اجاره «زنگزور» به آمریکا نتیجه کدام غفلت است؟
سرویسهای سیاسی و خارجی-
قفقاز جنوبی با توافق سران ارمنستان و آذربایجان در کاخ سفید، بار دیگر به نقطه جوش تحولات ژئوپلیتیکی بدل شده است. کریدور ادعایی زنگزور، که در نشست اخیر ترامپ، الهام علیاف و نیکول پاشینیان در کاخ سفید عملاً پایهگذاری شد، نهتنها یک پروژه اقتصادی یا ترانزیتی نیست، بلکه مسیری مستقیم برای نفوذ آمریکا، ناتو و رژیم صهیونیستی به قلب قفقاز جنوبی و تهدیدی راهبردی علیه ایران، روسیه و کل منطقه است.
شامگاه جمعه به وقت ایران سران آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید و با میزبانی ترامپ توافقی را امضا کردند که گفته میشود قرار است به خصومت 35 ساله بین دو کشور پایان دهد. ترامپ در مراسم امضای این توافق گفت: «ارمنستان و جمهوری آذربایجان متعهد شدهاند که برای همیشه به تمام درگیریها پایان دهند، به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند و تجارت، سفر و روابط دیپلماتیک را آغاز کنند». رئیسجمهور آمریکا این را هم گفت از این پس «شرکتهای آمریکایی برای سرمایهگذاری به جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهند رفت و انتظار میرود، توسعه زیرساختها از سوی آنها قابل توجه باشد و این به نفع سه کشور خواهد بود.»
بر اساس توافق صلحی که جمعه شب میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در کاخ سفید به امضا رسید، به باکو دسترسی مستقیم به نخجوان داده میشود و ارمنستان نیز بخشی از مسیر ترانزیتی و گذرگاه را واگذار میکند. «دونالد ترامپ» هنگام امضای این توافقنامه در حضور «نیکول پاشینیان» و «الهام علیاف» گفت: این اعلامیه که «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» نامیده میشود، یک منطقه ترانزیتی ویژه است که به آذربایجان اجازه میدهد به خاک خود در نخجوان دسترسی کامل داشته باشد. ارمنستان همچنین در حال ایجاد یک همکاری انحصاری با ایالات متحده برای توسعه این گذرگاه است که میتواند تا ۹۹ سال ادامه یابد.».
بدون شک توافق صلح دو کشور همسایه که به خصومت دیرینه بین دو طرف خاتمه میدهد میتواند خبر مسرتبخشی برای منطقه باشد اما نگاهی به محتوای متن توافق به خصوص درباره کریدور ادعایی زنگزور نشان میدهد که این توافق نه تنها صلحی را برای منطقه به ارمغان نمیآورد بلکه با باز کردن پای آمریکا و ناتو به منطقه قفقاز جنوبی و در نزدیکی مرزهای ایران سنگ بنای آشوب و ناامنی را در منطقه پایهگذاری میکند. محتوای این توافق نشان از توطئهای بسیار خطرناک دارد که میتواند تبعات بسیار جبران ناپذیر سیاسی، اقتصادی و امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
زنگزور چرا مهم است؟
کریدور زنگزور که ظاهراً از این پس باید «مسیر ترامپ» نامیده شود بهعنوان یک پروژه حملونقل استراتژیک در قفقاز جنوبی، با هدف اتصال جمهوری آذربایجان به منطقه خودمختار نخجوان از طریق استان سیونیک ارمنستان، از زمان جنگ دوم قرهباغ (۲۰۲۰) به یکی از موضوعات محوری در ژئوپلیتیک منطقه تبدیل شده است. در ظاهر آذربایجان، ترکیه و آمریکا ادعا میکنند که این کریدور فارغ از اینکه نام آن را چه بنامیم زنگزور یا مسیر ترامپ پروژهای توسعهگرا و ترانزیتی است اما در باطن، حامل پیامهایی راهبردی است که امنیت و منافع ملی ایران را هدف قرار داده است. نقش سنتی ایران بهعنوان یکی از گذرگاههای امن و ارزان برای ترانزیت انرژی و کالا بین آسیای مرکزی، چین، قفقاز و اروپا، همواره یکی از مؤلفههای کلیدی در جایگاه منطقهای ایران بوده است. با توافق صورت گرفته این نقش بهشدت کاهش مییابد زیرا ارتباط مستقیم جمهوری آذربایجان با ترکیه و فراتر از آن، با اروپا، بدون نیاز به عبور از خاک ایران ممکن خواهد شد. از منظر اقتصادی نیز مهمترین پیامد این پروژه، کاهش درآمدهای حاصل از ترانزیت و تضعیف موقعیت ایران در پروژههایی مانند ابتکار کمربند و راه چین است. همزمان، این راهگذر به ترکیه و آذربایجان امکان میدهد تا در نقش بازیگران مستقل بازار انرژی اوراسیا ظاهر شوند و با حذف ایران از مسیر خطوط لوله و شبکه ریلی، قدرت چانهزنی آن را در بازار منطقهای تضعیف کنند.
