کد خبر: ۳۱۷۵۹۳
تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۴

سرمایه‌داری آدمخوار و عادی‌سازی نسل‌کشی در غزه(نگاه)

مترجم: سید محمد امین‌آبادی
از همان آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه در اکتبر ۲۰۲۳ (مهر 1402) آشکار بود که کشتار جمعی فلسطینیان صرفاً یک تراژدی محلی نیست، بلکه تصویری تیره از آینده مشترک بشریت است. جنایت‌های رخ‌داده در غزه، بخشی از الگوی گسترده‌تری از کشتارها در مقیاس بزرگ هستند که نظیر آن در جنگ‌های یمن، سودان، سوریه، مکزیک، اوکراین و فراتر از آن نیز دیده می‌شوند.
امروزه خشونت در اشکال گوناگون بروز می‌کند؛ از جنگ‌های متعارف میان دولت‌ها گرفته تا جنگ‌های داخلی و خشونت مسلحانه مرتبط با جنایت‌های سازمان‌یافته. در مجموع این روند نشان می‌دهد که کشتار جمعی در حال تبدیل شدن به یک وضعیت جهانی است. دولت‌ها و ارتش‌ها به‌طور معمول چنین خشونتی را با ادعاهایی همچون «دفاع از خود»، «امنیت ملی» و «تهدیدهای موجودیتی» توجیه می‌کنند؛ استدلال‌هایی که ریشه در ایدئولوژی‌های افراطی دارند و کشتن دیگری را عادی و حتی مقدس جلوه می‌دهند.
یکی از نگران‌کننده‌ترین ابعاد جنگ غزه، عادی‌سازی خشونت سازمان‌یافته است. به دنبال بیش از 22 ماه بمباران، گرسنگی اجباری و ویرانگری در غزه، بخش بزرگی از نظام بین‌الملل و حتی بسیاری از جوامع عرب، خود را با این فاجعه مداوم تطبیق داده‌اند. زندگی ادامه می‌یابد، گویی کشتار عمدی کودکان و زنان، قطع آب و برق، بمباران بیمارستان‌ها و مدارس، و نابودی کامل محله‌ها، رویدادهایی عادی و پذیرفتنی‌اند.
اظهارات رهبران سیاسی و مقامات نظامی اسرائیل، همراه با مفسران و برخی روشنفکران، بارها نیت نسل‌کشانه دولت اسرائیل را آشکار کرده‌اند؛ به‌گونه‌ای که چنین وانمود می‌شود گویی بیشتر- اگر نه همه- فلسطینیان غزه، مسئول حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هستند. غیرانسانی‌سازی‌، پیش‌شرط این خشونت است. فلسطینیان از دیرباز به‌عنوان «مادون انسان» معرفی شده‌اند؛ گفتمانی که ریشه در نخستین روزهای استقرار رژیم صهیونیستی در فلسطین و آوارگی جمعیت این سرزمین دارد.
گزارش جولای ۲۰۲۵ (تیر 1404) «بتسلم» سازمان حقوق بشری اسرائیلی با عنوان «نسل‌کشی ما» ابعاد، نیت و اجرای حمله اسرائیل به غزه را مستند کرده است. این گزارش نتیجه می‌گیرد که رهبری اسرائیل با قصدی روشن و هماهنگ برای نابودی جامعه فلسطینی در غزه عمل کرده است؛ در حالی که کاملاً از پیامدهای ویرانگر سیاست‌های خود در زمینه کشتار جمعی، گرسنگی دادن و تخریب نظام‌مند زیرساخت‌های غیرنظامی آگاه بوده است.
از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، بنا بر اعلام وزارت بهداشت غزه، بیش از ۶۲هزار فلسطینی کشته و بیش از ۱۴۵هزار نفر زخمی شده‌اند. بیش از ۱۱هزار تن دیگر نیز مفقودند. دست‌کم نیمی از قربانیان زن و کودک بوده‌اند و ۸۳درصد کل کشته‌شدگان غیرنظامی‌اند. جنگنده‌های اف-۳۵ اسرائیلی که در گزارشی منتشرشده از سوی گروه «تحریم تسلیحاتی اکنون» به‌عنوان «ابزارهای کشتار» توصیف شده‌اند برای بمباران خانه‌ها، اردوگاه‌های پناهندگان و حتی مناطق تعیین‌شده به‌عنوان «مناطق امن» به‌کار گرفته شده‌اند؛ آن هم با مهماتی همچون بمب‌های سنگرشکن 2هزار پوندی.
 در کشتار ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۴(22 تیر 1404) در اردوگاه المواصی- که منطقه‌ای به‌اصطلاح امن اعلام شده بود- از هشت بمب 2هزار پوندی استفاده شده بود که در نتیجه آن دست‌کم ۹۰ فلسطینی کشته و ۳۰۰ تن دیگر زخمی شدند. هدف این حمله چادرها، یک آشپزخانه جمعی و یک مرکز آب‌شیرین‌کن بود. سازمان ملل این حمله را محکوم کرد و اعلام داشت که این واقعه نشان می‌دهد «هیچ نقطه‌ای در غزه امن نیست».
کارزار اسرائیل به‌طور گسترده با هدف غیرقابل سکونت کردن غزه، دنبال شده است. این حملات نظام سلامت را فروپاشیده، موجب مرگ نوزادان و افزایش چشمگیر نرخ سقط جنین شده و همزمان ورود تجهیزات پزشکی را مسدود یا به غارت برده است. گرسنگی به‌شدت گسترش یافته است؛ کشاورزان از دسترسی به زمین‌هایشان محروم شده‌اند، محصولات نابود شده و روستاها هدف حمله قرار گرفته‌اند. بیش از 2هزار فلسطینی هنگام تلاش برای دریافت غذا در مراکز توزیع کشته شده‌اند.
