کد خبر: ۳۱۶۰۴۵
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۷:۳۳
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

رسانه‌ها و روایتگران تسهیل‌کننده تحولات ژئوپلیتیک

عزیزالله محمدی(امتدادجو)

همان‌طور که پیش از این در یادداشت‌های متوالی در خصوص ابعاد رسانه‌ای جنگ 12‌روزه اشاره داشتیم؛ در مرحله اول، دقیقا جنگ رسانه‌ای موازی و هم گام و شاید هم پیشروتر از جنگ نظامی است که می‌تواند پیروز میدان نبرد را معین و مشخص نماید و مطابق نظریات کارشناسی، پیروز نبرد آینده، رسانه‌ای است که مرز بین روایت و واقعیت را نه با تحریف، بلکه با اعتمادسازی و اثرگذاری هوشمندانه بازتعریف کند.
تقابل رسانه‌ای شبکه‌های ایرانی با چند شبکه مطرح معاند و فارسی‌زبان در سناریوهای مختلف و با رویکردهای اجرائی متفاوت به پیش می‌رفت و هنوز هم به‌رغم شرایط آتش‌بس نانوشته این تقابل در جریان است که بر همین اساس شناخت تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها و ابزارهای گوناگون و متنوع رسانه‌ای نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت هر‌کدام از طرفین دارد.
- شبکه‌های معاند با تبدیل «تلفات غیرنظامی» رژیم صهیونیستی به نماد «شکست ایران» و استفاده از زبان احساسی، تلاش کردند تا بحران مشروعیت را برای ایران ایجاد کنند، اما شکاف آنها با واقعیت‌های میدانی (مانند مقاومت و وحدت مردم) و توان نظامی و مدیریتی و رهبری ایران موجب کاهش اثرگذاریشان شد. در طول جنگ 12‌روزه ایران و اسرائیل (خرداد ۱۴۰۴)، رسانه‌های ایران به‌ویژه صداوسیما، برنامه‌های متعددی با اهداف اطلاع‌رسانی، بسیج مردمی و روایتگری تولید کردند. بر‌اساس داده‌های موجود:
۱. آمار کلی برنامه‌ها
- شبکه خبر صداوسیما: به عنوان پرمخاطب‌ترین شبکه، روزانه ۸ ساعت برنامه ویژه جنگ پخش می‌کرد، شامل ۵ برنامه تحلیلی- خبری و ۳ برنامه مستند ترکیبی که بر آن باید زیر‌نویس‌های دائمی و بخش‌های خبری را نیز اضافه کنیم.
- برنامه‌های ویژه: تولید حداقل ۱۰ برنامه اختصاصی مانند «به افق فلسطین»، «نوسان»، «وعده‌صادق»، «لاله‌خیز»، «خبرشهر»، «جریان»،«سیاست خارجی» که به تحلیل ابعاد نظامی، سیاسی و اجتماعی جنگ می‌پرداختند.
۲. برنامه‌های شاخص ترکیبی و مستند
- «لاله‌خیز» (شبکه یک): پخش هر‌شب ساعت ۱۹ با ساختار مستند-گفت‌وگومحور، روایتگر زندگی شهدای گمنام از اقشار عادی مردم.
- ترکیب تصاویر محل زندگی شهدا، مصاحبه با خانواده‌ها و بازپخش در سه نوبت (۴۵ دقیقه بامداد و ۱۱ صبح) 
- «حماسه‌خوان»: تمرکز بر روایت فتح و نمادسازی مقاومت با اجرای محمدحسین رجبی دوانی. 
 - ویژه‌برنامه «تا ابد، ایران»: مراسم پاسداشت شهدای فرهنگ و رسانه در تالار وحدت با حضور هنرمندان و مسئولان.
۳. تحلیل محتوایی و آسیب‌شناسی
 - افزایش۴۰٪ مخاطبان شبکه خبر نسبت به دوره پیش از جنگ. 
 - استفاده از گزارش‌های میدانی از مناطق جنگی (مثل پایگاه نواتیم) و مصاحبه با فرماندهان.
 - هماهنگی با نیروهای مسلح برای انتشار اخبار دقیق و کاهش اخبار جعلی. 
