ثروت یک ملت خرج عیاشی شاه
وزارت دربار که در رأس آن محرم اسرار و مورد اعتماد شاه، اسدالله علم قرار داشت، «مدیریت توسعه جزیره کیش»[سازمان عمران کیش] را تأسیس و محمود منصف، جوان قدبلند و چشم لاجوردی، خواهرزاده علم را به فرمانداری جزیره منصوب کرد. منصف همیشه مطابق با بهترین سبک پاریسی لباس میپوشید و رنگ خاکستری میان موهایش او را نزد من نجیب جلوه میداد. فرماندار، در حرفه خود مهندس بود و بودجه توسعه عظیمی که در اختیار داشت این امکان را برایش فراهم میکرد تا مجوزهای ساختوساز به نزدیکان شاه بدهد. ابتدای دهه هفتاد طراحی پروژهها برای ساخت آغاز شد و در سال 1971 این طرح تأیید شاه برای سه مرحلهاش را به دست آورد. مرحله اول برای اجرا از سال 1973 تا پایان سال 1976 اختصاص یافت. سه سال اول برای اجرای طرحهای زیرساختی در نظر گرفته شد.
در طراحی سالن مجلل مسافران فرودگاه کیش خیلی فکر شد. هواپیماهای «کنکورد» شرکت «ایر فرانس» که مسیر پاریس به جزیره را تنها در دو ساعت و نیم طی میکردند، به طور منظم از فرودگاه بازدید میکردند. هواپیماهای شرکت هواپیمایی ایران «ایران ایر»، مسیر را از تهران با هواپیماهای «بوئینگ 707» سه بار در هفته طی میکردند. از حکومتهای سلطنتی نفتی همسایه- کویت، ابوظبی، دبی و بحرین- میتوانستند با پرواز سی تا 45 دقیقهای به جزیره برسند. شرکت هواپیمایی «کیشایر» به شاهزادگان نفتی هواپیماهای اجارهای میداد.
کاخ سلطنتی در کناره جنوبشرقی این جزیره قرار داشت و شامل باغ وسیعی مملو از پوششهای گیاهی گوناگون و جذاب رنگارنگ بود. در باغ سیستم آبیاری زیرزمینی نصب شد تا گیاهان را آبیاری کند. این آب از تأسیسات آب شیرینکن ما تأمین میشد. بخش اول کاخ در طبقه همکف برای وزرا و میهمانان و قسمت دیگر برای اقامتگاه خانواده سلطنتی اختصاص یافته بود. فضای مسقف و پوشیدهای دو قسمت را متصل میکرد.
از میان ساختمانهای عمومی در جزیره هتل بزرگ و مدرن «شایان» ساختمان برجستهای بود که توسط شرکت روتچیلد اداره میشد. این هتل به ازای دو هزار دلار برای یک هفته بدون وعده غذایی و بهعلاوه یک مرتبه «هزینه پذیرش» به قیمت هزار و چهارصد دلار، همه لذتهایی را که اشخاص دائمالسفر خوشگذران و شاهزادگان نفتی خلیجفارس میتوانستند در مونتکارلو بیابند، به آنها پیشنهاد میداد. شاه میخواست توجه دلارهای نفتی شاهزادگان عربی را به این مکان جلب کند و در مسیر این هدف برای او چیزی به این اندازه باارزش به نظر نمیرسید. هتل دارای دویست و پنجاه اتاق بود و در میان کارگرانش حتی یک شخص فارسیزبان نبود. متصدیان پذیرش سوئیسی، اپراتور تلفن فرانسوی، پیشخدمتهای زن ایتالیایی یا فرانسوی و خدمتکاران زن پرتغالی بودند. اکثر کارکنان تأسیسات نیز نژاد اروپایی داشتند. منو در رستوران هتل به فرانسوی نوشته شده بود و هواپیمای «کنکورد» به طور منظم از پاریس غذای تازه و پنیرهای درجه یک میآورد و چندینبار هم دختران جوان زیبارو آورد. ایستگاه تلویزیونی آمریکایی محلی به طور مرتب فیلمهای خوب و سریالهای شیرین خانوادگی پخش میکرد که جو آرامی را که در منطقه حاکم بود متناسب میکرد. خود هتل، کازینوی کوچکی داشت اما در نزدیکی آن کازینوی بزرگی ساخته شده بود که توسط انگلیسیها اداره میشد. این کازینو تنها در شب فعالیت میکرد و شاهزادگان نفتی عربی با مبالغ هنگفتی در آن شرطبندی میکردند.
مداخلات من در توسعه این جزیره تقریباً از روزهای آغازین، از ابتدای دهه هفتاد شروع شد. در جزیره تجهیزات نیروی هوائی ایران قرار داشت و من معاهدهای را مبنی بر استقرار پنج واحد آب شیرینکن در تأمین دویست و پنجاه متر مکعب آب در روز برای هر واحد، برای مصرف افراد نیروی هوائی مستقر در آنجا و کاخ زمستانی شاه در جزیره امضا کردم. در همان ایام در منطقه خلیج[فارس] حدود بیست تأسیسات آب شرینکن ما کار میکردند. اما برای این مرکز اهمیت ویژهای قائل بودم، زیرا آب کاخ سلطنتی را که شاه تعطیلات زمستانیاش را در آن میگذراند، تأمین میکرد. ما با شرکتهای بزرگی از ایالاتمتحده، آلمان و ژاپن رقابت کردیم. موفقیت اثبات شده تأسیسات آب شیرینکن اسرائیلی در پایگاههای نیروی هوائی ایران در منطقه خلیج[فارس] و سیستم ارتباطات خوب که با فرمانده نیروی هوایی، ژنرال خاتمی طراحی کردم، ما را به این جزیره سلطنتی آورد. در ابتدای 1973 پنج آب شیرینکن را راهاندازی کردیم.
