مستندات قرآنی قیام عاشورا(شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: آیا قیام عاشورا و حرکت امام حسین(ع) از نظر قرآن مستندی دارد؟
پاسخ: وجود مبارک امام حسین(ع) از آغاز نهضت تا پایان آن، که منجر به شهادت ایشان و عزیزانشان در کربلا شد، در سخنان خود از آیات فراوانی بهره گرفتهاند، چه در محاجّه با فرماندار مدینه، چه هنگام خروج از مدینه، چه هنگام ورود به مکه، چه هنگام خروج از مکه، چه در بطنالرمّه (بین مکه و کوفه)، چه هنگام شنیدن خبر شهادت قیس بن مسهر، چه هنگام احتجاج با عبیدالله بن حرّ الجعفی، چه در شب عاشورا، چه در خطبه روز عاشورا و چه در جاهای دیگر (1)؛ اما به نظر میرسد این شبهه ناظر به آیاتی است که اصل قیام را تشریع و تأیید میکند.
مستندات قرآنی قیام عاشورا
بهترین مستند قرآنی قیام امام حسین(ع) را میشود از وصیتنامه ایشان به برادرشان «محمد حنفیه» و سایر سخنان ایشان برداشت کرد؛ اما وصیتنامه:
بسماللهالرّحمنالرّحیم؛ این است آن وصیتی که حسین بن علیّ بن أبیطالب به برادرش محمّد که معروف به ابنحنفیّه است مینماید؛ حسین بن علیّ گواهی میدهد که هیچ معبودی جز خداوند نیست؛ اوست یگانه که شریک ندارد؛ و بدرستی که محمد(صلیاللهعلیهوآله) بنده او و فرستاده اوست که به حقّ از جانب حقّ آمده است؛ و اینکه بهشت و جهنّم حقّ است و قیامت فرامیرسد و در آن شکّی نیست؛ و اینکه خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند برمیانگیزاند. من خروج نکردم از برای تفریح و تفرّج و نه از برای استکبار و بلندمنشی و نه از برای فساد و خرابی و نه از برای ظلم و ستم و بیدادگری! بلکه خروج من برای اصلاح امّت جدّم محمّد میباشد. من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و سنّت جدّم و آئین و روش پدرم علیّ بن أبیطالب(ع) رفتار کنم. پس هر که مرا بپذیرد و به قبولِ حقّ قبول کند، پس خداوند سزاوارتر است به حقّ؛ و هر که مرا در این امر ردّ کند و قبول ننماید، پس من صبر و شکیبایی پیشه میگیرم تا آنکه خداوند میان من و میان این جماعت، حکم به حقّ فرماید؛ و اوست که از میان حکمکنندگان مورد اختیار است؛ و این وصیت من است به تو ای برادر! و تأیید و توفیق من نیست مگر از جانب خدا؛ بر او توکّل کردم و به سوی او بازگشت مینمایم.(2)
امام حسین(ع) در این وصیتنامه چند علّت را برای قیامشان برشمردهاند که همه آنها مستندات قرآنی دارد:
1. اصلاح امت جدّشان پیامبر خدا
در اینباره میتوان به این آیه استناد کرد: «در بسیارى از سخنان در گوشى (و جلسات محرمانه) آنها خیر و سودى نیست مگر کسى که (به این وسیله) امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصلاح در میان مردم کند و هر کس براى خشنودى پروردگار چنین کند پاداش بزرگى به او خواهیم داد.»(3) بنابر این آیه، درگوشی صحبت کردن که مذموم است اگر در راستای اصلاح بین مردم اتفاق بیفتد، ارزشمند و مستحقّ پاداش الهی خواهد بود، چه رسد به اینکه این کار بخواهد از طریق شهادت بهترین اولیای خدا اتفاق بیفتد.
