کد خبر: ۳۱۵۵۵۹
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۵۴
روایتی از شهید امین‌عباس رشید

جوانی دهه هفتادی که از نام خانوادگی‌اش عبور کرد

جوان نسل دهه‌هفتادی که مسیرش را بی‌تکیه بر نام پدر ساخت؛ شهید امین‌عباس رشید، شهیدی از نسل فروتنی و معنا، نه رانت، نه تجمل؛ فقط صداقت و ایمان، داستان شهیدی که از نام گذشت و به جاودانگی رسید.
در عصری که نام‌ خانوادگی می‌تواند کلید عبور از هزاران در بسته باشد، امین‌عباس رشید- فرزند سردار سپهبد شهید غلامعلی رشید- در سکوت زیست؛ جوانی از نسل دهه هفتاد، بی‌تکیه بر این نسب بلندآوازه، نه به جایگاه پدرش تکیه زد، نه در مسیر شهرت قدم گذاشت. او راهی را برگزید که کمتر کسی جرأت گام نهادن در آن را دارد؛ راه گمنامی، صداقت، و سادگی.
در پی حملات متجاوزانه رژیم جنایتکار صهیونیست به کشورمان سردار سپهبد شهید غلامعلی رشید و فرزند عالی‌قدرش شهید دکتر امین‌عباس رشید در راه دفاع از وطن و آرمان‌های انقلاب به مقام رفیع شهادت نائل شدند، به همین بهانه، تسنیم با دوستان شهید امین‌عباس رشید از جمله؛ سیدمحمد حسینی، سیدمجتبی هوایی، محمدصادق محکی و شهاب محمدی به گفت‌وگو پرداخته که ارائه می‌شود. 
کدام خصلت در وجود او بود که اطرافیان را شیفته‌اش می‌کرد و حضورش را فراموش‌ناشدنی می‌ساخت؟
سید محمد حسینی: با وجود ویژگی‌های فراوان شخصیتی و رفتاری، دوست دارم بیشتر دربارۀ تواضع و ساده‌زیستی‌اش حرف بزنم، این خصلت‌ها عمیقاً ریشه‌دار بودند؛ از تربیتی که در خانه‌ای ساده و عادلانه شکل گرفته بود، از همان کودکی در فضائی رشد کرد که یاد گرفته بود مثل یک انسان معمولی زندگی کند، نه با امتیاز نسبت به دیگران. امین‌عباس هیچ‌گاه مایل نبود با عنوان پسر سردار رشید شناخته شود، خودش می‌گفت؛ «اگر با این عنوان معرفی شوم، ممکن است بین من و مخاطبم فاصله بیفتد؛ ممکن است دیگران راحت نباشند». 
سیدمجتبی هوایی: اگر بخواهم نمونه‌ای ملموس از ساده‌زیستی عباس بگویم، خاطره‌ای مربوط به چند ماه پیش از سفر مکه را یادآور می‌شوم. پس از بازگشت از سفر، تصمیم گرفتم به‌مناسبت ولیمه‌اش یک گوشی ساده و نو برایش بخرم. در آن زمان گوشی‌اش بسیار قدیمی و داغون بود، بیش از 14، شاید 15 سال با همان گوشی کار کرده بود، وقتی پیشنهاد دادم گوشی جدیدی به او هدیه بدهم، با خنده گفت؛ «نه، همین هنوز کار می‌کند.»، این نگاه عباس به اشیا و امکانات، نگاهی واقعی و درونی به قناعت؛ نه نمایشی و نه شعارگونه بود. 
محمدصادق محکی: لباسی ساده به تن داشت؛ پیراهنی که با نظم خاصی داخل شلوارش قرار داده بود و همین سادگی، وقار و متانتش را بیشتر نمایان می‌کرد. منظور از ساده‌زیستی، صرفاً زندگی با نان و خرما یا پوشیدن لباس‌هایی از جنس حصیر، مانند آن‌چه در گذشته رایج بود، نیست، شیوۀ زندگی شهید رشید، چه در دوران دبیرستان، چه دانشگاه و حتی پس از آن، هیچ تفاوتی با عموم مردم نداشت. 
شهاب محمدی: یکی از ویژگی‌های برجستۀ شهید امین‌عباس، ساده‌زیستی ایشان بود. با وجود اینکه تنها فرزند سردار رشید بودند و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند، سبک زندگی‌شان همواره با سادگی و بی‌پیرایگی همراه بود و این ویژگی در ابعاد مختلف زندگی‌شان آشکار بود. رفتار ایشان در خرید پوشاک، تغذیه، رفت‌وآمد، سفرها و حتی خودرویی که سوار می‌شدند، کاملاً معمولی و ساده بود. 
