کد خبر: ۳۱۴۵۴۰
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۱
چرا ایران پیروز جنگ 12 روزه بود؟

سپر قدرتمند انسجام ملی در برابر دشمن متجاوز

بخش نخست - حسن‌رضایی
جنگ تحمیلی اخیر اسرائیل و آمریکا علیه ایران عزیز و بزرگ، پیامدهای متعددی در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی و بین‌المللی تولید کرد که فهم و شرح دقیق و درست آنها، می‌تواند خود بخشی از فرآیند جنگ تلقی شود. برای فهم سطح اهمیت این موضوع، توجه به این نکته کافی است که ما در قلب یک جنگ نرم مداوم و نزدیک ۴۰ساله از فردای صدور قطعنامه 598 تا کنون، حالا نهایتا مورد هجوم سخت دشمنان عبری-غربی قرار گرفته‌ایم. این یعنی آنکه اولویت نخست و گزینه مطلوب دشمنان ما، همواره جنگ نرم و اثرگذاری بر ذهن و قلب ایرانیان برای تامین مستقیم و غیرمستقیم منافع دشمن صهیونی-آمریکایی توسط بخشی از خود ما بوده است. دشمن چنان‌که طی 47 سال گذشته در تقابل با جمهوری اسلامی نشان داده است، این بار هم تلاش دارد با بهره‌گیری از امپراطوری رسانه‌ای خود، تصویری آشفته، شکست‌خورده و مجعول، از ایران و جامعه ایرانی به جهانیان و بلکه به خود ملت ایران ارائه دهد.
بر این ‌اساس، روایت صحیح جنگ تحمیلی اخیر برای جامعه متحد و وطن‌دوست ایران، بخش مهمی از نبرد جاری و بلکه، پی‌رنگ اصلی تداوم دفاع جانانه از سرزمین مقدس ایران و نابودی رژیم خبیث صهیونی در روزهای پیش‌رو خواهد بود. جنگ اخیر اما چگونه طی شد و حقایق متن آن چه بود؟ مرور ساده و ابتدائی روند کلی جنگ در همان روز نخست، می‌تواند در کشف پاسخ این سؤال، کمک‌کننده باشد. نخست؛ اسرائیل و آمریکا در غافلگیری حاصل از مذاکرات، فرماندهان ارشد نظامی و برخی دانشمندان هسته‌ای ما را ترور کردند. حمله هوائی به سامانه‌های پدافندی کشور در کنار جنگ الکترونیک سنگین علیه این شبکه، بخش دیگری از جنگ هماهنگ موساد، ارتش اسرائیل و آمریکا علیه موجودیت کشور عزیزمان بود. مأموران موساد سپس در تماس با مقامات نظامی، امنیتی و مدیران سیاسی ارشد کشور و تهدید آنها به ترور خود و خانواده‌شان، خواستار خروج آنها از کشور یا انتشار فیلم برائت از جمهوری اسلامی از سوی آنها شدند.
ناکامی مطلق دشمن در رسیدن به اهداف خود
مرور حوادث روز نخست تا همین‌جا، به‌خوبی می‌تواند اهداف رژیم منحوس و ایالات متحده آمریکا از آغاز جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران را آشکار کند. آنها با ضربه به راس نیروهای نظامی کشور و تهدید همزمان مقامات سیاسی- امنیتی، به دنبال القای فروپاشی ایران به افکار عمومی کشور و هدایت آنها به سمت تسلیم بی‌قیدوشرط در برابر جنگ تحمیلی و وحشیانه خود بودند. پس از شناخت اهداف دشمن، می‌توان قضاوت دقیقی درباره میزان موفقیت و شکست این جرثومه‌های فساد در جنگ اخیر صورت داد. 
احسان صالحی، کارشناس سیاسی و فعال حوزه رسانه در همین زمینه می‌گوید: «تصور اینها این بود که ما یک زلزله‌ای در ساختار سیاسی - نظامی و سپس ساختار اجتماعی ایران ایجاد می‌کنیم و تا فروپاشی کامل نظام سیاسی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران پیش خواهیم رفت. دشمن در روز نخست می‌خواست این پیام را به جامعه بدهد که ما برخی از بزرگان شما را ترور کردیم و آنهائی هم که هستند دارند کشور را ترک می‌کنند یا ویدئو پر می‌کنند که همراه با اسرائیل هستند تا در امان بمانند! لذا جایی برای مقاومت نیست و باید تسلیم شد.»