از سوی دیگر به گفته کارشناسان زنگزور پروژهای با اهداف ژئوپلیتیکی گسترده محسوب میشود که فراتر ازمنافع جمهوری آذربایجان و ترکیه، به دنبال تقویت نفوذ ناتو و غرب در قفقاز جنوبی و تضعیف ایران، روسیه و چین است.
اگر این کریدور آن طور که آذربایجان، ترکیه و آمریکا به دنبال آن هستند اجرائی شود جدای از این که ارتباط زمینی ایران با ارمنستان و اوراسیا قطع میشود ژئوپلیتیک منطقه را نیز تغییر داده و تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی ایران محسوب میشود. کارشناسان بر این باور هستند در صورتی که «مسیر ترامپ» یا همان کریدور ادعایی «زنگزور» محقق شود نتیجه آن به طور خلاصه حذف ایران از مسیر اتصال ترکیه به آسیای مرکزی، کاهش نفوذ ایران و روسیه در قفقاز، تقویت حضور ناتو در شمال ایران، کاهش درآمدهای ترانزیتی ایران و محدودکردن دسترسی ایران به بازارها و همسایگان تنها بخشی از تبعات این توافق خواهد بود.
جمهوری اسلامی ایران همواره مخالفت قاطع خود را با ایجاد چنین کریدوری که تمامیت ارضی کشورهای منطقه و همچنین مسدود شدن مسیرها را به دنبال داشته باشد، اعلام کرده است. ایران تاکید کرده است به هیچ وجه تغییر در مرزهای ژئوپلیتیکی را نخواهد پذیرفت. این در حالی است که پاشینیان بعد از امضای این توافقنامه مدعی شد که ارمنستان از طریق این پروژه به یک اتصال ریلی با ایران دست مییابد که بسیار هم حائز اهمیت است. به گزارش ایسنا او همچنین اظهار داشت: فراموش نکنیم که شرکت ایرانی در حال ساخت بزرگراه شمال- جنوب است. در آینده نزدیک ساخت راه آهن را در بخش مِغری آغاز خواهیم کرد و این، همچنین میتواند فرصت مهمی برای همکاری ایجاد کند. منظورم این است که این پروژه بهعلاوه میتواند به مکانی برای برخی مشارکتهای غیرمنتظره اما مثبت تبدیل شود و «چهارراه صلح» با این توجیه خواهد شد، زیرا کشورهایی که ممکن است مشکلاتی داشته باشند، این فرصت را برای همکاری در ارمنستان و قفقاز جنوبی به دست میآورند.
زخم تاریخی «قرهسو»
میراث یک حماقت سیاسی
برای درک بهتر حساسیت امروز ایران نسبت به کریدور زنگزور، باید به یک زخم کهنه در حافظه تاریخی کشور بازگشت؛ زخمی که حاصل یکی از اشتباهات فاحش و نابخشودنی رضاخان پهلوی بود. رضاخان در دهه 1310 با اقدامی که تنها میتوان آن را یک حماقت استراتژیک نامید، بخشی از خاک ایران در منطقه «قرهسو» را به ترکیه واگذار کرد. این خطای بزرگ نهتنها هیچ دستاورد امنیتی یا سیاسی برای ایران به همراه نداشت، بلکه مسیر پیوند زمینی مستقیم ترکیه با جمهوری خودمختار نخجوان را فراهم ساخت؛ پیوندی که بعدها به یکی از محورهای فشار ژئوپلیتیک بر ایران تبدیل شد.
