کد خبر: ۳۱۴۳۸۳
تاریخ انتشار : ۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۹

عوامل ایجاد همدلی و همزبانی

 مرتضی خدایاری

هر جامعه‌ای بر‌اساس اهدافی شکل گرفته که از آن به غایات و فلسفه وجودی یاد می‌شود. به این معنا که فلسفه وجودی اجتماع افراد و حتی اقوام و نژادهای گوناگون در قالب امت و ملت، هدفی است که این افراد می‌دانند که جز از راه اجتماع و داد‌و‌ستدی در چارچوب قانون و مقررات امکان‌پذیر نیست؛ زیرا اگر بدانند آن هدف بدون اجتماع و حتی بدون جمع‌شدنی است، به تنهائی زندگی و عمل می‌کردند؛ اما وقتی دریابند که حتی جمع شدن بدون ارتباط اجتماعی و دادو‌ستد در زمینه برآوردن نیازها نمی‌توان به آن هدف رسید، اجتماع انسانی را شکل می‌دهند که از خانواده تا امت را در برمی‌گیرد؛ زیرا خانواده کوچک‌ترین اجتماع بشری است که جمعی برای تأمین نیازهای خود گرد‌هم می‌آیند و داد‌و‌ستدی را فراتر از اجتماعات معمولی یعنی در حوزه عواطف و احساسات انجام می‌دهند؛ چنان‌که امت‌، بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین جامعه‌ای است که بشریت را از اقوام و فرهنگ‌ها و زبان‌ها از سرزمین و مناطق جغرافیایی گوناگون گرد هم می‌آورد تا یک هدف بلند و والا را تحقق بخشند. 
هر‌چه مشترکات در میان اعضا و افراد تشکیل‌دهنده اجتماع و جامعه بیشتر و کلی‌تر باشد، به همان میزان قوت و اقتدار و دامنه فراگیری و مانند آنها نیز بیشتر و قوی‌تر خواهد شد و به میزان کاهش مشترکات، دامنه گستردگی، قوت و اقتدار و مانند آنها کاهش می‌یابد.
وحدت در عقیده، هدف و روش، عامل همدلی و همزبانی
بزرگ‌ترین و قوی‌ترین امت‌ها و جوامع بشری را کسانی شکل می‌دهند که از وحدت در عقیده، هدف و روش برخوردار باشند؛ به این معنا که در فلسفه زندگی و شیوه و سبک زندگی چنان به مشابهت و همانندی رسیده باشند که هیچ تضاد و اختلافی در هیچ‌یک از مراتب سه‌گانه نداشته باشند.‌ پس وحدت در حوزه عقیده، هدف و روش می‌تواند بزرگ‌ترین جوامع بشری را شکل بخشد و افرادی از اقوام و نژادها، رنگ‌ها و زبان‌ها و مناطق گوناگون جغرافیایی را در یک ساختار واحد به نام امت به عنوان جامعه و اجتماع بشری شکل دهد. بنابراین باید گفت که مهم‌ترین و اساسی‌ترین عامل همدلی و همزبانی وحدت در این سه حوزه است.
1.وحدت در عقیده
عقیده که از آن به باورها نیز یاد می‌شود، فلسفه زندگی افراد را تشکیل می‌دهد و هر فرد انسانی بر‌اساس این فلسفه زندگی‌، فکر و عمل می‌کند. عقیده که ترکیبی از عقدالذهن و عقدالقلب است، به باورهایی گفته می‌شود که شخص به هر دلیلی بدان جزم‌اندیشه یافته و با احساسات و عواطفش در حوزه عزم و اراده گره خورده است. 
به این معنا که شخصی به امری هر‌چند در قالب جهل مرکب جزم یافته و آن را حقیقی و واقعی دانسته و خلاف آن را باطل و غیرواقعی می‌داند و سپس بر‌اساس این قطع و جزم در حوزه عقل و اندیشه چنان اعتقاد می‌یابد که قلب و عواطف او نیز با آن قضیه گره می‌خورد و جز آن را قبول نمی‌کند.
به عنوان نمونه در جوامع بشری با دو دسته انسان‌ها مواجه می‌شویم: الف: کسانی که جزم‌اندیشه‌ای و عزم قلبی و ارادی دارند که اصالت با دنیا است و چیزی جز زندگی مادی و دنیوی وجود ندارد؛ ب: کسانی که جزم و عزم به جهان آخرت داشته و آن را اصیل دانسته و زندگی دنیوی را مقدمه‌ای بر آن دانسته و برایش ارزش قائل می‌شوند.
این دو دسته به هر دلیلی دو فلسفه زندگی متفاوتی را دارند و زندگی خود را بر‌اساس آن جهت می‌دهند.
