کد خبر: ۳۱۷۰۷۶
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۶

اخبار ویژه

شرق: جبهه اصلاحات با بازنویسی منویات آمریکا و اسرائیل به سیم آخر زده است
روزنامه شرق به قلم احمد شیرزاد برای دومین‌بار به بیانیه‌های زنجیره‌ای صادره به اسم جبهه اصلاحات اعتراض کرد.
احمد شیرزاد نوشت:‌ این دومین‌باری است که دست به قلم می‌شوم تا از موضع نصیحت برادرانه و پرسش دوستانه با عزیزان جبهه اصلاحات سخن بگویم. شاه‌بیت بیانیه اخیر دوستان درخواست «اعلام آمادگی تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس انرژی اتمی در قبال رفع کامل تحریم‌ها» است.
در این درخواست، عبارت «در قبال رفع کامل تحریم‌ها» در آخر جمله به کار رفته است؛ نکته ظریفی است در این نگارش. می‌شد عبارت را برعکس نوشت و از مقامات جمهوری اسلامی این‌چنین درخواست کرد: «چنانچه طرف مقابل حاضر است تحریم‌ها را کامل بردارد، شما نیز به تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس رضایت دهید». به ظاهر هر دو بیان از یک موضع‌گیری حکایت دارند؛ اما معنایی که این دو بیان در فضای سیاسی القا می‌کنند زمین تا آسمان متفاوت است.
در عبارتی که دوستان به‌کار برده‌اند فرض نانوشته آن است که اولاً ادامه فرآیند غنی‌سازی و ممانعت از پذیرش آژانس ریشه مشکل است‌ و ثانیاً ایران با پیش‌دستی در اعلام تعلیق غنی‌سازی می‌تواند دل طرف مقابل را نرم کند و آنها را به رفع تحریم‌ها راضی کند. هر دو فرض با تردید جدی روبه‌روست.
در بحث بازرسی‌ها هم تا قبل از جنگ ۱۲روزه چالشی وجود نداشت. در تمام سال‌های اخیر و در دولت‌های متفاوت بازرسی‌ها انجام می‌شد و با وجود کش‌وقوس‌های طرف مقابل، همکاری ایران با بازرسان محل مناقشه نبود. دوستان جبهه اصلاحات طوری نوشته‌اند که گویا ادامه غنی‌سازی، تحت هر شرایطی و با هر میزانی‌ و عدم همکاری با بازرسان آژانس، موضع ازلی و ابدی جمهوری اسلامی ایران بوده و همین امر به تابویی بر سر مصالحه با غربی‌ها و لغو تحریم‌ها تبدیل شده است. واقعیت تلخ آن است که پس از جنگ اخیر، که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در تلاش هستند ژست طرف پیروز آن را بگیرند، مواضع غربی‌ها در قبال ایران به ظاهر سخت‌تر شده و کار رسیدن به توافق را دشوارتر می‌کند. در چنین شرایطی جفا در حق کشور است که کاسه و کوزه نرسیدن به توافق را بر سر جمهوری اسلامی ایران بشکنیم و جفای بیشتر، نادیده‌گرفتن عهدشکنی، زیر میز مذاکره‌زدن و دست‌زدن به تجاوز نظامی آشکار آمریکایی‌هاست.
سؤال طبیعی آن است که چرا عزیزان جبهه اصلاحات در این مقطع، که ضرورت همدلی ایرانیان از هر طیف و طایفه بیشتر است، برعکس زده‌اند به سیم آخر و اجرای داوطلبانه خواسته حداکثری طرف مقابل را از حکومت درخواست می‌کنند. فرض نانوشته بیانیه حاکی از آن است که گویا امکان دستیابی به مصالحه‌ای که در آن ایران بتواند به نوعی فعالیت‌های‌ هسته‌ای خود را تحت نظارت آژانس ادامه دهد، وجود ندارد و تنها راه رسیدن به توافق، دست‌شستن از همه چیز است.
تا قبل از جنگ اخیر، فرض رسیدن به یک مصالحه، بدون تعطیلی کامل برنامه هسته‌ای موضوعیت داشت و اصلاً به همین دلیل مذاکره انجام می‌شد. الان همچنین مصالحه‌ای منطقی و دست‌یافتنی است. حال چه ضرورتی دارد که صورت‌مسئله در بیانیه جبهه اصلاحات با این صراحت و تندی بر اجرای خواسته‌هایی از طرف مقابل متمرکز شود که حاصل ژست قلدرمآبانه و تبلیغاتی نابه‌جای آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه آنان است. دوستان کمی فکر کنید.