رسانه‌های ایران در جنگ ۱۲‌روزه با تولید حدود ۱۲۰ ساعت برنامه تخصصی (بر پایه میانگین روزانه ۱۰ ساعت در ۱۲ روز)‌، موفق به جلب اعتماد نسبی مخاطبان داخلی شدند، اما ضعف در روایت‌سازی جهانی و سرعت اطلاع‌رسانی چالش‌هایی جدی باقی گذاشته است که همان‌طور که بارها گفته شد؛ تجربه این جنگ نشان می‌دهد اقتدار رسانه‌ای نیازمند تحول ساختاری، جذب نیروهای حرفه‌ای و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین است. بر همین اساس باید اقداماتی عاجل و فوری صورت بگیرد:
- لزوم ایجاد اتاق‌های فکر رسانه‌ای: تشکیل تیم‌های چابک برای مدیریت بحران‌های ترکیبی (نظامی-رسانه‌ای) 
- بهبود سواد رسانه‌ای: آموزش مخاطبان برای تشخیص اخبار جعلی، به‌ویژه در مقابل حملات سایبری رزیم صهیونیستی
- تولید محتوای چندزبانه: ایجاد شبکه‌های عبری‌زبان برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی سرزمین‌های اشغالی
شبکه‌های فارسی‌زبان معاند
در جنگ ۱۲‌روزه ایران و اسرائیل (خرداد ۱۴۰۴)، شبکه‌های فارسی‌زبان معاند (بی‌بی‌سی‌فارسی، ایران‌اینترنشنال، من‌وتو، و صدای آمریکا) با استراتژی‌های هماهنگ اما متفاوتی به روایتگری پرداختند. عملکرد آنها را همان‌طور که چندی پیش نیز اشاره‌ای گذرا داشتیم می‌توان در ابعاد زیر تحلیل کرد:
۱. بی‌بی‌سی‌فارسی: ظاهر بی‌طرف با سوگیری پنهان
- لحن به ظاهر تحلیلی: در گزارش‌های خبری تلاش کرد لحن بی‌طرفانه را حفظ کند، اما در برنامه‌های تحلیلی مانند«صفحه دو» و «۶۰ دقیقه» با دعوت از مهمانان طرفدار اسرائیل (مانند تحلیلگران وابسته به مؤسسات غربی) به توجیه حملات پرداخت (در بیش از ۴۰ درصد محتوا سوگیری آشکار دیده شد)
- پوشش انتخابی تلفات انسانی: هرچند به تلفات غیرنظامیان دو طرف اشاره می‌کرد، اما در گزارش‌های تصویری از اسرائیل، همدلی بیشتری با شهروندان اسرائیلی نشان می‌داد و تصاویر تخریب‌های ایران را با بی‌تفاوتی پوشش می‌داد.
- ابزارسازی فضای مجازی: با انتشار نظرسنجی‌های جهت‌دار و گزینش کامنت‌های کاربران، تلاش کرد روایت «مردم ایران مخالف نظام» را تقویت کند.
‌‌۲. ایران‌اینترنشنال: جنگ رسانه‌ای آشکار
- تیترزنی دوگانه و جانبدارانه: 
 - در گزارش حملات اسرائیل از عبارت «حمله به جمهوری اسلامی» (تفکیک نظام از مردم) استفاده می‌کرد، اما در گزارش پاسخ ایران از «حمله موشکی ایران به اسرائیل» (ادغام مردم و نظام) بهره می‌برد. (این دوگانگی در ۷۰ درصد تیترها مشهود بود)
 - حذف عمدی روایت انسانی: تلفات غیرنظامیان ایرانی (مثلاً در بمباران بیمارستان‌ها) را نادیده می‌گرفت یا با لحنی کوتاه گزارش می‌کرد. در مقابل، تلفات اسرائیلی را با جزئیات و تصاویر احساسی پوشش می‌داد.
- مهمانان جنگ‌‌طلب: دعوت از تحلیلگرانی که حمله اسرائیل را «دفاع مشروع» می‌خواندند و ایران را «تهدید جهانی» معرفی می‌کردند. یکی از مهمانان ادعا کرد:«حمله به مناطق مسکونی ایران خطای هدف‌گیری نبوده، بلکه ضرورت نظامی است»
- تولید محتوای جعلی: انتشار ویدیوی هوش مصنوعی از «انفجار زندان اوین» که در ۳ ساعت به ۳ میلیون بازدید رسید و موجی از نا امنی روانی ایجاد کرد.
‌3- صدای آمریکا و من‌وتو: پررنگ‌سازی گفتمان هژمونی غرب
- عادی‌سازی حمله اسرائیل: این شبکه‌ها با تمرکز بر «حق دفاع از خود اسرائیل» و «تهدید هسته‌ای ایران»، حملات را در چارچوب «مقابله با تروریسم» بازتعریف می‌کردند. من‌وتو در برنامه‌ای مدعی شد: «اسرائیل با نیت نجات مردم ایران حمله کرد»
- سانسور موفقیت‌های ایران: تصاویر اصابت موشک‌های ایرانی به پایگاه نواتیم را حذف و ادعا می‌کردند «۹۹٪ موشک‌ها رهگیری شده‌اند»
- تخریب وحدت ملی: با بزرگ‌نمایی در موضوعات عادی اجتماعی و انتشار تحلیل‌هایی مانند «جامعه ایران دچار تشتت است»، تلاش کردند ایده «شورش سراسری» را دامن بزنند.