پیش از این واگذاری، ایران از طریق مرزهای شمالغربی خود، دسترسی زمینی آسان و کوتاهی به ایروان و قلب ارمنستان داشت. اما با بخشیدن «قرهسو» به آنکارا، مسیر طبیعی و کوتاه ایران به مرکز قفقاز جنوبی قطع شد و ترکیه توانست در امتداد مرز نخجوان، حضوری دائمی ایجاد کند. این تغییر مرزی که صرفاً با خوشخدمتی سیاسی رضاخان به ترکیه صورت گرفت، هیچ پشتوانه کارشناسی و منطق امنیتی نداشت و عملاً یکی از مهمترین برگههای ژئوپلیتیک ایران را از بین برد.
واگذاری حماقتبار قرهسو از سوی رضاخان شاید در آن زمان اهمیتی نداشت ولی شرایط کنونی قفقاز جنوبی و طرح ضدایرانی زنگزور نشان داد که اشتباهات ژئوپلیتیک چه خطراتی را حتی بعد از نود سال به همراه خواهد داشت.
امروز، همان اتصال ترکیه به نخجوان که حاصل آن اشتباه تاریخی است، در کنار کریدور ادعایی زنگزور، میتواند به حلقه کامل محاصره ژئوپلیتیک ایران در قفقاز جنوبی بدل شود. ترکیه که با جاهطلبیهای نئوعثمانی و همراهی آشکار با طرحهای آمریکا و اسرائیل در این منطقه پیش میرود، از همان «قرهسو»ی رضاخانی، به دنبال بسط نفوذ خود در محور غربی قفقاز است. این تجربه تاریخی بهروشنی نشان میدهد که کوچک شمردن تغییرات مرزی-در حد یک نوار باریک-در نهایت به تهدیدات راهبردی و بلندمدتی میانجامد که جبران آن، سالها و حتی دههها طول خواهد کشید.
زنگزور؛ پروژهای با امضای واشنگتن
وقتی به سابقه تحولات چند سال اخیر قفقاز جنوبی نگاه میکنیم، میبینیم که کریدور زنگزور نه یک طرح منطقهای صرف، بلکه حلقهای از زنجیره راهبرد آمریکا برای محاصره ژئوپلیتیکی ایران و روسیه است. نشست اخیر در کاخ سفید میان ترامپ، علیاف و پاشینیان –که در رسانههای غربی به عنوان «تفاهم اقتصادی» معرفی شد– در واقع، لحظه تولد رسمی این پروژه بود. پروژهای که با بیتدبیری و ضعف مفرط دولت پاشینیان در ارمنستان، عملاً کلید خورد.
پاشینیان که از سالها پیش با سیاستهای غربگرایانه خود، موقعیت ژئوپلیتیک کشورش را تضعیف کرده، این بار نیز با چراغ سبز به واشنگتن، در حال گشودن دروازههای کشورش به روی ناتو و اسرائیل است. این در حالی است که ارمنستان خود بارها قربانی بازیهای ژئوپلیتیک قدرتهای فرامنطقهای بوده و اکنون نیز در مسیری گام گذاشته که میتواند موجودیتش را به خطر انداخته و بیش از همه این کشور دوست را با خطرات موجودیتی جدی روبهرو کند.
موضع قاطع رهبر انقلاب؛ خط قرمز ایران
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مرداد ۱۴۰۳ با پاشینیان، صراحتاً و بدون هیچ ابهامی موضع جمهوری اسلامی ایران را اعلام کردند: «جمهوری اسلامی ایران مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان میداند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد.» ایشان همچنین با تأکید بر حفظ تمامیت ارضی ارمنستان، هشدار دادند که بیگانگان نباید برای روابط کشورها با همسایگانشان محدودیت ایجاد کنند و تصریح کردند: «آن چیزی که امنیت و صلاح کشورها را تأمین میکند، اتکاء به خود و نزدیکان خود است و اقدامات برخیها که از راه دور میآیند و در امور دیگر کشورها دخالت میکنند، به ضرر آنها تمام میشود.»