هرگز از جایگاه و عنوان خود برای کسب امتیاز یا تفاوت نسبت به دیگران استفاده نمی‌کردند و در برخورد با ایشان، این روحیۀ ساده‌زیستی به‌روشنی احساس می‌شد. شهید امین‌عباس فردی اهل گردش و گشت‌و‌گذار بودند. در انتخاب رستوران، همیشه به مکان‌های معمولی می‌رفتند و به قیمت و شرایط آن‌ها توجه داشتند؛ هرگز علاقه‌ای به رستوران‌های لوکس و گران‌قیمت نداشتند. 
سبک پوشش ایشان نیز کاملاً ساده و بی‌تکلف بود؛ هیچ‌گاه با لباس‌های برند یا گران‌قیمت دیده نمی‌شدند و سادگی در ظاهرشان مشهود بود. خودروی شخصی‌شان یک L90 معمولی بود و هیچ‌گاه دغدغه خرید خودروهای خارجی یا لوکس را نداشتند. 
در سفر نیز رفتاری ساده و متواضعانه داشتند؛ علاقه‌ای به اقامت در هتل‌های گران‌قیمت نداشتند و معمولاً با سبک‌هایی بسیار اقتصادی سفر می‌کردند، حتی در برخی امور، از لحاظ اقتصادی ساده‌تر از بسیاری از مردم رفتار می‌کردند، که نشان‌دهنده عمق باور ایشان به سبک زندگی ساده 
و بی‌تکلف بود. 
آیا تاکنون مشاهده کرده‌اید که از موقعیت اجتماعی
یا جایگاه خانوادگی‌اش بهره‌برداری شخصی کرده باشد؟
سیدمحمد حسینی: در موقعیت‌هایی که می‌توانست با معرفی خودش مسیر را برای دیگران یا خودش هموار کند، ترجیح می‌داد سکوت کند، گاهی از او گلایه می‌کردیم که؛ «اگر خودت را معرفی می‌کردی، کارمان زودتر انجام می‌شد»؛ اما پاسخ می‌داد: «ببین مردم چطور کارشان را پیش می‌برند. اگر مشکلات‌مان را با نام و عنوان حل کنیم، دیگر نمی‌توانیم دربارۀ شرایط واقعی جامعه درست داوری کنیم».
سیدمجتبی هوایی: برای نمونه، با توجه به جایگاه خانواده‌اش، به‌راحتی می‌توانست محافظ شخصی یا راننده‌ اختصاصی داشته باشد، اما چنین چیزی هرگز در زندگی‌اش نبود، سفرهایش بی‌تشریفات و کاملاً شخصی بود حتی در سفر به عراق در ایام اعتکاف، خودش تنها می‌رفت، در مسجد کوفه میان جمعی که نمی‌دانستند او کیست، می‌نشست، عبادت می‌کرد، گاه بحث‌های معرفتی و اجتماعی می‌کرد، و باز بی‌نام می‌رفت. 
واقعاً اگر کسی دیگر به‌جای او بود، مثلاً خود من، در چنین شرایطی حتماً یک تیم همراه یا خدم و حشم می‌خواستیم، اما عباس با قلبی مطمئن و سبک رفتاری‌اش، ثابت کرده بود که امنیت واقعی در پاکی نیت و گمنامی‌ است، نه در محافظان و امکانات. 
به‌نظر من، تنها جایی که عباس از اسم و رسم پدرش بهره برد، همین قصۀ شهادتش بود. او در تمام زندگی، حتی ذره‌ای از جایگاه خانوادگی‌اش سوءاستفاده نکرد؛ کاملاً ساده و بی‌ادعا زیست، درست مثل مردم عادی، اما شهادتش، انگار تنها نقطه‌ای بود که تقدیر، این پیوند پدر و پسر را به‌زیباترین شکل رقم زد، شهادتی که شاید به‌واسطۀ عظمت جایگاه پدرش، و بی‌تردید به‌خاطر اخلاص و اعمال خودش، برایش خریده شد، هدیه‌ای الهی، در اوج گمنامی و پاکی. 
محمدصادق محکی: از برخی دوستان شنیدم که خودروی ایشان مدتی در پارکینگ نیروی انتظامی توقیف شده بود و برای ترخیص آن، نزدیک به شش ماه تلاش کرد، این در حالی بود که با معرفی خود، می‌توانست به‌راحتی آن را آزاد کند؛ اما هرگز از موقعیت خود برای دریافت امتیاز استفاده نکرد، این رفتار، گویای عمق باور ایشان به زیست متواضعانه و عدالت‌محور بود. 
