به دل سفرکنید!
صبحگاه، کمی بعد از طلوع فجر در هوای غبارآلود قم، هنوز خیابانها از صدا پر نشده و انبوه جمعیت خیابان را متراکم نکرده بودند، روانه خیابان مرکزی شهر شده و با طی کردن طول کوچه باریک و خلوت، به در منزلش که سالها مأوای نیازمندان اهل معنا و سائلان بیپناه است، رسیدم و بعد از نواختن زنگ خانه، اجازه ورود داد و به محضرش رسیدم. مثل همیشه روی تختی چوبی نشسته و کتب روایی و فقهی دورش چیده شده و در حال مطالعه بود.
بعد ماهها، دیدارش برایم آرامش بخش و خود مقصد بود،اما به توفیق و لطف حق سخن شیرین او که از جنس و دنیای دیگر بود، تحفهای دلنشین این دیدار شد!
از قصدم برای سفراربعین گفتم، دعایم کرد و التماس دعا گفت! اما من نگاهم را از او برنداشتم، فهمید که منتظرم بیشتر بشنوم. گفت: الحمدلله هر سال بر جمعیت افزوده میشود که این از کرامات حضرت سیدالشهداست!
مکثی کرد و ادامه داد: این را نباید به حساب کسی گذاشت اگر کسی کاری هم کرده به کرم و لطف او بوده که توفیق یافته به عنایت و لطفش در این بارگاه خدمتی به زائرانش کند که خود فراوان جای شکر دارد!
اندیشیدم که لازم است تقاضایم را تمنا کنم!
عرض کردم: استاد، در این سفر چه کنیم که از فیوضات آن بهرهمند شویم؟
دستی به محاسنش برد و گفت:
دل به جمع مشغول ندار و همه دل به صاحبش بسپار!
درنگی کرد و سپس گفت: به حب حسین(ع) قدم بردارید و در عظمت کار او تأمل کنید و در همه راه زائر باشید!
و سپس جملهای از یکی از ارباب معرفت را چنین زمزمه کرد:
«به دل سفر کنید. هزار بینی که به تن سفر کنند و اندکی، به دل سفر کنند.» لحظاتی سکوت محضرش را پر کرد و خود غرق در تفکر شد!
نگاهم را از او بر نداشتم!
آهی کشید و تبسمی کرد و گفت: مؤمنی میگفت که جمع زیادی شبانه سیر میکنند و روزها به دلیل حرارت آفتاب به استراحت مشغولند.
گفتم: بله استاد! شبها هوا خنک است و هم آرامش خاصی دارد که راه رفتن را مطلوبتر و جذاب میکند.
گفت: توفیق بزرگی است!
عرض کردم یعنی راه پیمودن شب از روز افضل است؟
گفت: سیر شبانه فرصت و مجالی برای طیران روحی و عالیترین مشاهدات روحانی است واین از حکمت و الطاف الهی است که چنین مقدر کرده است.
عرض کردم: تصور میکردم این را برای تهجد و سلوک شبانگاهی گفتهاند!
تبسم کرد و گفت: قدم نهادن و طی مسیر برای زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) کم از نوافل و تهجد باشد؟!
افزود: سیر شبانگاهی برای حرکتهای معنوی، مؤثرتر است. خداوند بیحکمت مبعث پیامبرش را در شب مقدر نکرد و نزول وحی را نیز بیسبب در شب قرار نداد: «اِنّا اَنزَلناهُ فی لیلهًِْالقدر» و شب را برای تقدیر آدمی مقرر کردهاند. نزول وحی به موسای کلیم در کوه طور نیز در شب رقم خورد!
معراج که نردبان پرواز به ملکوت بود به لطف حق در شب برای پیامبرخدا فراهم شد! با چهرهای بشاش این جملات را تکرار کرد:
چه شبی! چه فرخنده شبی بود!
