«امـر ملّی» و چشمانـداز آینـده ایـران
محمدرضا اخضریان کاشانی
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، در مراسم بزرگداشت چهلّمین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی اخیر رژیم صهیونی علیه ایران طی سخنانی بار دیگر به روایت آنچه در این جنگ دوازده روزه رخ داد، پرداختند و پیروزی ملت ایران در این نبرد را افتخاری بزرگ دانستند و تأکید کردند: «ملّت ایران به توفیق الهی دین خود را و دانش خود را رها نخواهد کرد. ما در راه تقویت ایمان دینیمان و در راه گسترش و عمق دانشهای متنوّع و گوناگون خودمان، قدمهای بلندی برخواهیم داشت. و به فضل الهی و به کوری دشمن خواهیم توانست ایران را به اوج ترقّی و اوج افتخار برسانیم؛ ملّت ایران این توانایی را دارد و انشاءالله به توفیق الهی این توانایی را اِعمال خواهد کرد و به نتیجه خواهد رساند.» ۱۴۰۴/۰۵/۰۷
از اینرو، رسانه KHAMENEI.IR برای روایت و تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲روزه اخیر با رژیم صهیونیستی و نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در هدایت کشور، پرونده «روایت فتح» را مشتمل بر تحلیل کارشناسان عرصههای مختلف کشور در اینباره، تدوین و منتشر کرده است.
* به همین منظور یادداشت پیشرو با نگاهی به برخی نظریات دستیابی به پیشرفت پس از بحرانهای ملّی به بررسی الگوهای بازتدوین یک سند چشم انداز الهامبخش، عینی، باورپذیر و مشارکتی برای تحقق «امر ملّی ایران» پرداخته است.
تجربه جنگ دوازده روزه در عین تلخی، درسهای فراوانی برای حکمرانی داشت که با درک درست از آن میتوان تهدید پیش آمده را به یک فرصت طلایی و تاریخی برای پیشرفت ایران تبدیل کرد.
اگرچه کاربست واژه بحران برای جنگ دوازده روزه، از دید برخی صاحبنظران کمی بزرگنمایی به نظر برسد اما میتوان با شاخصبندی مؤلفههای بحران زمینه تعابیر متفاوت و پراکندگی دیدگاهها و چالشهای نظری را به کمترین میزان رسانده و بر حل رو به آینده چالشها تأکید کرد.
در عرصه نظری چارچوبها، نظریهها و الگوهای متعددی برای دستیابی به پیشرفت پس از یک بحران ملّی وجود دارد که در علوم اجتماعی، علوم سیاسی، اقتصاد توسعه و مدیریت بحران بررسی شدهاند. این نظریهها به دولتها و جوامع کمک میکنند بحران را به فرصت تبدیل کرده و وارد مرحله بازسازی ملّی شوند. برخی از این نظریهها عبارتاند از:
* ۱. نظریه بازسازی ملّی (Nation-Building / National Reconstruction)که بر تقویت انسجام اجتماعی، بازسازی نهادها و بازگرداندن اعتماد عمومی پس از بحران و بر مؤلفههای بنیادینی چون بازسازی مشروعیت سیاسی (اعتماد مردم به حاکمیت)، بازسازی اقتصادی و زیرساختی و تقویت هویت ملّی و روایت مشترک از بحران تأکید دارد. مثل آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم.
* ۲. نظریه تابآوری ملّی (National Resilience Theory)
که بر توانایی کشور برای جذب شوک، بازیابی و رشد دوباره متمرکز است و شامل چند مرحله کلیدی همچون جذب شوک و جلوگیری از فروپاشی کامل، بازیابی و بازسازی ظرفیتهای حیاتی و یادگیری و اصلاح ساختاری برای پیشرفت پایدار میباشد. مانند کرهجنوبی پس از جنگ کره که با تمرکز بر آموزش، فناوری و انسجام اجتماعی از بحران شدید عبور کرد.
* ۳. نظریه فرصت بحران (Crisis as Opportunity) که ریشه در نظریههای تغییر اجتماعی و توسعه اقتصادی (بهویژه اندیشههای جوزف شومپیتر در اقتصاد و چارلز تیلی در جامعهشناسی سیاسی) دارد. ایده اصلی این نظریه بر این نکته استوار است که بحرانها میتوانند کاتالیزور اصلاحات بزرگ شوند؛ زیرا موانع ذهنی و نهادی فرو میریزند.