دستور برخورد با مجرمان امنیتی
 آب در لانه مورچگان ریخت
هشدار رئیس قوه قضائیه درباره همسویی نویسندگان جبهه اصلاحات با دشمنان و دستور برخورد قضائی در این‌‌باره، برخی متهمان این ماجرا و افراطیون مدعی اصلاحات را آشفته کرد.
حجت‌الاسلام و‌المسلمین محسنی اژه‌ای، دیروز با بیان اینکه «بیانیه آن جمع قلیل در راستای خواست دشمن بود»، گفت: چندی پیش، یک جمع به اصطلاح سیاسی، بیانیه‌ای را در راستای خواست دشمن صادر کرد. جریانات و تشکل‌های مختلف، صدور چنین بیانیه‌ای را محکوم کردند. امید دارم آنهائی که از روی غفلت یا اغراض خاص، این بیانیه را صادر کردند، از مسیر اشتباه‌شان بازگردند و رویه خود را اصلاح کنند.
رئیس قوه قضائیه خاطر‌نشان کرد: بعد از انتشار آن بیانیه بعضی افراد توصیه کردند در برخورد با این افراد تعجیل نکنید و اجازه دهید مردم، تشکل‌ها و افراد نسبت به افراد یاد‌شده موضع بگیرند. حتی همراهان و کسانی که مسائل سیاسی مشترکی با آن جبهه دارند این بیانیه را محکوم و اعلام انزجار کردند. کسانی که از روی غفلت و اغراض خاص این بیانیه را دادند اعلام اشتباه کنند و از این کار زشت خود برگردند.
وی همچنین تأکید کرد: طبیعی است که دادستان تهران در این راستا، به تکلیف قانونی خود عمل خواهد کرد.
در واکنش به اظهارات رئیس قوه قضائیه، آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات مدعی شد: بیانیه جبهه اصلاحات، نه هم‌صدایی با دشمن، که صدای مردم بی‌صدایی‌ست که نگران ایران‌ هستند. 
وی در شبکه ایکس نوشت: برخورد قضائی با «اظهار‌نظر، نقد و پیشنهاد راه‌حل»، نشان‌دهنده بحران در شنیدن است. اصلاحات فقط پلی برای عبور از بحران‌ها نیست، بلکه بخشی از راه‌حل‌ها هست و باید باشد.
عمادالدین باقی از فعالان سیاسی منتسب به جبهه اصلاحات نوشت: چرا رئیس قوه قضائیه وارد این مناقشات سیاسی می‌شود؟ توجه کنید که اختلاف درباره راه مقابله با تهدیدها و خطرات علیه کشور است. چرا یک اختلاف‌نظر سیاسی میان طیف گسترده‌ای از نیروهای درون حاکمیت که همگی مخالفت قاطعی با تجاوز آمریکا و اسرائیل دارند را قضائی و امنیتی می‌کنید؟ بالاخره آزادی‌بیان چه می‌شود؟ مگر هر دیدگاهی که مخالف دیدگاه ما بود باید منکوب شود؟
همچنین، احمد زیدآبادی، مدعی شده که عبارات رئیس قوه قضائیه خوب نبود: آقای محسنی اژه‌ای که به طور مرتب همگان را به رعایت احتیاط، تدبیر، خویشتن‌داری و لحاظِ مصالح عالی کشور در گفتار و رفتار دعوت می‌کند، به دلایلی که برای من روشن نیست، سر برخی بزنگاه‌ها، لحن امنیتی و تهدیدآمیزی به‌کار می‌گیرد که نه‌فقط تناسبی با موقعیت رسمی او ندارد، بلکه به آنچه مایۀ نگرانی خودش هم هست، دامن می‌زند(!)
یاد آور می‌شود بیانیه جبهه اصلاحات، عیناً رونویسی از آرزو‌ها و دیکته‌های ناکام آمریکا و اسرائیل بوده است. از جمله تأکید بر آزادی زندانیان سیاسی (مجرمان امنیتی)، تغییر حکمرانی به بهانه جنگ تحمیلی، اتهام‌پراکنی علیه نیروهای مسلح مدافع وطن، تعلیق غنی‌سازی و برنامه هسته‌ای، مذاکرات جامع و مستقیم با آمریکا و عادی‌سازی روابط (بی اعتنا به بمباران‌شدن میز مذاکره و شهادت 1060 نفر از سرداران و دانشمندان و مردم عادی)، و حمایت از به رسمیت‌شناختن رژیم اشغالگر و جنایتکار صهیونیستی در پوشش شعار دو دولتی.
