مسئولان انتخاب کنند؛ با ورزش یا علیه ورزش!(نکته ورزشی)
سیدسعید مدنی
به کرات نوشتهایم که در ورزش دو جریان و دیدگاه اصلی وجود دارد که یکسره در حال تقابل و تخاصم هستند و مدیران و صاحبمنصبان هم با عملکردشان- فراتر از حرفها و شعارها و ادعاها- گرایش و وابستگی خود به این دو جریان را مشخص میکنند. در ورزش دیدگاهی وجود دارد که به معنای واقعی «ورزشی» است و جز به مصلحت و پیشرفت و بهتر و قویتر شدن ورزش نمیاندیشد. این دیدگاه ورزش را وسیلهای در خدمت مردم و سلامت و شادی و نشاط جامعه و تربیت و پرورش بچهها و جوانان میداند و آن را هماهنگ و همنوا با حرکت کلی و فرهنگ جامعه و آرمانهای متعالی ملک و ملت میخواهد و تلاش میکند ورزش نقشی مؤثر و مثبت در برنامهریزیهای کلان جامعه و در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دفاعی و... داشته باشد. در مقابل این دیدگاه، جریانی وجود دارد که ورزشی نیست اما چون بوی پول و منفعت به مشامش خورده، به درون ورزش نفوذ کرده و به آن چسبیده و به این حوزه از دیدگاه سود و نفع شخصی و کسب درآمد بیشتر و خلاصه «ناندانی» نگاه میکند و جز منفعت شخصی و باندی و استفاده از مواهب، برایش سرنوشت ورزش کوچکترین اهمیتی ندارد و به راحتی میان منافع و مقام و سفر با مصالح ورزش، اولی را انتخاب میکند. عناصر این جریان چنانکه بالاتر اشاره شد، هیچ سبقه و علاقه و مشروعیت و جایگاهی در ورزش ندارند و صرفا به خاطر وصل بودن به این و آن و آویزان شدن به مدیران نامدیر و در اختیار داشتن بعضی از رسانهها و سایتها، بساط باج خواهی و تطمیع و تهدید به راه انداخته و به شدت فضای ورزش را آلوده و محیط آن را ناسالم کردهاند. آنهائی که سروکارشان با ورزش است، با وضع و حال آن از نزدیک آشنا هستند و در فضایش تنفس میکنند، میدانند که سخن ما هرگز اغراق نیست و سالم کارکردن بسیار سخت شده و محیط را برای ماندن آدمهای سالم، کاربلد و عاشق خدمت خالصانه تنگ کردهاند. در این باره شاهد و مثال فراوان است و اهالی ورزش از آنها اطلاع دارند. همانطور که اشاره شد سالهاست درباره تقابل این دو دیدگاه مینویسیم و به سهم خود به مسئولان و مدیران محترم هشدار میدهیم که مراقب باشند تا ناخواسته در دام جریان ضد ورزش- که متاسفانه در سالهای اخیر حسابی «دور» برداشته- نیفتند زیرا در این صورت، ورزش از مسیر صحیح و رو به پیشرفت خارج شده و به جای آنکه در جهت منافع ملی و رضایت دوستداران و شادی و نشاط ملت گام بردارد، به ابزار و «ناندانی» تبدیل میشود که عدهای ناشسته روی بیگانه با ورزش و بیتفاوت نسبت به سرنوشت آن و ضد منافع ملی، یکهتازی و گرد و خاک کرده و درآمدهای هنگفت کسب میکنند و به اسم «حقوق ماهانه» و «حق مشاورت» و«پورسانت دلالی» و... باجهای کلان میگیرند. آنچه به اختصار اشاره شد واقعیتی است غیرقابل انکار و فقط کسانی که با ورزش و محیط و مناسبات و روابط حاکم بر آن آشنایی ندارند، میتوانند منکر شوند. طبیعی است دلسوزان و اهالی اصیل ورزش از مسئولان و مدیران ریز و درشت این حوزه انتظار دارند با عملکرد خود نشان دهند که نسبت به مسئولیت خود «تعهد» دارند و با وجدان و شرافت حرفهای رفتار میکنند و به طور طبیعی از جریانات و عناصر و رسانههایی که «ورزشی» هستند دفاع کرده و به آنها «دور» میدهند و از کسانی که توقع و انتظاری ندارند، کمک و مشورت میخواهند.
درکمال تاسف و بدون تعارف عرض میکنیم که اتاق برخی از مدیران ورزش در سطوح مختلف، محل رخنه جماعت فرصتطلبی شده که به اسم مشاور و... در جلسات مهم شرکت و در تصمیمگیریها نقش بسیار تعیینکنندهای بازی میکنند. اگر ورزش حال درست و حسابی نداشته و فضائی بیمار و ناسالم دارد، یکی از عمدهترین دلایلش همین موضوع است. البته حضور افراد ناباب و عناصر طماع و آویزان، معلول وادادگی و گرایش ذاتی بعضی از مدیران عوضی آمده است که به چنین افراد و جریاناتی فرصت میدهند و بستر را برای حضور آنها فراهم میکنند.
اینکه در دو سه شماره پیش در همین ستون درباره کارنامه یکساله وزیر جدید ورزش نوشتیم «یک سال، عملکرد خنثی!» منظورمان این بوده و هست که برخلاف انتظار و وعده خود آقایان،عملکرد و رفتار مدیریت جدید ورزش در برابر جریان باجخواه و فرصتطلب ضد ورزش و کجرویها و قلدریها و دخالتها و آلودگیهای اخلاقی و فساد مالی آنها کماکان انفعالی و بیطرفانه! بوده و اقدام مؤثر و حرکت قاطعی برای قلع و قمع و عقب راندن آن صورت نگرفته است. این اعتقاد، نظر و قضاوت قاطع و منصفانه ماست که از سر دلسوزی و وظیفه آن را اعلام و تا میتوانیم تکرار میکنیم تا شاید مسئولان آستین همت بالا زده و برای سالم کردن فضا و دفع میکروبهای خطرناک (که درباره وقاحتهای اخلاقی و مالیشان سخنها داریم) و ایجاد محیطی سالم برای ورود و خدمتگزاری عناصر محترم، دلسوز و کاربلد، آنچنان برنامهریزی و عمل کنند که باید.