با شوق و ابتهاجِ خاصی آیه شریفه سوره اسرا را خواند:
«سُبحانَ الّذی اَسری بِعبدِه لیلاً مِنالمَسجِدِ الحرام اِلی المسجدالاقصیاَلّذی بارَکنا حَولَه لَیُریَه من آیاتِنا اِنّه هُوَالسمیعُ البَصیر.» بار دیگر آیه را تکرار کرد و گویی روحش با براق عشق محمدی به طیران آمده است! ادامه داد: حضرت موسی(ع) سی شب به میقات رفت و بعد ده شب هم بر ضیافت او افزوده شد که نهایت لطف حق بود: «وَ واعَدنا موسی ثلاثینَ لَیلَه وَ اَتمَمناها بِعَشر، فتَمَّ میقاتَ ربِّه اَربعین لَیلَه» گفت: بیمیل و بیشایستگی موسی، خداوند ده شب بر ضیافت حضورش نمیافزود، این توفیق برای تکمیل شدن سیر صعود و کمالپیامبرش بود که به لطف حق بود تا بعد سی شب خلوت، لیاقت ده شب دیگر را یافت. سرش را تکان داد و گفت: احتمالاً ضیافتی خاص هم بود! خداوند ده شب دیگر در آن ضیافت خاصش، پذیرایش شدند!
نگاهی به کتابی که کنارش گشوده بود، انداخت و ادامه داد: کی میداند، شاید ارتباط عاطفی با خداوند و قرب به ذات باری تعالی مختص شب باشد! برخی بزرگان چنین گفتهاند!
دستی به فلاسک چای کنارش برد دو استکان که در سینی نقرهای رنگ با ظرفی از کشمش و قند هم کنارش قرار داشت و روی چهار پایهای کنار تختش به شکل مجالس روضه قرار داده شده بود، با چای پر کرد. بوی دارچین فضا را معطر ساخت؛ استکان چای را روی میز عسلی قدیمی قرار داد و کاسه کشمش را هم کنارش. به مزاح گفت: یه استکان چای بخورید تا صدق زیارت اهل قبور نکند!
سپس سخنش را چنین تکمیل کرد: این راهپیمایی اربعین و پیمودن مسیر برای تشرف به محضر سیدالشهدا(ع) که مثل پیامبر برای خداوند عزیز و محبوب است و دردانه هستی است به عنایت حق تعالی است، باید قدر دانست چه عاملی این توفیق را فراهم کرده جای خود، باید آن را غنیمت شمرد.
طی طریق در شب و خلوت با حضرت در این مسیر و ذکر و یاد و نام حضرت در شب، خود سیر و سلوک معنوی است که به لطف و عنایت حضرت سیدالشهدا(ع) بهره و روزی زائران شده است. غرق در این اندیشه بودم که چه عنایت و باب رحمتی برای زائران گشوده شده که ایشان فرمود: این گشایش به خاطر تحمل مرارت و سختی و رنج سفری است که زائران پذیرفتند و متحمل شدند! عرض کردم اگر سیر شبانه توفیق شد،کدام عمل و ذکری را توصیه میفرمایید؟
گفت: «استغفار، استغفار» چون خداوند فرمودند: «و بالاسحارهم یستغفرون» استغفار در سایه لطف پسر فاطمه و حبیب خداوند به اجابت مقرونتر است! و البته اگر در فرصتی، بر این استغفار دو رکعت نماز افزوده شود لحظاتی ناب خلق میشود که پیامبر خدا آن را بهترین فرصتها و لحظات شمردند: «الرُّکعَتان فی جُوفِ اللَیلِ اَحَبُّ اِلیَّ مِن الدُّنیا و ما فیها؛ دو ركعت نماز در دل شب، نزد خدا از دنيا و آنچه در آن است، محبوبتر است.» (بحارالأنوار، ج 87، ص 148) آرام و با طمأنینه گفت: سبک سفر کنید و با وضو باشید!
حمید احمدی