* ۴. نظریه بازسازی خلاق (Creative Reconstruction) که توسعهیافته از مفهوم «تخریب خلاق» شومپیتر است و معتقد است بحران، ساختارهای ناکارآمد گذشته را حذف میکند و فرصت ایجاد ساختارهای نو و کارآمد فراهم میآورد. مثل فنلاند پس از فروپاشی شوروی که از وابستگی به شوروی به اقتصاد دانشبنیان تغییر جهت داد یا آلمانغربی پس از جنگ جهانی دوم.
نقطه مشترک نظریهها و الگوهای بالا تمرکز بر چند اصل مشترک است:
* بحران فرصتی برای بازنگری در ساختارهاست.
* امید و اعتماد اجتماعی، انرژی اصلی بازسازی ملّی است.
* بازسازی نهادی و اقتصادی بدون انسجام ملّی پایدار نمیماند.
* چشمانداز ملّی شفاف و قابلباور، سکوی پرتاب توسعه پس از بحران است.
جنگ دوازده روزه و تهاجم رژیم صهیونی به ایران که پیامدهایی چندلایه همچون تضعیف زیرساختها و اقتصاد از یکسو و افزایش همبستگی اجتماعی و ارتقای غرور ملّی از سوی دیگر داشت کشور را در معرض یک نقطه عطف تاریخی و یک «لحظه گسست تمدنی» قرار داد که براساس نظریه «پنجره فرصت بحران» میتواند بستری بیسابقه برای تحول ساختاری و تمدنی در ایران فراهم آورد.
امروز احیای جایگاه کشور در سطوح داخلی، منطقهای و جهانی بزرگترین «امر ملّی» است که شاید «احیای امید به آینده» را بتوان شاهکلید و دال مرکزی گفتمان امر ملّی در کشور تلقی کرد.
تأثیر امید به آینده بر تحقق امر ملّی بنیادین و چندبعدی است، زیرا امر ملّی فقط یک «مفهوم ارزشی» نیست، بلکه برای تحقق نیازمند انرژی اجتماعی، انسجام جمعی و پویایی ملّی است. امید به آینده همان نیروی روانی و اجتماعی است که این تحقق را ممکن میکند و موجب افزایش انسجام و همبستگی ملّی، انگیزش برای مشارکت و مسئولیتپذیری، تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، تابآوری ملّی در برابر بحرانها، شتاببخشی به فرآیند تحقق چشمانداز ملّی میگردد.
در این موقعیت شاید بهرهگیری از یک مدل تلفیقی بتواند این فرآیند بازسازی ملّی را تسهیل و تسریع نماید. مدل بازسازی امید اجتماعی (Social Hope Reconstruction) که از نظریههای جدیدتر توسعه و تلفیقی از نظریات و الگوهای مختلف است شاید الگویی مناسب برای امروز ایران باشد.
این مدل بر چند مؤلفه اساسی استوار است که نیاز امروز جامعه ماست:
* امید به آینده به عنوان موتور اصلی بازسازی
* وجود چشمانداز روشن و الهامبخش برای آینده کشور
* تولید روایت ملّی مشترک از بحران به عنوان سکوی پرتاب
* مشارکتدادن مردم در بازسازی و ایجاد حس «مالکیت ملّی»
این الگو بر سه رکن اساسی و عناصر درونی آنها استوار است:
* ۱. تابآوری ملّی (National Resilience)
* انسجام ملّی: تقویت هویت مشترک، روایت واحد از بحران، و مقابله با شکافهای قومی- اجتماعی
* امنیّت حیاتی: حفظ امنیّت سرزمینی، غذایی، انرژی و سایبری
* مدیریت بحران و زیرساختهای حیاتی: سیستمهای واکنش سریع، پشتیبانی لجستیک و شبکههای امدادی
* دیپلماسی فعال در بحران: کاهش فشار خارجی و ایجاد حاشیه امن بینالمللی
* ۲. بازسازی امید اجتماعی (Social Hope Reconstruction)
* چشمانداز روشن و الهامبخش
* روایتسازی مثبت از بحران
* مشارکت مردم در بازسازی
* تقویت سرمایه اجتماعی
* دیپلماسی امید
* ۳. بازسازی نهادی و اقتصادی (Institutional & Economic Reconstruction)
* اصلاح نهادی
* بازسازی اقتصادی
* جذب سرمایه انسانی و نخبگان
* عدالت و رفاه عمومی
* دیجیتالسازی و هوشمندسازی
بر این اساس شاید بتوان بازتدوین یک چشمانداز الهامبخش، عینی، باورپذیر و مشارکتی را تأمینکننده بیشترین الزامات این الگوی بازسازی ملّی و ابزار اصلی تحقق «امر ملّی ایران» دانست؛ فرصتی که با پایان دوره تاریخی چشمانداز نخست پیشرفت کشور در افق ۱۴۰۴ فراهم شده و میتوان در یک نگاه فراگیر و جامع از آن به عنوان مهمترین محور گفتوگوی ملّی برای آینده بهره گرفت و امید و پیشرفت را به یکایک جامعه تزریق نمود. امر ملّی «روح و آرمان ملّی» و چشمانداز پیشرفت، «پیکر و مسیر حرکت این روح در آینده» است.