این فرار به جلو و دیکته‌نویسی نیابتی در حالی است که افراطیون مدعی اصلاحات به خاطر تحمیل نسخه‌های جریان نفوذ به دولت یازدهم و دوازدهم و دولت فعلی درباره مذاکره (و قبل از آن، به دولت‌های خاتمی و‌ هاشمی درباره نسخه‌های اقتصادی معیوب و خسارت‌بار) باید مورد مواخذه و محاکمه قرار بگیرند نه اینکه شکست آمریکا و رژیم صهیونیستی را بهانه‌ای برای طرح ادعای تغییر پارادایم نظام کنند.
از سوی دیگر، پیگیری منویات دشمن مهاجم خارجی در داخل و در دوران جنگ، خیانت محسوب می‌شود و ربطی به آزادی‌بیان یا نقد مسئولانه ندارد.
همچنین باید عنایت داشت که یکی از مسئولیت‌های مهم دستگاه قضائی پیشگیری با وقوع جرم و پیگرد مجرمان ساختارشکن است. از این زاویه به نظر می‌رسد که قوه قضائییه در طول سال‌های اخیر با سعه‌صدر و اغماض و چشم‌پوشی با شبکه ضدامنیتی مورد بحث برخورد کرده و همین برخورد بزرگوارانه، مجرمان را دچار سوء‌تفاهم و وقاحت کرده است.
به عبارت دیگر، موضوع امنیت ملی و تحرکات پایوران جریان نفوذ، هیچ ربطی به مناقشات سیاسی و جناحی ندارد، بلکه جرم امنیتی سنگینی است که باید مورد برخورد قانونی قاطع و پشیمان‌کننده قرار بگیرد.


مدعیان آزاد‌سازی اقتصاد
حلیم بیگانگان را هم می‌زنند
«استمرار سیاست‌های نادرست اقتصادی، تقلید کورکورانه از الگوهای غربی و بی‌توجهی به توسعه تولید فناورانه، کشور را در چرخه توسعه‌نیافتگی و وابستگی اقتصادی نگه داشته است.»
این تحلیل را دکتر فرشاد مؤمنی در نشست «نگاهی بر ضرورت ایجاد اقتصاد ملی در مواجهه با اقتصاد جهانی سرمایه‌داری» ارائه کرد. استاد دانشگاه علامه طباطبایی گفته است:
- مایه شگفتی است که خود کودتاچی‌های 28 مرداد 1332، به کودتاچی‌بودن خودشان اعتراف می‌کنند و یک کاسه‌‌های داغ‌‌تر از آش با استدلال‌های میان‌تهی و پوچ سعی می‌کنند کودتاچی‌ها و مستبدانی را که آلت دست آن کودتاچی‌ها بودند، تبرئه کنند.
- در یک دوره به تقریب ۲۵۰ ساله تا امروز، مانع‌تراشی خارجی‌ها برای شکل‌گیری یک اقتصاد ملی همواره به سه شیوه تهاجم نظامی، کودتا و تحریم انجام می‌شده است. این‌ها همگی یک منطق رفتاری واحد داشته‌اند. اگر از دریچه اقتصاد سیاسی توسعه نگاه کنید، می‌بینید که در واقع روح حاکم بر هر سه تای آن‌ها یک چیز است؛ ناممکن کردن ارتقای بنیه تولید فناورانه در کشور.
- الان نیز اگر این فهم پدید بیاید که کانون اصلی تعرض غربی‌ها، عقیم‌سازی بنیه تولید ملی ماست، شما خواهید دید که، خود این تحریم‌کنندگان بدون اینکه ما تلاشی بکنیم تحریم‌هایشان را کنار خواهند گذاشت.
- الان چه کسی است که این فکر را در دهان مقامات کلیدی انداخته که درست در بحبوحه اضطرار‌های ناشی از استمرار جنگ، می‌گوید به سمت افراطی‌ترین شیوه‌های تمرکززدایی برویم؟! این ماجرا با منافع خارجی‌ها گره خورده، تا جایی که بعضی از آنها که دیگر خیلی شتاب دارند، گفته‌اند که ما اگر این اختیار را داشته باشیم، اولین کاری که می‌کنیم آزادسازی واردات محصولات ساخته‌‌شده لوکس و تجملی خارجی و دامن‌زدن به تب سوداگری است!