شهاب محمدی: شهید بزرگوار امین‌عباس رشید، با وجود توانایی بهره‌گیری از جایگاه اجتماعی خود برای داشتن زندگی آسان‌تر و مرفه‌تر، هرگز چنین نکردند. ایشان به زندگی ساده و معمولی علاقه‌ای عمیق داشتند و هیچ‌گاه به‌دنبال عنوان یا موقعیتی ویژه نبودند. این شهید والامقام، حتی در شرایطی که معرفی خودش می‌توانست بسیاری از امور را برایشان تسهیل کند چه در مسائل تحصیلی و چه اداری از این کار امتناع می‌ورزیدند، گاه به‌دلیل همین رویکرد متواضعانه با مشکلاتی روبه‌رو می‌شدند، اما همچنان از شناخته‌شدن و استفاده از اعتبار شخصی‌گریزان بودند. 
در بسیاری از جمع‌های دوستانه، بیشتر افراد فقط می‌دانستند ایشان دوست من هستند و کسی از جایگاه ایشان آگاهی نداشت، جالب آنکه، با وجود آن‌که برخی از اطرافیان مذهبی نبودند، شهید امین‌عباس رشید با همه با مهربانی، احترام و صداقت رفتار می‌کردند. پس از شهادت ایشان، بسیاری از افراد تازه متوجه مقام و شخصیت والا و معنوی ایشان شدند و از سادگی و صمیمیت ایشان در برابر چنین جایگاهی شگفت‌زده می‌شدند.
در رفتار شهید امین‌عباس رشید هیچ نشانه‌ای وجود نداشت که نشان دهد ایشان فرزند سردار رشید هستند، و خود ایشان نیز علاقه‌ای به شناخته‌شدن و مطرح‌کردن جایگاه خانوادگی‌شان نداشتند. در بحث‌های متعدد سیاسی و نظامی که با یکدیگر داشتیم، ایشان همواره صرفاً نظر شخصی خود را بیان می‌کردند و هرگز به جایگاه خود استناد نمی‌کردند، هیچ‌گاه حس غرور یا برتری نداشتند و هرگز ادعا نمی‌کردند که اطلاعاتشان موثق‌تر از دیگران است. با وجود آگاهی گسترده و تحلیل‌های دقیق ایشان در زمینه مسائل سیاسی، نظامی و وضعیت کشور، شهید رشید هیچ‌گاه خود را بالاتر از دیگران نمی‌دانستند. مطالعات بسیار گسترده و تفکر عمیق سبب شده بود که چارچوب مشخصی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی برای خود داشته باشند و با اصول و باورهای شخصی خود، از آن چارچوب
خارج نمی‌شدند. 
با توجه به آشنایی نزدیکتان با امین‌عباس، ساده‌زیستی او در زندگی روزمره چگونه برایتان مشهود بود؟
سیدمحمد حسینی: امین‌عباس بارها در سفرهای جهادی شرکت کرده بود، به‌عنوان طلبه، در ایام محرم دو سفر تبلیغی به مناطق محروم داشت؛ یکی اطراف یاسوج، دیگری اطراف اسلام‌شهر در تهران، در همۀ این سفرها مراقب بود که شناخته نشود، حتی گاهی که به شهرک‌های نظامی برای سخنرانی دعوت می‌شد، در بنرها اسم دیگری نوشته می‌شد تا شناسایی نشود، امین‌عباس به‌شدت از شناخته‌شدن از طریق رزومۀ پدرش پرهیز داشت، صراحتاً می‌گفت؛ «من می‌خواهم مردم به‌خاطر خودم به من احترام بگذارند، نه به‌خاطر جایگاه پدرم». 
سیدمجتبی هوایی: یادم است ماشین عباس یک‌بار تصادف کرده بود، با اینکه به‌راحتی می‌توانست سراغ صافکاری‌های لوکس و گران‌قیمت برود، اما با دقت دنبال صافکاری و نقاشی ارزانی می‌گشت، عباس در لباس پوشیدن هم همین سبک را داشت؛ در تمام دوران دبیرستان با نهایتاً سه یا چهار دست لباس به مدرسه می‌آمد، که حتی طرح‌شان هم مشابه بود، همین سبک تا آخرین روزهای زندگی‌اش حفظ شده بود، لباس‌های رنگی یا خاص از او ندیدم؛ می‌دانست که در سادگی، وقار بیشتری
هست. 