این موضع در امتداد سخنان ایشان در تیرماه ۱۴۰۱ در دیدار با ولادیمیر پوتین و رجب طیب اردوغان بود، جایی که تهران مخالفت خود را با هرگونه تغییر ژئوپلیتیکی در منطقه قفقاز به صراحت بیان کرد. این، خط قرمز جمهوری اسلامی است و هرگونه عبور از آن، عبور از امنیت ملی ایران خواهد بود.
میراث رئیسی؛ هشدار به ناتو
شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید کشور، با درک کامل ابعاد این تهدید، بارها و آشکارا نسبت به ماهیت واقعی کریدور زنگزور هشدار داده بود: «کریدور زنگزور بستر حضور ناتو در منطقه و تهدیدی ضد امنیت ملی است و قاطعانه با آن مخالفیم.»
این موضعگیری نه صرفاً یک تحلیل، بلکه بازتاب اجماع تمام تحلیلگران و صاحبنظران ایراندوست بود که خطر نفوذ آمریکا و اسرائیل از این مسیر را بهخوبی میشناختند. به همین دلیل، شهید رئیسی با حمایت از استقرار یگانهای نظامی کشورمان در نوار مرزی شمالغرب، پیام روشنی به همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای داد: تهران اجازه هیچ تغییر مرزی یا جغرافیایی در قفقاز جنوبی را نخواهد داد.
در برابر این رویکرد قاطع و راهبردی، متأسفانه شاهد اظهارنظری تامل برانگیز از سوی مسعود پزشکیان، رئیسجمهور فعلی کشورمان، بودیم که نگرانیهای عمیقی را در محافل کارشناسی برانگیخت. ایشان در اظهاراتی عجیب و بهغایت سادهانگارانه گفت: «نیاز نیست نگران برخی مسائل جزئیتر از جمله گذرگاههای شمالغربی (زنگزور) کشور باشیم.»
این سخن، در حالی که دشمنان ایران با سرعت در حال تکمیل حلقه محاصره ژئوپلیتیکی هستند، پیام ضعف و بیتفاوتی را مخابره میکند. برای یک رئیسجمهور، کوچک شمردن موضوعی که میتواند مسیر نفوذ ناتو به مرزهای ایران را هموار کند، نه تنها خطای تحلیلی، بلکه تهدیدی برای امنیت ملی است.
ترکیه؛ بازی دوگانه با برگه زنگزور
در کنار ارمنستان و جمهوری آذربایجان، نباید از نقش ترکیه در این ماجرا غافل شد. ترکیه امروز، در حالی که مردم غزه و فلسطین تحت بیسابقهترین جنایات رژیم صهیونیستی هستند و در شرایطی که اسرائیل در زمان حکومت شورشیان وابسته به آنکارا، جنوب سوریه را عملاً به اشغال خود درآورده، هیچ اقدام عملی مؤثری علیه تلآویو انجام نداده است. در عوض، تمرکز خود را بر رقابت ژئوپلیتیکی با ایران و گشودن مسیرهای نفوذ غرب به قفقاز قرار داده است.
این رویکرد، نه تنها کمکی به امنیت منطقه نمیکند، بلکه بستری عالی برای تداوم دشمنیهای آمریکا و اسرائیل با مردم خاورمیانه فراهم میآورد. تجربه تاریخی نشان داده که آمریکا و اسرائیل در نهایت به هیچ بازیگر منطقهای (حتی اگر موقتاً در یک جبهه باشند) اجازه نقشآفرینی مستقل نخواهند داد. ترکیه دیر یا زود هزینه سنگین این منفعتطلبی و توسعهطلبی را خواهد پرداخت ولی منفعتطلبیهای حاکمان آنکارا از یاد مردم منطقه و همچنین ایرانیان نخواهد رفت.
اهمیت قفقاز جنوبی برای ایران
فراتر از جغرافیا
قفقاز جنوبی تنها یک نقطه در نقشه نیست؛ این منطقه، بخشی از هویت تمدنی و تاریخی ایران است. قرنهاست که ایرانیان در برابر تعرض عثمانی، تزار روس و دیگر قدرتهای بیگانه به این منطقه، مقاومت کردهاند. از جنگهای سنگین قرن نوزدهم تا حمایت ایران از تمامیت ارضی همسایگان امروز، یک اصل همواره ثابت بوده: قفقاز جنوبی حیاط خلوت ایران نیست، بلکه بخشی بزرگی از تاریخ ما و شریان حیاتی امنیت ملی ماست.
