیان صبرا و شتیلا همچنان موضوع اختلاف است، اما گزارشهای معتبر مانند «بیبیسی» و سازمان ملل، بین ۸۰۰ تا ۳۵۰۰ کشته را تأیید میکنند، که اکثریتشان زنان، کودکان و سالمندان فلسطینی بودند و اجسادشان با نشانههای شکنجه و تیرباران جمعی یافت شد. کمیسیون کاهان حداقل ۷۰۰ کشته را ثبت کرد - گویا اسرائیلیها همواره اعداد و ارقام کشتارهای خود را تقلیل میدهند! - در حالی که شاهدان عینی و سازمانهای حقوق بشری مانند عفو بینالملل، رقم را تا ۳۵۰۰ نفر افزایش میدهند، آن هم با توجه به گورهای دستهجمعی کشفشده پس از رویداد. این کشتار نهتنها زخمی عمیق بر جامعه فلسطینی وارد کرد، بلکه بار دیگر افشاگر ماهیت تهاجمی سیاستهای رژیم آپارتاید اسرائیل در منطقه شد و مثل اکثر جنایات بعدی رژیم، علیرغم محکومیتهای بینالمللی و تظاهرات گسترده حتی در اسرائیل، هیچگاه عدالت کاملی برای قربانیان محقق نشد. استعفای شارون در نوامبر ۱۹۸۲ (آبان ۱۳۶۱) و محکومیت نمایشی او در دادگاه بلژیک در ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) نتوانست پاسخگوی عمق این جنایت باشد و رژیم همچنان از پیگیریهای جدی طفره میرود.
رفتار رژیم اسرائیل در قبال فلسطینیان، از کشتار صبرا و شتیلا در ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر ۱۹۸۲ (۲۴ تا ۲۶ شهریور ۱۳۶۱) تا جنایات کنونی در غزه، نشاندهنده الگویی مستمر از بیاعتنایی به حقوق بشر و نقض قوانین بینالمللی است. در صبرا و شتیلا، ارتش اسرائیل با محاصره اردوگاههای فلسطینی و تسهیل ورود شبهنظامیان فالانژ، زمینهساز قتلعام هزاران غیرنظامی شد، در حالی که گزارش کمیسیون کاهان (Kahan Commission) در ۸ فوریه ۱۹۸۳ (۱۹ بهمن ۱۳۶۱) تنها به مسئولیت «غیرمستقیم» مقامات بسنده کرد و عدالت واقعی را نادیده گرفت. امروز در غزه، حملات گسترده رژیم به غیرنظامیان، تخریب زیرساختها، و محاصرهای که از اکتبر ۲۰۲۳ (مهر ۱۴۰۲) شدت گرفته، با گزارشهایی از هزاران کشته - تا جایی که برخی از 600 هزار کشته سخن میگویند - و آواره، بازتاب همان سیاستهای پاکسازی قومی و سرکوب است که در صبرا و شتیلا دیده شد. این تداوم خشونت، که با مصونیت از مجازات بینالمللی همراه بوده، نشان میدهد رژیم اسرائیل همچنان به استراتژیهای تهاجمی و غیرانسانی خود علیه فلسطینیان ادامه میدهد، بدون توجه به محکومیتهای جهانی یا رنج عمیق مردم تحت ستم. این اسرائیل همان اسرائیلی است که همواره بوده است: رژیمی که حتی با معیارهای غربی نیز به اصطلاح «دولت یاغی» نامیده میشود!