۴. تقسیم کار استراتژیک: پلیس خوب و پلیس بد
- ایران‌اینترنشنال به ‌عنوان «پلیس‌بد»: با لحن تهاجمی، تولید محتوای جعلی، و مشروعیت بخشی به کشتار غیرنظامیان، فضای ترس و یأس را تقویت می‌کرد.
- بی‌بی‌‌سی‌فارسی به ‌عنوان «پلیس خوب»: با ظاهر حرفه‌ای و تحلیلی، می‌کوشید اعتماد مخاطبان را جلب کند تا روایت‌های جهت‌دارش را بپذیرند. در گزارش‌های خود مدعی «بی‌طرفی» بود، اما در عمل از معیارهای حرفه‌ای عدول می‌کرد.
- هماهنگی محتوایی: هر دو شبکه در مواردی مانند نادیده گرفتن نقش آمریکا در حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، تمرکز بر اختلافات داخلی ایران همسو عمل می‌ کردند.
5- آسیب‌شناسی مشترک و پیامدها
- شکاف در جامعه ایرانی: همه این شبکه‌ها با تاکید بر اختلافات داخلی (قومی، سیاسی) تلاش کردند انسجام ملی را تضعیف کنند. برای مثال، من‌وتو ادعا کرد: «مردم کردستان از حمله اسرائیل استقبال کردند»
- واکنش مردم ایران: موجی از پویش‌های مردمی ضد این رسانه‌ها (مثل #بی‌بی‌سی- دروغگو) نشان داد بخشی از افکار عمومی که مخاطب آن‌هاست، جانبداری آنها را تشخیص داده‌‌اند.
- از دست دادن اعتبار: ایران‌اینترنشنال با نقض فاحش بی‌طرفی، حتی از سوی رسانه‌های غربی (مثل گاردین) نیز مورد انتقاد قرار گرفت و خیلی از افراد به اصطلاح اپوزیسیون نیز تماشای این شبکه را تحریم کردند و مردم حقیقت وجودی و ماهیتی این شبکه را آشکارا متوجه شدند.
نتیجه‌گیری: جنگ روایت‌ها به‌مثابه میدان نبرد
این شبکه‌ها در یک تقسیم کار هماهنگ، می‌کوشیدند:
۱. مشروعیت نظام ایران را تخریب کنند.
۲. حمله اسرائیل را عادی‌سازی نمایند.
۳. روحیه مقاومت در مردم ایران را تضعیف کنند. 
اما داده‌ها نشان می‌دهد روایت‌سازی رسانه‌های داخلی ایران و هوشیاری افکار عمومی، اثرگذاری این رسانه‌ها را محدود و کم‌اثر و در برخی موارد به طور فاحشی بی‌اثر کرد.
‌۶. حرف‌هایی برای آینده:
- اقتدار رسانه‌ای به‌مثابه قدرت نرم: تجربه این جنگ ثابت کرد رسانه‌های منطقه‌ای می‌توانند با دستور کارگذاری هوشمند (مانند تمرکز الجزیره بر غزه) معادلات سیاسی را تغییر دهند. تحلیل‌ها نشان می‌دهد پوشش رسانه‌های قطری موجب افزایش۴۰ درصد اعتراضات ضداسرائیلی در کشورهای عربی شد.
- ضرورت شبکه‌های فرامنطقه‌ای (تاکید برای چندمین‌بار)؛ ضعف ایران در ایجاد شبکه‌های خبری عبری‌زبان، زمینه تسلط رسانه‌های اسرائیلی بر افکار عمومی فلسطینیان اشغالی را فراهم می‌کند.
 پیشنهاد کارشناسان: سرمایه‌گذاری بر پلتفرم‌های دیجیتال چندزبانه (مانند i24News اسرائیل)
- نقش تعیین‌کننده فناوری: به‌کارگیری هوش مصنوعی برای شناسایی اخبار جعلی به عنوان راهکار آینده مورد تاکید کارشناسان رسانه در میدان نبرد است.
با عنایت به آنچه بر‌شمرده شد می‌توان گفت: رسانه‌های منطقه‌ای در جنگ ۱۲‌روزه، تسهیلگران تحولات ژئوپلیتیک بودند که در یک‌سو تلاش برای تقویت گفتمان مقاومت (المیادین) بود و در سوی دیگر سعی بر عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل (العربیه) با این همه مسلم و مبرهن است که آینده میدان نبرد رسانه‌ای در گروِ خلق سامانه‌های روایت‌ساز مستقل است که مرزهای تحریف را با «اعتمادسازی مبتنی بر واقعیت» در هم می‌شکنند.