نظام آموزشی غزه نیز تقریباً نابود شده است؛ بیش از ۹۰درصد مدارس غزه آسیب دیده یا ویران شده‌اند و بسیاری از آنها هنگامی بمباران شدند که خانواده‌های آواره در آنها پناه گرفته بودند. روزنامه‌نگاران نیز در غزه به‌طور نظام‌مند هدف قرار گرفته‌اند؛ بیش از ۲۴۰ نفر از آنها، از اکتبر ۲۰۲۳ (مهر 1402) تاکنون کشته شده‌اند، و این کشتارها، غزه را به مرگبارترین مکان برای خبرنگاران در چند دهه اخیر بدل کرده است. بازماندگان بازداشت‌های اسرائیل نیز از شکنجه‌های سیستماتیک، آزار جنسی و بدرفتاری‌های سادیستی گزارش داده‌اند.
برای درک عمیق این نسل‌کشی و علت تداوم آن باید به معماری اقتصادی و سیاسی آن نگاه کنیم؛ چیزی که «نانسی فریزر» فیلسوف آن را «سرمایه‌داری آدمخوار» می‌نامد: «سیستمی که از تخریب پایه‌های اجتماعی و زیست‌محیطی خود، از جمله جان انسان‌ها، تغذیه می‌کند».
سرمایه‌داری به جمعیت‌هایی که از نظر ساختاری «قابل دور انداختن» هستند وابسته است؛ گروه‌هایی که از حمایت‌های سیاسی و قانونی محروم شده‌اند و در معرض مصادره و نابودی قرار می‌گیرند. سلسله‌مراتب امپریالیستی و نژادی مشخص می‌کند چه کسی شایسته کشته شدن است و چه کسی نیست. در غزه، غیرانسانی‌سازی فلسطینیان امکان نابودی فیزیکی آنها و همزمان کالایی شدن این نابودی را فراهم می‌کند. مفهوم «سرمایه‌داری آدمخوار» فریزر این وضعیت را به‌خوبی توصیف می‌کند: مرگ و رنج انسانی به کالا تبدیل می‌شود و همه‌چیز حتی کشتار انسان‌ها با سود سنجیده و معامله می‌شود. جنگ در غزه، مانند جنگ در اوکراین، معدن طلایی برای تولیدکنندگان تسلیحات است و به آنها اجازه می‌دهد سلاح‌ها را در میدان نبرد واقعی آزمایش کنند.
یک مطالعه ژوئیه ۲۰۲۵ (تیر 1404) از پروژه «هزینه‌های جنگ» دانشگاه براون نشان می‌دهد که بین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴، وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) قراردادهایی به ارزش ۲.۴تریلیون دلار معادل ۵۴درصد از کل بودجه در اختیار خود را به شرکت‌های خصوصی اعطا کرده است. حدود یک‌سوم این مبلغ به پنج شرکت بزرگ تسلیحاتی «لاکهید مارتین»، «بوئینگ»، « آرتی‌اکس»، «جنرال داینامیکس» و «نورثروپ گرومن» اختصاص یافته است. این مبلغ در مقایسه با ۳۵۶میلیارد دلاری که در همان دوره صرف دیپلماسی، توسعه و کمک‌های بشردوستانه شده، بسیار عظیم است.
شرکت‌های تسلیحاتی اسرائیل، مانند «البیت سیستمز»، سلاح‌ها را به‌صورت علنی به‌عنوان «آزموده در میدان نبرد» بازاریابی می‌کنند و مستقیماً از مرگ فلسطینیان سود می‌برند. کشورهای غربی، اسرائیل را با مهمات کشنده تجهیز می‌کنند و همزمان با سرکوب صداهای حامی فلسطین، اتهامات یهودستیزی را به‌عنوان ابزار برای ساکت کردن دانشگاهیان، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران منتقد به کار می‌گیرند. «فریزر» استدلال می‌کند که بحران‌های سرمایه‌داری معاصر عمیقاً به هم پیوسته‌اند: بهره‌کشی طبقاتی، سرکوب جنسیتی، سلطه نژادی و امپریالیستی، فروپاشی محیط‌زیست و خالی شدن اقتدار عمومی همه یکدیگر را تقویت می‌کنند. در غزه این پویایی‌ها به هم می‌رسند. فلسطینیان به‌طور ساختاری «شایسته کشته شدن» می‌شوند؛ رنج و مرگ آنها تبدیل به کالا شده و برای سود به بازار عرضه می‌شود؛ نظارت دموکراتیک و حقوق بین‌الملل تضعیف می‌شود و ماشین جنگ و سود همچنان به حرکت خود ادامه می‌دهد.
مسئله دیگر این نیست که آیا نسل‌کشی در غزه رخ می‌دهد یا خیر، بلکه مسئله این است که چگونه سیستم‌های اقتصادی و سیاسی جهانی تحت پوشش و منطق سرمایه‌داری آدمخوار و با پوشش همدستی سیاسی همچنان انسان‌ها را به منابع مصرفی و کالاهای قابل فروش بدل می‌کنند. این همان منطقی است که نه‌تنها ویرانی مداوم غزه را تداوم می‌بخشد، بلکه کشتار جمعی را به‌عنوان ویژگی دائمی آینده مشترک جهانی ما عادی‌سازی می‌کند.
منبع: میدل‌ایست‌آی