خاستگاه هر دو عقیده و باور متفاوت و متقابل و متضاد در نظام معرفتی و هستی شناختی است؛ زیرا کسی که در نظام معرفتی تنها به معرفت حسی و ابزارهای شناختی آن بسنده کرده و در نهایت معرفت عقلی تجربی را بپذیرد، جز به هستی مادی و حسی قائل نخواهد بود و در دایره هستی‌شناختی او جز هستی مادی معنا و مفهومی نداشته و هستی فراتر از آن‌، به عنوان باطل و غیر‌واقعی و غیر‌حقیقی معنا خواهد یافت.  در مقابل، کسی که در نظام معرفتی و شناختی به معرفت‌های دیگری چون معرفت عقلی تجریدی چون ریاضی و فلسفه، معرفت شهودی و قلبی و معرفت وحیانی قائل است؛ فراتر از هستی مادی به هستی‌های دیگری چون عالم برزخ و عالم آخرت یا همان غیب اعتقاد دارد و تنها عالم هستی را در عالم شهود خلاصه و محدود نمی‌کند. این دو، نگاه متضاد معرفتی و شناخت متضاد را نیز به دنبال خواهد داشت. در نتیجه‌، تفسیر هر یک از جهان و هستی متفاوت و متضاد خواهد بود و در حوزه بینشی و نگرشی و باورها و عقاید نیز به تضاد و تقابل می‌انجامد. این‌گونه است که یکی در فلسفه زندگی با توجه به هستی شناختی محدود به ماده و حس، اصالت را به ماده بخشیده و در اندیشه سعادت در دنیا است و آن دیگری اصالت را به آخرت بخشیده و سعادت در دنیا را در راستای سعادت اخروی معنا می‌کند. از این‌رو می‌گوید: «‌پروردگارا! در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت نيز نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش دور نگه‌دار.»(بقره، آیه 201)
از آنجا که فلسفه زندگی بر‌اساس معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی انسان شکل می‌گیرد، هر یک از دو نگرش به هستی موجب می‌شود که باور و عقیده‌ای در انسان شکل گیرد که در تضاد کامل از یکدیگر است. از این‌رو، این دو نگرش هرگز در سبک زندگی و رفتارها با‌هم کنار نخواهند آمد؛ زیرا عقیده و باور یکسانی ندارند و نمی‌توانند در یک سبک و روش زندگی کنار هم باشند.
چنان‌که گفته شد، عقیده در ارتباط با عقدالقلب و گره خوردن فکر و اندیشه با احساسات و عواطف انسانی است. پس اگر دو عقیده و باور متضاد از دو خاستگاه متقابل وجود داشته باشد، همدلی تحقق نخواهد یافت؛ زیرا دل هر یک به سمت مقابل آن دیگری است و از نظر دل و قلب در تقابل یکدیگر قرار دارند. خداوند در آیات بسیاری از قرآن، تقابل اهل ایمان و کفر را در همین چارچوب تعلیل و تحلیل کرده است. پس اهل ایمان و کفر نمی‌توانند جامعه و اجتماعی واحدی را شکل دهند؛ زیرا هیچ وحدتی در هدف و روش نخواهند داشت؛ چرا‌که خاستگاه وحدت در هدف و روش، وحدت در عقیده و فلسفه زندگی است؛ زیرا کافر اصالت را به دنیا داده و خواهان لذت و سعادت در آن به هر طریقی است و چون جهانی دیگر را نمی‌شناسد و نمی‌پذیرد که بازخواست و سؤال و جوابی هست تا پاسخگوی رفتار خود باشد. بنابراین، اگر قوانین حتی اخلاقی را می‌پذیرد تا جایی است که منافع دنیوی‌اش را تأمین کند و هرگاه بتواند‌، آن را نادیده گرفته و دور می‌زند و قوانین و مقررات، تابع اکثریت و خواهش‌ها و منافع و مصلحت‌ها خواهد بود. امت اسلام به دلیل وحدت در عقیده، اجتماع بزرگ مسلمانان را از اقوام و رنگ‌ها و مناطق جغرافیایی شکل داده است. این وحدت در عقیده موجب همدلی امت اسلام می‌شود؛ زیرا همه آنان بر یک عقیده و باور هستند که همان باور به خدا، غیب، آخرت و حساب و کتاب اخروی و بهشت و دوزخ و اصالت آخرت نسبت به دنیا است که در آیات قرآن از جمله آیات 1 تا 5 سوره بقره به آن اشاره شده است.
