جمعهای که تهران، رنگ خون گرفت
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
هنوز بسیاری از افرادی که حادثه خونین 17 شهریور 1357 را به خاطر دارند، یادشان هست پس از فاجعه جمعه سیاه در میدان شهدای تهران، بسیاری از نجاتیافتگان آن واقعه این سخن را با خود تکرار میکردند: سربازانی که به سمت مردم تیراندازی کردند، به فارسی تکلم نمیکردند. دو روز قبل از آن، اطلاعیهای به در و دیوارها نصب شده بود که 3 هواپیمای اسرائیلی در پادگان جی تهران، کماندوهای اسرائیلی را پیاده کردهاند.(1)
خبرنگار روزنامه لوموند نیز در گزارش خود در توصیف از جمعه سیاه در تاریخ 17 سپتامبر همان سال نوشت:
«...شایعات در شهر از فرود آمدن سه هواپیمای حامل کماندوهای اسرائیلی در فرودگاه مهرآباد در چهارشنبه شب حکایت میکرد و آنها عامل کار کثیفی بودند که سربازان ایرانی حاضر به انجام آن نشدند...»
بیانات مستند حضرت امام خمینی
اما حضرت امام خمینی رحمهاللهعلیه چندی پس از واقعه خونین ۱۷ شهریور، طی سخنانی بر این مسئله که سربازان اسرائیلی و نظامیان سازمانهای صهیونیستی داخل کشور در کشتار و قتلعام مردم تظاهرکننده در میدان شهدای تهران دست داشتند، صحه گذاردند. ایشان فرمودند:
«حتی راجع به این قتلهایی که شد، به ما گفته بودند که از اسرائیل آمده ولی من سند درست در دست نداشتم. در چند روز پیش از این یک نفر آمد اینجا گفت که فلان آدم پیش من گفته است، اینها این ملت ما را با سربازهای اسرائیل کشتهاند.»(2)
براساس اسناد و روایات یاران نزدیک امام، ایشان هرگز خبرها و گزارشها را بدون تحقیق از طریق نمایندگان ویژه خود، نمیپذیرفته و براساس شایعات و گفتهها، قضاوت نمیکردند. فیالمثل در مورد شهادت آیتالله سعیدی به دست مزدوران شاه، علیرغم گزارشهای مختلف و موثق، تا هنگامی که نماینده ایشان از ایران، خبر دقیق نیاورد و آن را با سند و مدرک خدمت ایشان ارائه نکرد، حاضر به صدور اعلامیه درباره شهادت آیتالله سعیدی نشدند.
به نظر میآید اظهارنظر حضرت امام (رحمهالله علیه) درمورد حضور سربازان اسرائیلی در فاجعه
۱۷ شهریور، ناظر به این مطلب هم بود که مطبوعات اسرائیل در روزها و هفتههای بعد از 17 شهریور 1357 فاش ساختند اسرائیل و مقامات دفاعی این کشور به حضور سربازان اسرائیلی در ایران طی روزهای سرکوب مردم اشاره کرده بودند.
اعتراف نشریات اسرائیلی
روزنامه «هاآرتص» در شماره ۲۳ اکتبر ۱۹۷۸ (اول آبان 1357)، روزنامه «داوارد» در شمارههای ۱۰ و ۲۳ اکتبر همان سال، نشریه «هاعولام هزه» 22 نوامبر 1978 (اول آذرماه 1357) و مجله نظامی «سیکراهودشیت» در شماره سوم نوامبر ۱۹۷۸ تشریح کردند که اسرائیل چگونه به تقاضای شاه، سربازان خود را برای سرکوب انقلابیون به تهران فرستاد.(3)
این رسانهها نوشتند: «اسرائیل پس از افزایش موج تظاهرات مردم ایران، یك پل هوائی از فرودگاه «لُد» و فرودگاه نظامی رامات داوید در نزدیكی «حیفا» برای رساندن ابزارها و مهمات سرکوب متظاهرین برپا كرد. از جمله این ابزارها تفنگهای پخش كننده گازهایی بود كه حركت و رفلكس عصبی را دچار فلج میكرد.»