محمدصادق محکی: ایشان هیچ‌گاه سوار بر خودروی گران‌قیمتی نمی‌شد، و هرگز ساعت یا تلفن همراه پرزرق‌وبرقی در دستانش دیده نمی‌شد، ظاهر ساده‌اش با امکاناتی معمولی، چنان بود که هیچ‌کس حتی حدس نمی‌زد او فرزند شخصی با جایگاه ویژه است، خود من نیز تا زمانی که یکی از دوستان مشترکمان دراین‌باره توضیح نداد، از جایگاه خانوادگی ایشان بی‌خبر بودم، این فروتنی در ظاهر و رفتار، گواهی بود بر منش خالص و بی‌ادعایش. 
شهاب محمدی: با وجود تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران و گذراندن سطح یک حوزه، علاقه‌مندی ایشان به علوم حوزوی باعث شد پرونده تحصیلی خود را برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم منتقل کنند. با وجود موانع متعدد، هیچ‌گاه از نام پدرشان برای تسهیل این مسیر استفاده نکردند و پس از سال‌ها تلاش و پشتکار، موفق به استقرار و ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم شدند.
چند سال پیش قرار بود شهید رشید در یکی از مدارس به‌عنوان معلم مشغول به کار شوند، اما پس از اینکه مدیران مدرسه ایشان را شناختند، از فعالیت در آن مدرسه صرف‌نظر کردند تا هیچ شبهه‌ای درباره ارتباط استخدام ایشان با جایگاه خانوادگی‌شان پیش نیاید.
آیا تاکنون در جمعی حضور داشتید که کسی امین‌عباس را نشناسد؟ در آن موقعیت، واکنش ایشان چگونه بود؟
سیدمحمد حسینی: سال 89 با او آشنا شدم، حتی در ابتدای ارتباطمان، من نمی‌دانستم که ایشان فرزند سردار رشید است، یکی از همسایگان‌مان که پدر ایشان را می‌شناخت، با دیدن شباهت چهره‌اش متوجه شد و من را در جریان گذاشت. این رابطه دوطرفه بود؛ نه سردار رشید کسی بود که بخواهد از نامش برای پیشرفت فرزندانش استفاده کند، نه امین‌عباس کسی بود که حتی در موقعیت‌های مناسب، بخواهد از آن امتیاز بهره‌برداری 
کند. 
سیدمجتبی هوایی: مردم نمی‌دانستند امین‌عباس پسر کیست، برایشان فقط عباس بود، کسی که بی‌هیچ عنوان و جایگاه خاصی با آن‌ها دوست می‌شد، صمیمی بود، گوش می‌داد، و بی‌ادعا کنارشان می‌ماند، این ناشناختگی نه‌فقط مانع نبود، بلکه پلی برای رفاقت واقعی بود، عباس خودش هم با این حالت راحت‌تر بود، همین گمنامی، نقطۀ آرامش شخصیتی‌اش بود، زیستی که در آن، عنوان‌ها جایی نداشتند و انسان بودن، معیار اصلی ارتباط بود. 
شهاب محمدی: شهید امین‌عباس رشید به‌طور جدی و عمیق خود را همانند مردم عادی می‌دانستند. اکثر دوستان ایشان از میان افرادی بودند که در جریان فعالیت‌های روزمره با ایشان آشنا شده بودند؛ نه صرفاً فرزندان سرداران و پاسداران، این ارتباطات ساده و بی‌تکلف، نشان‌دهندۀ روحیۀ مردمی و تواضع کم‌نظیر ایشان بود. در نگاه بسیاری، شهید امین‌عباس رشید به‌عنوان یک شهید آقازاده شناخته می‌شود. ایشان نمونۀ کامل یک آقازادۀ شایسته بودند هم در تربیت دقیق و ارزش‌مدار پدر بزرگوارشان، و هم در رفتار و منش متواضعانه و مسئولانۀ خود، اما اگر سبک زندگی این شهید والامقام را از منظر طلبگی، جوانی و دانشجویی بررسی کنیم، با الگویی روبه‌رو خواهیم شد که می‌تواند الهام‌بخش نسل جوان امروز باشد.
ایشان با وجود جایگاه خانوادگی، همواره زندگی‌ای ساده، مردمی و پرتلاش را پیش گرفتند؛ الگویی روشن از تعهد، اندیشه و تواضع. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های اخلاقی شهید امین‌عباس رشید، تقوای رفتاری و توکل ایشان به خداوند بود، در تمام ابعاد زندگی از مسائل شخصی گرفته تا تصمیمات اجتماعی با صداقت، خلوص نیت و پایبندی به ارزش‌های دینی رفتار می‌کردند و همواره تلاش داشتند چارچوب‌های ذهنی و اعتقادی خود را حفظ کنند.