2. وحدت در هدف: 
عامل دیگر همدلی افراد جامعه، وحدت در هدف است. جوامع بشری برای اهدافی به وجود می‌آید که از مهم‌ترین آنها تأمین سعادت دنیوی در قالب امنیت و رفاه است؛ زیرا مهم‌ترین دغدغه انسان تأمین امنیت روحی و روانی و دستیابی به آرامش و تأمین رفاه و آسایش است.(قریش، آیه 4؛ نحل، آیه 112) این دو‌، غایتی است که همه جوامع در اندیشه آن هستند؛ اما امت‌هایی که به آخرت باور دارند این سعادت را در راستای سعادت اخروی می‌خواهند و برای آنان سعادت یعنی آرامش و آسایش ابدی در آخرت اصالت و ارزش دارد و در اندیشه دستیابی و تأمین آن هستند. البته این بدان معنا نیست که آنان دنبال آسایش و آرامش دنیوی نباشند؛ بلکه در صورت تضاد وتقابل و تزاحم در مقام عمل، تقدیم و ترجیح را به آخرت و سعادت ابدی می‌دهند و از همین رو در هنگام تزاحم عملی، از خود ایثار کرده و حتی جان را می‌دهند تا آخرتشان تأمین و سعادت اخروی تضمین شود. وحدت در هدف، موجب همدلی در افراد جامعه می‌شود؛ زیرا همه افراد همدل خواهان دستیابی به آن بوده و برای رسیدن به آن حرکت می‌کنند. اما اگر افراد جامعه هدف مشترکی نداشته باشند، آن جامعه دچار اختلاف و دو دستگی خواهد شد؛ زیرا دست‌کم دو هدف متضاد و متقابل وجود خواهد داشت که هر گروهی به آن سمت حرکت می‌کنند. شکی نیست که دو دستگی و اختلاف در هدف موجب می‌شود تا افراد در تقابل یکدیگر قرار گرفته و هرگز به مقصد و مقصود نرسند و دشمنان نیز از این فرصت برای نابودی آنان بهره گیرند.
3. وحدت در روش
عامل اصلی و بسیار مؤثر در همدلی و همزبانی‌، وحدت در روش است. برای رسیدن به اهداف و تحقق غایات می‌توان از روش‌های گوناگونی استفاده کرد؛ زیرا راه‌های دسترسی به اهداف می‌تواند متعدد و متفاوت از هم باشد. با این همه شکی نیست که برخی از راه‌ها ساده‌تر و کوتاه‌تر و برخی دیگر پیچیده‌تر و بلندتر است. بهترین راه آن است که ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر و کوتاه‌تر باشد.
اگر افراد جامعه‌ای افزون بر وحدت عقیده و وحدت در هدف‌، از وحدت در روش نیز برخوردار باشند، بی‌هیچ اختلاف و دو دستگی می‌توانند به هدف برسند و هزینه‌ای کمتر را بر خود و جامعه تحمیل کنند؛ زیرا وحدت در روش موجب اجتماع قوا و قدرت شده و افزایش سطح مشارکت به همان میزان موجب کاهش اصطکاک و هزینه و مانند آنها می‌شود.
مراتب و درجات تأثیرگذاری سه‌گانه‌ها
خداوند در قرآن بر آن است تا امت اسلام را بر‌اساس وحدت در عقیده و هدف و روش گرد آورد. این‌گونه است که افزون بر وحدت در عقیده که حتی امت‌های دیگر چون امت‌های یهودی و نصاری را شامل می‌شود و آنان را تحت عنوان دین اسلام گرد‌ هم می‌آورد(آل عمران، آیه 64) امت حضرت محمد(ص) را در سایه وحدت شریعت و منهاج نیز گرد آورده است. به سخن دیگر، امت اسلامی که از امت یهودی و مسیحی جدا می‌شود، در عقیده (اصول سه‌گانه توحید، نبوت و معاد)‌، وحدت در هدف در قالب شریعت‌، و وحدت در روش در قالب سبک و روش زندگی گرد هم آمده‌اند. شکی نیست که مراتب تأثیرگذاری هر یک از آنها در یک حد و میزان نیست؛ چرا‌که وحدت در عقیده به مراتب از وحدت در هدف و نیز وحدت در هدف به مراتب از وحدت در روش مهم‌تر و اصیل‌تر و تأثیرگذارتر است.
با این همه هر‌چه عوامل وحدت‌آفرین بیشتر باشد امت قوی‌تر و دسترسی به اهداف آسان‌تر و کم‌هزینه‌تر خواهد بود. از این‌رو در اسلام بر وحدت در مراتب سه‌گانه تأکید شده است.