این رسانههای اسرائیلی همچنین افزودند: «دولت اسرائیل یك گروهان از افراد ورزیده در جنگهای پارتیزانی و سابوتاژ و سرکوب شهری به تهران ارسال داشت. این گروهان تابع اداره اطلاعات ارتش اسرائیل بود كه با اجازه نهائی «شین بت» (اداره اطلاعات و ضداطلاعات نخستوزیری اسرائیل) بایستی عمل میکرد. فرمانده این گروهان «رهبعام زیبكی» بود كه پیش از این فرمانده بخش میانه اسرائیل در دهه ششم و سپس مشاور نخستوزیر در مسائل مبارزه با تروریسم و كاربرد مهمات مخصوص و تكنیكهای آن در این زمینه گردید.»
در ادامه گزارشهای این مطبوعات آمده بود که این واحد بهوسیله هواپیماهای شركت «ال عال اسرائیل» به تهران منتقل شد و در وقت خود در سرکوب تظاهرات در شهرهای بزرگ ایران موفق گردید. در این گروهان تعداد زیادی افراد یهودی-ایرانی كه زبان فارسی میدانستند نیز وجود داشت. بهعلاوه كلیه افراد این گروهان در تهران ملبس به لباس نظامی ارتش ایران شدند.
کارشناسان نظامی اسرائیل و افرادی از تشکیلات پنهان صهیونی ایران مانند سازمان بنیبریت (که به عنوان دفاع نظامی از اقلیت یهود در ایران و اعزام به اسرائیل تشکیل شده بودند) در تهران به گروهان اعزامی اسرائیل ملحق شدند. مسئولین ایرانی برای كتمان این موضوع شایع كردندكه افراد این گروهان از بلوچستان ایران هستند. علاوهبر این، از پایگاه كوچك نظامی نزدیك آبادان و بندرعباس كه توسط اسرائیل اداره میشد برای تمرین كادرهای ضد شورش شهری استفاده گردید.(4)
گزارش رسانههای خارجی
ساعت نزدیك 8 صبح 17 شهریور 1357 بود كه میدان ژاله (میدان شهدا) و خیابانهای منتهی به آن مملو از جمعیت شده بود. هیچکس از اعلام حکومت نظامی که همان صبح از رادیو خبر داده شده بود، اطلاعی نداشت و همه به دنبال دعوت دیروز (در انتهای راهپیمایی میلیونی 16 شهریور) برای 8 صبح در میدان شهدا تجمع مسالمتآمیزی برپا کرده بودند.
گزارش بخش انگلیسی روزنامه فرانسوی لوموند، مورخ 17 سپتامبر 1978 (27 شهریور 1357) به نقل از خبرنگارش در تهران اوضاع آن روز را چنین تشریح نمود:
«... دولت، حکومت نظامی را صبح روز جمعه اعلام کرد و... روز جمعه صبح وسایل سنگین نظامی در شاهراهها و نقاط حساس پایتخت مستقر شدند. سربازان کلاهخود بر سر، اسلحههای خودکار خود را به سوی رهگذران نشانه گرفتند، آنچنان که گویی مصمم به شلیک هستند. شب قبل از روز جمعه، تعداد قابل ملاحظهای از سربازان عملاً تمام قسمتهای میدان ژاله را با تجهیزات کامل محاصره کرده بودند... قرار بود در همین میدان، برنامه روز جمعه هشت سپتامبر انجام شود. با وجود برقراری حکومت نظامی، بیش از 5000 تظاهرکننده در صبح زود روز جمعه در مقابل سربازان جمع شده بودند...»(5)
یكی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار كرد و یكی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن كرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد كه نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق كردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بسته بودند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین كه جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چندسو مردم را به رگبار مسلسل بستند.(6)
خبرنگار نشریه لوموند گزارش داد:
«...سربازان شاه با هزاران دانشجو و محصل و غیرمحصل که در خیایان شهباز، خونسرد بر روی زمین نشسته بودند، روبهرو شدند و بعد از یک سری تیراندازی هوائی ناگهان به سوی گروههای مردم آتش گشودند. یک خبرنگار ایتالیایی که همه چیز را دیده بود، گفت که او به شدت تحت تأثیر جوخه آتش قرار گرفته بود...»(7)