وی می‌افزاید: «در دنیای واقع اما هیچ مقام ایرانی به تهدیدات آنان توجه نکرد و بلافاصله رهبری معظم انقلاب هم سازمان رزم کشور را احیا کردند. یعنی برخلاف تصور دشمن، انسجام کامل در سطح سیاسی و نظامی رخ می‌دهد. خب، می‌ماند فضای اجتماعی که اینها در حوزه فضای اجتماعی ما داده‌کاوی‌های دقیق دارند و بر اساس رصدی که از شبکه‌های اجتماعی دارند و کلان‌داده‌هایی که جمع‌آوری و در لحظه آنالیز می‌کنند، می‌دانند که فرضاً الان فضای افکار عمومی ایران چیست؛ لذا بلافاصله در همان روز نخست متوجه می‌شوند که فضای افکار عمومی ایران دارد به سمت همدلی می‌رود. یعنی می‌فهمند که متغیر مداخله خارجی و اقدام جنایتکارانه‌ای که رخ ‌داده، منجر به این نشده است که جامعه ایران دچار یک وحشت عمومی ‌شود تا انسجام داخلی کشور و پیوندهای اجتماعی و ملی مردم دچار فروپاشی شود. برعکس، سطح انسجام اجتماعی به بالاترین حد خود می‌رسد.»
سالی که نکوست از بهارش پیداست!
بهره‌گیری از یک‌ ضرب‌المثل شیرین فارسی شاید برای توضیح بهتر نتایج جنگ تحمیلی اخیر مفیدتر باشد. آنجا که گفته‌اند: سالی که نکوست، از بهارش پیداست! بدین منوال، نتایج روز نخست را که حتماً آن را می‌توان پردستاوردترین روز برای رژیم منحوس اسرائیل و ایالات متحده جنایتکار دانست؛ به‌نوعی می‌توان مشخص‌کننده پیروز نهائی جنگ هم تلقی نمود. رژیم کودک‌کش در این روز نه تنها نتوانست در ساختار نظامی - سیاسی کشور شکافی ایجاد کند که بلافاصله در شامگاه همان روز زیر ضرب حملات موشکی نیروهای مسلح ایران قرار گرفت. از سویی، مردم متین، شجاع و بافرهنگ ایران نه‌تنها دچار گسست اجتماعی و وحشت نشدند که حول محور فرماندهی کل قوا و پشت سر مسئولین سیاسی کشور تمام‌قد در برابر دشمن خونخوار متجاوز ایستادند. تداوم این روند تا روز دوازدهم جنگ، بنیاد قوای اجتماعی و نظامی رژیم جعلی را تحلیل برد و حتی ورود مستقیم ایالات متحده به جنگ نیز نتوانست این روند را تغییر دهد تا بار دیگر درستی ضرب‌المثل‌های فارسی خود را نمایان کند و نتانیاهوی احمق هم بفهمد که جوجه را آخر پاییز می‌شمرند! رژیم جنایتکار آمریکا و سگ ‌هارش که روز نخست، از دریدن پیکر دانشمندان هسته‌ای، فرماندهان نظامی و مردم عادی ما خوشحال بودند، ناگهان خود را نه در برابر قوای نظامی شجاع و از جان‌ گذشته ایران که در برابر 90 میلیون نفر ایرانی متحد، شجاع و وطن‌پرست دیدند! بدین‌ترتیب، روح جمعی ایرانیان و پیوستگی فرهنگی چند هزار ساله آنها، فارغ از اختلافات سیاسی و فکری مقطعی، یکباره در برابر جنایتکارانی که دو سال است مشغول قتل عام مردم غزه هستند، بیدار شد و حول وطن مقدس و عزیزمان، یک حلقه محافظ غیرقابل نفوذ و ناشکستنی شکل داد. ایرانیان با هر قومیت، تفکر، مذهب، مرام و سلیقه‌ای، برای کلیت ایران و هویت جمعی و سرزمینی خود احساس خطر کردند. لذا به فاصله کوتاهی، همان صحنه‌هایی را در شهرها دیدیم که در دوران هشت ساله دفاع مقدس در حافظه دوربین‌های تلویزیونی ثبت شده بود. مجموعه این شرایط در همان روزهای نخست، اتاق فکر دشمن را به لحاظ روانی، از هم گسیخت. چرا که آنها در کوران مشکلات اقتصادی و جنگ رسانه‌ای بی‌امان علیه جامعه ایران، توقع داشتند مسیر تحولات اجتماعی پس از جنگ، به سمت دیگری برود! 
روایت رسانه‌های غربی از اتحاد مردم ایران
واقعیت غافلگیری و تعجب از اتحاد و ایستادگی مجموعه مردم ایران در برابر این جنایتکاران روسیاه، تدریجاً به متن رسانه‌های سانسورچی و دروغ‌پرداز غرب هم راه یافت. فردریک پلیتگن، خبرنگار سی‌ان‌ان که سابقه 10 سال حضور در ایران و مخابره اخبار از کشورمان را دارد، ظاهراً اولین خبرنگار غربی بوده که پس از جنگ وارد ایران شده است. وی در گفت‌وگو با ‌هالیوود ریپورتر درباره شرایط اجتماعی ایران در روزهای جنگ گفته است که برخلاف سفرهای قبلی که معمولاً با استقبال گرم مردم روبه‌رو می‌شده است، این‌بار از همان ابتدای ورود به کشور، به دلیل «حمایت آمریکا و کشورهای غربی از حملات اسرائیل»، نوعی «سردی» و «خشم» در رفتار مردم نسبت به تیم خبری‌شان احساس کرده است. وی می‌افزاید: «چیز دیگری که هنگام ورود احساس کردم این بود که کشور اصلاً بی‌ثبات به نظر نمی‌رسید! حملات هوائی آشکارا به آنها آسیب می‌زد، اما هنوز شبیه خراش با سرسوزن بود، می‌دانید چه می‌گویم! کارخانه‌ها مشغول کار بودند، کامیون‌ها در خیابان‌ها تردد داشتند. هیچ حسی از بی‌ثباتی در جامعه به چشم نمی‌خورد. وضعیت در تهران نیز به همین منوال بود.»