همزبانی در روش
نکته‌ای که باید تذکر داده شود، مراد از همزبانی در اینجا همزبانی در لغت تنها نیست؛ هر‌چند که اگر در لغت و واژگان نیز همزبانی وجود داشته باشد، عنصر وحدت‌آفرین قوی‌تر خواهد بود؛ اما مراد از همزبانی، وحدت در روش و رویه است. به این معنا که روشی که در پیش گرفته می‌شود، یکسان باشد و از تضاد در روش اجتناب شود.
از آنجا که گاه فعل را به قول نسبت می‌دهند؛ زیرا قول همان طوری که گفتار و زبان گویای باطن و عقیده است و از همین‌رو، در قرآن گاه مراد از قول همان عقیده است، همچنین زبان گویای هدف و روش است. از همین‌رو در آیات قرآن لفظ که همان قول است، به کل اعمال صادر‌شده از انسان نیز اطلاق می‌شود‌(ق،آایه 18)؛ چنان‌که مراد از اکل تنها خوردن نیست، بلکه مطلق تصرفات در مال است.(نساء، آیات 10 و 29) پس اگر سخن از همزبانی است، مراد همزبانی در ادبیات فارسی و عربی و ترکی و انگلیسی نیست، هر‌چند که اگر این نیز تحقق یابد در تقویت همدلی و دستیابی آسان به هدف مؤثر است؛ اما آنچه مراد است، همزبانی در فهم مشترک و ادبیات مشترک است، به طوری که وقتی واژه و اصطلاح آزادی به‌کار می‌رود، مراد یکسان باشد و یکی آن را به معنای آزادی اجتماعی و دیگری آزادی از هواهای نفس و حوزه اخلاق معنا نکند و یا یکی آن را مترادف با بی‌مبالاتی و آن دیگری مراعات در چارچوب قانونی معنا نکند. در حقیقت همزبانی به معنای درک مشترک و فهم مشترک از اصطلاحات و واژگان و محتوای سخنان و رفتاری است که در پیش می‌گیرند. خداوند در آیه 118 سوره بقره می‌فرماید: افراد نادان گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمى‏گويد؟ يا براى ما معجزه‏اى نمى‏آيد؟» كسانى كه پيش از اينان بودند نيز مثل همين گفته آنها را مى‏گفتند. دل‌ها و افكارشان به‌هم مى‏ماند. ما نشانه‏هاى خود را براى گروهى كه يقين دارند، نيك روشن گردانيده‏ايم.» در این آیه به خوبی تبیین شده است که چگونه همدلی در عقیده و هدف موجب می‌شود تا همزبانی و متشابهت در قول پدید آید. به سخن دیگر، همدلی می‌بایست به همزبانی نیز کشیده شود. بنابراین، اگر بتوان هم عقیده بودن و هم غایت بودن را در قالب همزبانی در روش و گفتار و رویه نیز به اجرا در آورد بسیار خوب و بلکه لازم است.
نقش خواص در ایجاد همدلی و همزبانی 
‌ اساس آیات و روایات بسیار، وحدت در مراتب سه‌گانه موجب همدلی و همزبانی افراد جامعه شده و این وحدت و همدلی و همزبانی خود عامل بقای جامعه و پیشرفت خواهد شد. بنابراین، برای رهایی از نابودی تحت فشار دشمن داخلی و خارجی و نیز دستیابی به پیشرفت و رسیدن به اهداف جامعه که همان سعادت دنیا و آخرت و آسایش و رفاه و آرامش و امنیت فراگیر و جامع است، باید همدلی و همزبانی را در دستور‌کار دولت و مردم قرار دهیم؛ البته در این میان نقش رهبران فکری و فرهنگی و اجرائی جامعه نقش کلیدی است. از این‌رو در روایات آمده که اگر عالمان و حاکمان جامعه از اختلاف و درگیری دور باشند، جامعه نیز متأثر از آنان به همدلی و همزبانی گرایش خواهد یافت. به سخن دیگر، نقش خواص جامعه بسیار نقش تأثیرگذار و مهم است. پيامبر(صلي الله عليه و آله‌) می‌فرماید: اثْنَانِ مِنَ النَّاسِ إِذَا صَلَحَا صَلَحَ النَّاسُ‌، وَإِذَا فَسَدَا فَسَدَ النَّاسُ: الْعُلَمَاءُ وَالأُمَرَاءُ؛ دو گروه از مردم اگر درست شوند مردم نیز صالح و درستکار می‌شوند و هر‌گاه فاسد شوند مردمان نیز فاسد شوند: دانشمندان و حاکمان. به هر حال، اگر خواص جامعه همدل و همزبان باشند مردم نیز از آنان پیروی کرده و همدل و همزبان خواهد شد. این‌گونه است که جامعه اسلامی و امت اسلام در مسیر کمال و بقا خواهد ماند.