حضور هر قدرت بیگانه –چه آمریکا باشد، چه ناتو، چه اسرائیل– در این منطقه، به معنای حضور مستقیم در مرزهای شمالی ایران است و این چیزی نیست که ایران بتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد.
علیرغم رویکردهای عمدتاً خصمانه و تحریکآمیز حاکمان باکو در سالهای اخیر، جمهوری اسلامی ایران همواره با نگاهی پدرانه به جمهوری آذربایجان نگریسته است. ایران نهتنها در سختترین شرایط تاریخی و امنیتی این کشور، در کنار مردم آذربایجان ایستاده، بلکه بارها از ظرفیتهای اقتصادی، ترانزیتی و حتی امنیتی خود برای تقویت موقعیت باکو در برابر تهدیدات خارجی بهره برده است. این نگاه پدرانه برخاسته از پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و دینی است، اما هر رابطهای مبتنی بر قرابت و حسن نیت آستانه تحمل و خط قرمزی نیز دارد.
حاکمان باکو باید بهخوبی درک کنند که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه در قبال تحولات قفقاز جنوبی بیتفاوت نخواهد بود. امنیت و ثبات این منطقه، بخشی جدانشدنی از امنیت ملی ایران است و هرگونه خوشخدمتی به دشمنان این کشور(چه در واشنگتن و تلآویو و چه در اتاقهای فکر ناتو) دیر یا زود با واکنش سخت و توبیخ جدی تهران روبهرو خواهد شد. صبر ایران در برابر رویکردهای خصمانه، لفاظیهای تحریکآمیز و اقدامات پشتپرده باکو و حاکمان بیتجربه آن رو به پایان است.
تجربه نشان داده که هر بار باکو کوشیده است از درِ شیطنت وارد شود و منافع راهبردی ایران را نادیده بگیرد، در نهایت با مقاومت قاطع و هزینههای سیاسی و اقتصادی سنگینی مواجه شده است. این بار نیز تفاوتی نخواهد داشت؛ قفقاز جنوبی میدان آزمون بازیگران ماجراجو نیست و جمهوری اسلامی با همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی خود، مانع تحقق هر طرحی خواهد شد که ثبات منطقه و امنیت مرزهایش را تهدید کند.
مسکو
بازنده بزرگ طرح آمریکایی زنگزور
روسیه از قرن نوزدهم به این سو، همواره به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم در قفقاز جنوبی حضور داشته است. حتی پس از فروپاشی شوروی، مسکو این منطقه را حوزه نفوذ طبیعی خود میدانست. امروز اما، با گرفتار شدن روسیه در جنگ اوکراین، فرصت طلایی برای نفوذ آمریکا و ناتو در قفقاز فراهم شده است.
مسکو باید بداند که ورود آمریکا به این منطقه، ضربهای ژئوپلیتیکی به روسیه خواهد زد، حتی بزرگتر از تهدیدی که روسیه آن را بهانه حمله به اوکراین کرد. اگر امروز در کنار ایران و دیگر مخالفان حضور آمریکا نایستد، فردا باید نفوذ ناتو را در حیاط خلوت خود تحمل کند.
ایران بارها نشان داده که در قبال امنیت و ثبات قفقاز جنوبی، وابسته به هیچ قدرت خارجی نیست. جمهوری اسلامی، چه با همراهی روسیه و چه بدون آن، در برابر هرگونه طرح ضدایرانی نظیر زنگزور، واکنشی قاطع و بازدارنده خواهد داشت. منافع ملی ایران هرگز گروگان محاسبات یا غفلت دیگران نخواهد شد.
با این حال، مسکو باید بداند که هرگونه سستی، تأخیر یا چشمپوشی در برابر طرحهای آمریکا و ناتو در قفقاز، به ضرس قاطع این کشور را با بحرانی ژئوپلیتیک روبهرو خواهد کرد که دامنه آن حتی از تبعات حضور ناتو در اوکراین فراتر میرود. حضور واشنگتن در قفقاز جنوبی یعنی کاشت بذر بیثباتی و اقدامات ضدامنیتی در جنوب روسیه، قطع شریانهای ژئوپلیتیک این کشور به جنوب، و فراهمکردن بستری که دشمنان مسکو سالها در رؤیای آن بودهاند.