وی در ادامه می‌گوید: «برخی در حال ترک شهر بودند... اما به باور من وحشت عمومی یا چیزی شبیه به این وجود نداشت.» این خبرنگار آلمانی‌الاصل در بخش دیگری از سخنان خود می‌گوید: «در جریان حضورم در تهران با افراد زیادی در سطح شهر صحبت کردم  و آنان معتقد بودند آمریکا نباید در امور داخلی کشورشان دخالت کند. افرادی بودند که با عصبانیت حرف دلشان را می‌زدند، رئیس‌جمهور ترامپ را تهدید می‌کردند و از این‌جور کارها، اما هیچ‌گاه کسی با ما با خصومت یا خشونت برخورد نکرد. فکر می‌کنم هنوز نارضایتی‌هایی بین‌بخشی از مردم وجود دارد، اما وقتی مورد حمله قرار می‌گیرند، این نارضایتی کنار گذاشته می‌شود.» 
مجموعه این تحولات باعث شد تا برخی تحلیلگران سیاسی از بربادرفتن بودجه‌های سنگین کشورهای غربی طی چهار دهه اخیر برای ایجاد جنگ ‌شناختی و ایجاد تفرقه بین مردم و دور کردن آنها از نظام جمهوری اسلامی، تنها طی 12 روز جنگ تحمیلی آمریکا و اسرائیل، سخن بگویند!
ملت باشخصیت و عزیز ایران خودش را نشان داد
انسجام بی‌نظیر ملت ایران حول نظام سیاسی جمهوری اسلامی و نیروهای مسلح کشور، تفاوت غیرقابل ‌اغماض ملت ایران با دیگر کشورهایی که آمریکا و غرب با حربه حمله نظامی موفق به تجزیه و نابودی آنها شده‌اند، آشکارا به رخ کشید. نهایتاً، درخواست باواسطه اسرائیل و آمریکا برای برقراری آتش‌بس اما نشان داد که این جرثومه‌های تباهی و جنایت، ناخواسته به شکست خود در دستیابی به اهداف احمقانه جنگ با ایران بزرگ اقرار کرده‌اند. آنها به‌خوبی دریافتند که توانایی تداوم این روند و دریافت ضربات موشکی ایران را ندارند، علاوه‌بر اینکه نیل به اهداف مشخص شده جنگ در داخل ایران، چیزی جز یک رؤیای تعبیر ناشدنی نیست. تحلیل دشمن از دلیل اصلی این شکست؛ اما جالب است. شبکه تلویزیونی آی 24 اسرائیل در همین زمینه، ضمن ارائه گزارشی می‌گوید: «هر کسی که فکر می‌کرد مردم ایران بر اثر این جنگ، اعتراض می‌کنند و خواستار تغییر نظام سیاسی می‌شوند، سخت در اشتباه بود. حتی حمله ایالات متحده به تأسیسات هسته‌ای ایران هم منجر به تغییر واقعی در افکار عمومی ایران نشد. کینه عمیق غرب و آمریکا همچنان در بسیاری از ایرانیانی که اکنون دیگر حاضر نیستند چیزی در مورد مذاکره بشنوند، ریشه دوانده است. آنها بر این باورند که حتماً پیروز خواهند شد.»
رهبر حکیم انقلاب نیز در سومین پیام تلویزیونی خود خطاب به ملت عزیز و بزرگ ایران، با اشاره به همین موضوع، تأکید کردند: «تبریک سوم تبریک اتحاد و اتفاق فوق‌العاده ملت ایران است. بحمدالله یک ملّت در حدود نود میلیون جمعیت، یکپارچه، یکصدا، شانه‌به‌شانه، در کنار هم بدون هیچ‌گونه تفاوتی در خواسته‌ها و در مقاصدی که ابراز می‌کنند، ایستادند، شعار دادند، حرف زدند، از رفتار نیروهای مسلح حمایت کردند، بعدازاین هم همین خواهد بود. ملت ایران بزرگواری خودش را، شخصیت برجسته و ممتاز خودش را نشان داد در این قضیه و نشان داد که در هنگام لازم، یک‌صدا از این ملّت شنیده خواهد شد، و بحمدالله این اتفاق افتاد.»