در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاك و خون غلطیدند. مردم بیمحابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میكردند. اتاقها، راهروها و حیاط بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها، خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میكردند. هركس هرچه از لوازم پزشكی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس عصر همان روز خبر زیر را مخابره کرد:
«... پس از دو ساعت زد و خورد در شرق تهران، کامیونهای پر از کشتهشدگان و مجروحین از صحنه زد و خورد خارج شدند. مقارن ظهر امروز آرامش در شرق تهران برقرار شد. بسیاری از تظاهرکنندگان در نتیجه اصابت گلوله به زمین افتادند و در خون غوطهور شدند...»(8)
طبق گزارشهای مستند از بهشت زهرا، اجساد بیش از چهار هزار شهید در این روز به بهشت زهرا انتقال یافت. شاهدان عینی گفتند که بسیاری از شهداء و زخمیها با کامیونهای ارتشی به نقاط نامعلوم منتقل شده و شماری به دریاچه نمک قم ریخته شدند. همچنین چند تن از روحانیون انقلابی پیرو امام از جمله دکتر مفتح و دکتر بهشتی توسط ساواک دستگیر گردیدند.(9)
شاه: سقوط نزدیک بود
روز 25 سپتامبر (5 مهرماه) نشریه نیوزویک، مصاحبهای با شاه را انتشار داد که هفته بعد از کشتار
17 شهریور توسط «پل مارتین»، خبرنگار معروف این نشریه انجام گرفته بود. پل مارتین در کاخ نیاوران با شاه گفتوگو کرده بود و شاه را در این مصاحبه، مشوش و خسته توصیف کرد.
اما شاه در پاسخ سؤال اول مارتین مبنی بر کنترل اوضاع پس از جمعه خونین 17 شهریور، ناگزیر هم به قدرت نهضت امام اعتراف کرد و هم به جنایت عظیمیکه به دستور وی صورت گرفته بود. آنچه هنوز عملهجات آمریکا و اسرائیل انکار نموده و با دروغهایی مانند شاه به دلیل اینکه نمیخواست مردمش را بکشد از ایران رفت، درصدد تطهیر چهره سیاه او هستند.
شاه در پاسخ سؤال نخست پل مارتین گفت:
«... فکر میکنم هفته پیش روز پنجشنبه (16 شهریور) در موقعیت سختی قرار داشتیم و سقوط خیلی نزدیک بود. مردم حدود قانون را رعایت نمیکردند و کوچکترین توجهی به اخطارهای دولت نداشتند و این حقیقت را باید اعتراف کرد که آنها میتوانستند هر چیز را که بخواهند به دست آورند...»(10)
و مردم تنها 5 ماه بعد، آنچه که میخواستند را به دست آوردند و با بازگشت حضرت امام، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
پینوشتها:
۱- سند ساواک - شماره 55216/20- ف 21- 16/6 ۲- سخنرانی امام خمینی رحمهاللهعلیه - 24 دیماه 1357 برابر با 15 صفر 1399- صحیفه امام - جلد 5 - صفحه 462 ۳- اسناد طبقهبندی شده وزارت امور خارجه، کارتن 5، پرونده 13-210، قسمت اول، 1357 ۴- اسناد طبقهبندی شده وزارت امورخارجه، کارتن 18، پرونده 5-170، قسمت پنجم، 1357 و همچنین تلگراف رمز مورخ 15/10/1357، شماره 18491، کارتن 18 از اسناد طبقهبندیشده وزارت امور خارجه، پرونده 5-270 ۵- بخش انگلیسی روزنامه لوموند- 17 سپتامبر 1978- گزارشی کوتاه درباره جمعه سیاه- بینا- بیجا- صفحههای 3 و 4 ۶- کشتار مردم در 17 شهریور چگونه رقم خورد؟- ویژه نامهای روزهای خونین انقلاب- پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 8 بهمن 1399 ۷- بخش انگلیسی روزنامه لوموند- پیشین- صفحه 8
۸- تقویم تاریخ انقلاب اسلامی- گروه تحقیقات انتشارات سروش- چاپ اول- 1369- صفحه 133 ۹- همان- صفحه 134 ۱۰- متن مصاحبه خبرنگار مجله نیوزویک با شاه ایران- 25 سپتامبر 1978- گزارشی کوتاه درباره جمعه سیاه- پیشین- صفحه 25