- اگر کسی بگوید اقتصاد فرمان نمی‌پذیرد، این سخن هیچ نسبتی با علم اقتصاد ندارد و بیشتر با تسخیرشدگی آن فرد به دست سوداگرها و قاچاقچی‌ها نسبت دارد. این نوع سخنان را که صرفاً ظاهر و شمایل شیک دارند، افرادی به زبان می‌آورند که غالباً از سر تقلیدهای کلیشه‌ای سخن می‌گویند و اساساً نمی‌فهمند چه چیزی از زبان‌شان بیرون می‌آید. اما حرفه‌ای‌ها که درک می‌کنند، می‌دانند ترویج چنین ایده‌هایی «حلیم خارجی‌ها» را در اقتصاد ایران هم می‌زند. آنها می‌آیند این ایده‌ها را بزک می‌کنند و صاحب آن را حتی به سلبریتی تبدیل می‌‌کنند و همان بازی‌هایی را به راه می‌اندازند که شما امروز می‌بینید.
- یکی از فریب‌های بزرگ، درست همانند فریبی که می‌گویند «اقتصاد فرمان نمی‌پذیرد»، این است که «جایگزینی واردات، سیاستی محکوم به شکست است». به گفته کارشناسان غربی، هر دستاوردی که انگلستان به دست آورده، از رهگذر حمایت‌گرایی بوده است. اما اگر شما در چارچوب مناسبات استعماری، همان‌طور که امروز می‌بینیم پرچم عدالت در دست می‌گیرند ولی شوک‌‌درمانی ضد‌عدالت را ترویج می‌کنند، به ماجرا نگاه کنید، درمی‌یابید که در کشورهای در حال توسعه، گروهی یا از سر مزدوری یا از سر نفهمی، پرچم «جایگزینی واردات» را بالا می‌برند ولی در عمل «توسعه واردات» را پیگیری می‌کنند.
- مشکل اصلی این است که برخی مدیران اقتصادی، نه مبانی روش‌شناختی اقتصاد را درک می‌کنند، نه به تجربه‌های جهانی اعتنا دارند، نه حتی از تجربه‌های دولت‌های پیشین درس می‌گیرند. ‌ای کاش دست‌کم به تجربه‌های دولت خودشان توجه می‌کردند. همین چند هفته پیش، مرکز آمار، گزارش تورم را منتشر کرد و نشان داد رکورد جهش قیمت کالاها و مواد غذایی در دوره یک‌‌ساله پزشکیان از رکورد سال ۱۴۰۱ هم فراتر رفته است. با این حال دوباره مقام مسئول اعلام می‌کند که «ارز ترجیحی را با ارز ترکیبی جایگزین خواهیم کرد»؛ که معنای دیگرش این است: شوک نرخ ارز جدید علیه معیشت فرودستان و به نفع مافیاها.
- همان دوره‌ای که حسن روحانی سر کار آمد و شعارشان «خروج غیرتورمی از رکود» بود، وقتی گفتند می‌خواهند امتیازهای غیرعادی جدید به این رانتی‌های معدنی بدهند، کتابی تحت عنوان «اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز» نوشتم. فصل پایانی کتاب نقد همان برنامه دولت روحانی بود. نوشتم به طور متوسط مثلاً رانتی‌های معدنی مثل پتروشیمی به ازای هر ۹۶هزار دلار سرمایه فقط یک شغل ایجاد می‌کنند. می‌توانید این سرمایه را به رشته فعالیت‌هایی که مضمون توسعه‌ای دارند و ۵۰۰ برابر آن شغل ایجاد می‌کنند معطوف کنید. البته اگر متوجه می‌شوید که خروج غیرتورمی از رکود مستلزم خلق فرصت‌های شغلی مولد است. ولی مثل همیشه تاریخ، اسامی شیک انتخاب می‌کنند، اما به کام غیرمولدها تمام می‌شود. من نام آن را گذاشتم «رانت‌خواری هفت‌لایه رانتی معدنی‌ها». اینها با بزک‌کردن خام‌فروشی، همان ارز نفتی را با ابعاد فاجعه‌آمیز دوباره از کشور خارج می‌کنند.