سند چشمانداز تجسم نظاممند و الگوی نهادینهسازی امر ملّی در افق بلندمدت است. امر ملّی به معنای هویت جمعی و مصالح عالیه کشور است؛ مجموعهای از ارزشها، باورها، آرمانها و منافع حیاتی که همه اقوام، مذاهب و گروههای اجتماعی در آن اشتراک دارند که باید این هویت را به افق آینده ترجمه کند و قطبنمای سیاستگذاری کلان باشد.
چشمانداز، امر ملّی انتزاعی را به امر ملّی انضمامی، قابل سنجش و پیگیری تبدیل میکند و میان هر شاخص کلیدی در سند چشمانداز با منافع و هویت ملّی ارتباط مستقیم و معنادار برقرار میکند.
با این نگاه، طراحی چشمانداز آینده ایران نهتنها ضرورتی سیاسی و راهبردی، بلکه اقدامی حیاتی برای حفظ انسجام ملّی، بازتولید مشروعیت نظام، و بازسازی امید اجتماعی است.
در چنین شرایطی چشمانداز آینده ایران با تمرکز بر «احیای معنا» و «تمدّنسازی» باید بر سه محور اصلی استوار باشد:
* ترمیم و بازسازی ملّی با تکیه بر الگوهای تابآوری اجتماعی و توسعه پایدار، بهمثابه پیششرط احیای نظام سیاسی- اقتصادی.
* بازتعریف نقش ایران در معماری امنیّتی منطقه و نظم جدید منطقهای و بینالمللی که نیازمند رویکردی آیندهنگر و ائتلافساز است.
* ایجاد فرصت تمدنی و ساخت تمدنی جدید بر پایه هویت اسلامی- ایرانی بر مبنای عدالت، عقلانیت و معنویت.
* چشمانداز توسعه ایران در افق ۱۴۰۴ مهمترین، محوریترین و کلانترین راهبرد نظام برای تحقق آرمانهای خود است که در زمان طرح و نگارش، انگیزهبخش، غرورآفرین و قابل دستیابی تلقی میشد و نشانگر عزم نظام برای ایجاد یک تمدن باشکوه ایرانی اسلامی بود.
با گذشت بیست سال از نگارش این سند و با وجود دستیابی کشور به توفیقات فراوان و دستاوردهای ارزشمند و تاریخی، مرور بندهای سند گویای ضعفها و کاستیهای خرد و کلان در عرصههای گوناگون مرتبط با آن از ادبیات متن تا افقهای تعیین شده و برخی شاخصهای اعلام شده از یکسو و چالشهای اجرائی در مسیر تحقق آن است که دستیابی به چشماندازی تازه را بدون درنظر گرفتن این کاستیها ناممکن میسازد.
با عنایت به نزدیکی پایان دوره زمانی سند چشمانداز پیشرفت ایران در افق ۱۴۰۴ فرصت مغتنمی است تا با محوریت بازخوانی انتقادی متن سند و عملکرد نهادهای مختلف در چارچوب آن، خوانشی امیدآفرین از آینده به عنوان دال مرکزی گفتمان پیشرفت و نقطه پیوند دولتمردان، سیاستگذاران، نخبگان و جامعه داشت و بر ساخت آینده را به مثابه برجستهترین امر ملّی ایران در دستورکار قرار داد.