اگر روسیه امروز در کنار تهران برای سد کردن این پروژه نایستد، فردا باید هزینههای سنگین یک محاصره چندجانبه و فرسایش استراتژیک را به تنهائی بپردازد؛ هزینهای که دیر یا زود، جای خود را به عقبنشینیهای اجباری و امتیازدهیهای تحقیرآمیز خواهد داد.
سادهانگاری، آفت سیاست خارجی
آنچه در پرونده زنگزور بیش از هر چیز نگرانکننده است، سادهانگاری خطرات آن از سوی برخی مسئولان داخلی است. تاریخ روابط بینالملل پر از نمونههایی است که بیتوجهی به یک تغییر به ظاهر کوچک، به بحرانهای غیرقابل کنترل منجر شده است.
ایران نمیتواند و نباید اجازه دهد که گذرگاهی که امنیت ملی را تهدید میکند، به بهای چند امتیاز اقتصادی یا وعدههای پوچ غرب، در خاک منطقه تثبیت شود. کریدور زنگزور، اگر امروز جلوی آن گرفته نشود، فردا به شاهراهی برای نفوذ نظامی و اطلاعاتی دشمن تبدیل خواهد شد.
ایران با روسیه یا بدون او
پیام راهبردی ایران در این پرونده باید روشن باشد: چه با همراهی روسیه و چه بدون آن، جمهوری اسلامی ایران مانع تحقق کریدور آمریکایی در قفقاز جنوبی خواهد شد. تهران ابزارهای متنوعی برای این کار دارد، از حضور نظامی در مرزها گرفته تا ائتلافسازی منطقهای با کشورهای مخالف تغییرات ژئوپلیتیکی.
در همین راستا علی اکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل نیز اظهار داشته است:«با روسیه یا بدون او مانع به خطر افتادن امنیت قفقاز جنوبی میشویم.»
وزیر اسبق خارجه ایران با تأکید بر اینکه طرح این کریدور که تجزیه ارمنستان را در آینده در پی دارد با مخالفت محکم مردم ارمنستان روبهرو است، خاطرنشان کرد که هیچ ملتی راضی و حاضر به تجزیه سرزمین خود نیست؛ حتی اگر دولت آنها متأسفانه مواضع بیثبات اتخاذ کند.
وی با یادآوری تغییراتی که احداث کریدور زنگزور در مرزهای ایران صورت میدهد و راه ارتباطی کشورمان در شمال و شمال غرب را منحصر به ترکیه میکند، اظهار داشت: با اجرای این توطئه، امنیت قفقاز جنوبی به خطر میافتد و بر همین اساس، ایران تأکید کرده است که چه با روسیه و چه بدون روسیه، در راستای امنیت قفقاز جنوبی حرکت خواهد کرد و البته معتقدیم که روسیه نیز به لحاظ راهبردی با این کریدور مخالف است.
دست بالای ایران در این موضوع نه تنها ناشی از قدرت نظامی، بلکه برآمده از موقعیت جغرافیایی، نفوذ تاریخی و مشروعیت حقوقی در مخالفت با تغییر مرزهاست.
موضوع کریدور زنگزور یک آزمون راهبردی برای دولت چهاردهم است. این آزمون، سنجش واقعی درک رئیسجمهور و تیم سیاست خارجی او از مسائل امنیت ملی خواهد بود. اگر امروز در برابر این تهدید قاطعانه نایستیم، فردا باید با واقعیتی روبهرو شویم که دیگر امکان بازگشت ندارد: حضور نظامی آمریکا و ناتو در چند ده کیلومتری مرزهای ایران.
در این میان، مسئولان کشور باید به هشدارهای رهبر انقلاب، تجربه دولت شهید رئیسی و تحلیلهای کارشناسان امنیتی توجه کنند. کریدور زنگزور نه یک موضوع «جزئی»، که خط قرمزی به وسعت امنیت ملی و تمامیت ارضی ایران است. هرگونه کوتاهآمدن در این پرونده، نه تنها خیانت به امروز ایران، بلکه به تمام نسلهای آینده
خواهد بود.