شیوههای جنگ روانی و شناختی یهودیان علیه پیامبر اسلام(ص)
یهودیان از اولین مبارزه خود با ادیان آسمانی تا زمان حاضر، ضربههای جبرانناپذیری را بر پیکره ادیان الهی وارد کردهاند. در این راه، عملیات روانی، تاکتیک مهمی بود که از آن در این جنگها کمک میگرفتند. جنگ روانی شیوهای است که همواره برای تأثیر بر روح و روان طرف مقابل و غلبه بر او مورد استفاده قرار میگیرد. جنگهای یهود علیه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و مسلمانان بخش مهمی از تاریخ زندگی حضرت را تشکیل میدهد که در این نوشتار به انواع شیوههای جنگ روانی علیه پیامبر و مسلمانان اشاره میشود.
انواع شیوههای جنگ روانی یهود علیه پیامبر(ص) و مسلمانان
1. شایعهسازی
یکی از مهمترین مصادیق جنگ روانی، تکنیک شایعه است. هنگامی که مسلمانان در جنگ بدر، در برابر مشرکان قریش به پیروزی رسیدند، رسول خدا برای رساندن این خبر به مسلمانان، زید بن حارثه که فرزندخوانده ایشان بود را به مدینه فرستادند. هنگامی که یهودیان، شکست مشرکان را در جنگ بدر فهمیدند، با کمک منافقان سعی کردند نتیجه به دست آمده را از بین ببرند. آنها بین مردم شایعه کردند که خبر پیروزی مسلمانان دروغ بوده و پیامبر کشته شده است. یهودیان از نسبت بین زید و پیامبر سوءاستفاده کرده و گفتند زید به دلیل ناراحتی نمیداند چه میگوید. تا اینکه نقشه یهودیان با ورود پیامبر به مدینه ناتمام ماند.(1)
2. ایجاد حس نامیدی و دلسردی
گروهی از یهودیان در راستای اهداف خود، سعی در ناامید و دلسرد کردن مسلمانان داشتند. در گزارشی آمده که چند تن از احبار یهود نزد مسلمانان میآمدند و صورت حق به جانبی به خود گرفته و از روى دلسوزى و نصیحت به آنها میگفتند: «بىجهت پولهای خود را درراه این دین مصرف نکنید، ما مىترسیم که شما فقیر و تهیدست شوید خصوصاً که نمیدانید سرانجام این کار چیست و به کجا خواهد انجامید.»(2)
3. استهزاء و تمسخر
استهزاء و تمسخر از دیگر حربههایی بود که یهودیان علیه مسلمانان بهکار میگرفتند. گفته شده وقتی مسلمانان نزد رسول خدا میرسیدند مىگفتند: «یا رسولالله، راعنا، اى اسمع منا»؛ به ما گوش فرا ده، یهودیان که این کلام را شنیدند آن را از حیث معنى تحریف کرده و میگفتند، راعنا یا محمد و مقصودشان از اظهار این جمله، گفتن کلمات ناهنجار و رکیک بود. وقتیکه به آنها هشدار داده شد که از این کلمات به زبان نیاورند؛ آنها میگفتند: «آنچه مسلمانان میگویند ما نیز مىگوییم.»(3) از اینرو خداوند به مردم تذکر داد تا به جای «راعنا» از «انظرنا» استفاده کنند.(4)
همچنین گفته شده شخصی به نام رفاعه بن زید که یکى از بزرگان یهود بود نزد پیامبر مىآمد و چون حضرت سخنی میفرمود؛ زبانش را از روى تمسخر در دهان میگردانید و با سخنانش به اسلام طعنه میزد و عیبجویی میکرد.(5)
از مهمترین رفتارهایی که در این زمینه از جانب یهودیان صورت میگرفت، سرودن اشعار توهینآمیز در وصف مسلمانان، خصوصاً زنان آنها بود.(6)
4. ایجاد تفرقه
با توجه به اینکه یهودیان میدانستند که اتحاد قبایل داخلی مدینه، یعنی اوس و خزرج، در رشد و گسترش اسلام تأثیر بسیاری دارد، از این رو به یکى از جوانان یهود دستور دادند تا به نزد آنان برود و در مجلس ایشان بنشیند و از جنگ بعاث و سایر جنگهایی که در میان اوس و خزرج اتفاق افتاده سخن به میان آورد و آن روزها را به یاد آنان بیندازد. همچنین برخى از اشعار و حماسههایی که درباره آن جنگها گفته شده بود را براى آنها میخواندند و آنان را به جنگ با یکدیگر تحریک میکردند.(7)
5. تحریف
یهود با بهرهگیری از ابزار تحریف، به تغییر و تفسیر دگرگونه علائم پیامبر آخرالزمان در کتابهای خویش پرداخت تا از گرایش پیروانش به پیامبر اسلام جلوگیری کند. خداوند در قرآن به این عملیات روانی آنان اشاره میکند و میفرماید: «گروهی از آنان کلام خدا را همواره میشنیدند، سپس بعد از آنکه [معنا و مفهومش را] درک میکردند، [به سبب دنیاطلبی و امور مادی] به دلخواه خود تغییرش میدادند، در صورتی که نسبت به آنچه انجام میدهند، علم داشتند. رفتار آنان بدین گونه بود که تعدادی از آنان قرار گذاشتند که اول روز به آنچه بر پیامبر نازل شده، به زبان، ایمان آورند و آخر روز به آن کافر شوند و بگویند ما کتابهای خود را بررسی و با دانشمندانمان مشورت کردیم و دیدیم محمد(ص) کسی نیست که ما گمان میکردیم و دروغ او و نادرستی آیینش بر ما آشکار شد.»(8)
در پیشبینی آنها، این کار باعث میشد مسلمانان شک کنند و از دین خود بازگردند.(9)
نتیجهگیری
یکی از مهمترین تاکتیکها و حربههایی که یهودیان در برابر مسلمانان از همان صدر اسلام بهکار میگرفتند؛ جنگهای روانی بود. جنگ روانی شیوهای است که همواره برای تأثیر بر روح و روان طرف مقابل و غلبه بر او مورد استفاده قرار میگیرد. شایعهپراکنی، ایجاد حس ناامیدی و دلسردی، استهزاء و تمسخر، بهکارگیری تحریف، ایجاد تفرقه و... از مهمترین اقداماتی بود که آنان در این راستا انجام میدادند.
پینوشتها:
1. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، انتشارات دار التراث، چاپ دوم، 1387 ق، ج 2، ص 488. 2. ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج 1، ص 560. 3. مقریزی، تقى الدین، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفده و المتاع، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1420 ق، ج 3، ص 109. 4. بقره، آیه 104. 5. ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیره النبویه، بیروت، دار المعرفه، بیتا، ج 1 ص 560. 6. همان، ج 2، ص 54. 7. همان، ج1، صص: 555-556. 8. بقره، آیه 75. 9. طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، بیروت، انتشارات مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1415 ق، ج 2، صص 320-322.
سید کاظم فلاحزاده ابرقویی