ابتدای ماه مه 1974 متوجه شدم که فرماندار جزیره کیش، منصف میخواهد به فرانسه برود تا در آنجا دو واحد دستگاه آب شیرینکن خریداری کند. افرایم لیفشیتص و مهندس امنون زفاتی عجله کردند تا در آستانه سفرش با او ملاقات کنند و قول پیشنهاد قیمت سیستمهای آب شیرین کن اسرائیلی را به او بدهند. ترس من این بود که پیشنهاد ما به خاطر وضعیت خیلی بد پنج واحد آب شیرینکنی که در جزیره تأسیس کردیم، قبول نشود. وقتی که شاه مارس 1973 تعطیلات سالیانه را در جزیره سپری میکرد، برای تأمین آب مشکلاتی وجود داشت و این نقص باعث سرشکستگی ما شد. فرماندار منصف میگفت که او و وزیر دربار پایان هفته آخر در جزیره کیش را به همراه سفیر ایالاتمتحده سپری کردند و آب نداشتند. بنابر گفته منصف، وزیر بهشدت عصبانی شد. او توضیح داد که سه تا از پنج دستگاه از کار افتاده بودند و آن دوتای دیگر هم آب را تأمین نمیکردند.
زفاتی از شنیدن این داستان که فقط چند نقص و اشتباه، به تلاشهای ما برای واردات محصول کارخانهاش به ایران آسیب میزد، نگران شد. لیفشیتص، منصف را آرام کرد و گفت که قطعات یدکی اکنون به ایران رسیدهاند و ظرف مدت چندروز تمام واحدها طبق استانداردشان کار خواهند کرد. همزمان، لیفشیتص یک تلگراف فوری به اسرائیل فرستاد و درخواست کرد که بهسرعت قطعات یدکی به همراه تکنسین ارشد بفرستند. تأسیسات آب شیرین کن در کیش نسبتاً جدید بودند و خرابی سیستم ضربه سنگینی بود که حاضر نبودم به هیچ عنوان بهای آن را بپردازم.
به منصف پیشنهاد قیمت 1.780.000 دلاری به ازای دو واحد آب شیرینکن برای تأمین هر کدام هزار متر مکعب در روز را ارائه کردم. فراموش نکردیم به فرماندار یادآوری کنیم که در همان روزها بیست و شش واحد تأسیسات آب شیرین کن ما در منطقه خلیجفارس با موفقیت فعالیت میکردند و اینکه به واسطه این سالها تجربه بسیاری در به کارگیری واحدهای آب شیرینکن در شرایط اقلیمی و آبی سخت منطقه خلیجفارس اندوختهایم. قیمت بهرهبرداری واحدهایی که فروختیم پایینترین قیمت بازار در همان ایام بود. این واحدها در اسرائیل در سطح کنترل بالایی ساخته شدند و طراحی منحصربهفرد نمکزدایی را در دمای پایین امکانپذیر میکردند، موضوعی که فرسایش و همینطور هزینه تعمیر و نگهداری را کاهش میداد.
در چارچوب تلاشهای بازاریابی از منصف دعوت کردم تا در ماه جولای 1974 از اسرائیل دیدار کند. بیش از همه میخواستم او را به ایلات بیاورم و این امکان را فراهم کنم تا تحت تأثیر تأسیسات آب شیرینکن غولپیکر آن قرار گیرد، تأسیساتی که شرکت نمکزدایی آنجا بنا کرد. منصف دیدار کاری کوتاه و مرتبط با موضوع میخواست و ما همه گردشهایی را که برایش در مکانهای توریستی اسرائیل برنامهریزی کرده بودیم لغو کردیم. در این بین، لیفشیتص به اسرائیل گزارش داد که منصف حاضر است با مشایعت معاون خود و دو مهندس ارشد بیاید. هیئت اعزامی 17 جولای 1974 به اسرائیل رسید و همان روز به همراه مهندس ارشدمان، امنون زفاتی و مدیرعامل شرکت «مهندسی نمکزدایی»، ناتان برکمن به سوی ایلات رهسپار شدیم. مهمانان از آنچه دیده بودند تحت تاثیرقرار گرفتند و روز بعد با منصف و افرادش موافقت کردم که تا 27 جولای برایش پیشنهاد دو واحد بزرگ آب شیرینکن را بفرستیم که هر یک قابلیت نمکزدایی دو هزار متر مکعب آب در روز را داشته باشند. این پیشنهاد سیستم تغذیه و درخواستهای مورد نیازی را که پارسها مطرح کردند نیز دربرداشت. متأثر شدم از اینکه آنها تصمیم گرفتند تأسیسات را از ما بخرند، به شرطی که تأسیسات اول در ژانویه 1976 و دومی در ژانویه 1977 تأمین شود. منصف پیشنهاد کرد که سه درصد کمیسیون را به نمایندهمان، «سیسرا» پرداخت نخواهیم کرد، زیرا او در موضوع نقش و سهمی ندارد. بنابر گفته وی، باید بتوانیم با بنگاه اقتصادی «کروپ» آلمانی و فرانسوی رقابت کنیم و اگر سه درصد کمیسیون را به قیمت اضافه کنیم، قیمت ما مناسب نخواهد بود و آنها از ما خرید نخواهند کرد.