2. امر به معروف و نهی از منکر
«مردان و زنان با ایمان، ولى (و یار و یاور) یکدیگرند، امر به معروف و نهى از منکر میکنند و نماز را بر پا میدارند و زکات را مىپردازند و خدا و رسولش را اطاعت مى کنند، خداوند بزودى آنها را مورد رحمت خویش قرار میدهد؛ خداوند توانا و حکیم است.»(4)
در این آیه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یکی از ویژگیهای مؤمنین برشمرده شده است؛ و حتی در آیه دیگری یکی از دلایل بهترین امت بودن امت اسلام همین امر به معروف و نهی از منکر بیان شده است: « شما بهترین امتی هستید که [برای اصلاح جوامع انسانی] پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید]، و از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص] به خدا ایمان میآورید. و اگر اهل کتاب ایمان میآوردند قطعاً برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمن [به قرآن و پیامبرند] و بیشترشان فاسقند». (5) و آیات دیگر. (6)
3. حرکت براساس سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان علی(ع)
«اى کسانى که ایمان آورده اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را و هرگاه در چیزى نزاع کردید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این براى شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است.»(7) در این آیه مراد از صاحبان امر کسانی هستند که اطاعتشان در کنار اطاعت از رسول اکرم به صورت مطلق واجب است. اینان جز اهلبیت(ع)نمیتوانند کس دیگر باشند، زیرا این سرمایه عصمت که اطاعت بیچون و چرا از اولیالامر را لازم کرده است تنها درباره آنها از قرآنکریم قابل اثبات است. (8) در بعضی آیات به صراحت به ولیّ بودن (سرپرستی که واجب الاطاعه است) امیر مؤمنان اشاره شده است (9) که همه اینها مستندی است بر اینکه از این دو بزرگوار باید اطاعت و سنّت اینها را باید احیا کرد، نه سنّت دیگرانی را که مخالف سنّت این دو است و اطاعتشان اطاعت طاغوت محسوب میشود(10) غیر از مفاد این وصیتنامه، سخنان دیگری از حضرت ابیعبدالله الحسین(ع) وارد شده است که میتواند ما را به آیات دیگری رهنمون کند که حضرت به عنوان مستندات قیام خویش استفاده کردهاند:
4. وجوب قیام علیه ستمکار
درآیات قرآنکریم، از تکیه و اعتماد بر ظالمان نهی شده است: «و بر ظالمان تکیه نکنید که موجب میشود آتش، شما را فراگیرد و در آن حال، هیچ ولی و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت و یارى نمیشوید.»(11)
امام حسین(ع) نیز یکی از دلایل خود را وجوب قیام علیه سلطان ستمگر دانسته، میفرماید: هرکس حاکم ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده، عهد الهی را نادیده گرفته، با روش پیامبر مخالفت و در میان مردم، به ظلم و گناه عمل میکند و علیه او سخنی نگوید و شورشی نکند، بر خدا لازم است که او را به جایگاه مناسب خودش [جهنم] ببرد.(12)
5. وجوب هجرت در مواقع لازم
«کسانى که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالى که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالى بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جاى داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید»؟ آنها (عذرى نداشتند) و جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدى دارند.»(13)
امام حسین(ع) هنگامی که متوجه میشود که حاکم مدینه طبق فرمان یزید موظّف است ایشان را ترور کند، شبانه از مدینه خارج میشود و هنگامی که در مکّه نیز نقشه ترور امام مطرح میگردد، ایشان از آن شهر نیز خارج میشود و به سمت عراق رهسپار میگردد، (14) و علّت خروج خود را از مدینه اینگونه بیان میکند: «إِنَّ بَنِیأُمَیَّهَ أَخَذُوا مَالِی فَصَبَرْتُ وَ شَتَمُوا عِرْضِی فَصَبَرْتُ وَ طَلَبُوا دَمِی فَهَرَبْت»؛ بنیامیه مالم را خواستند، پس صبر کردم؛ به آبرویم توهین کردند، پس صبر کردم و هنگامیکه خونم را مطالبه کردند، هجرت نمودم.(15)
6. جهاد در راه خدا
« کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند و آنها که کافرند، در راه طاغوت [بت و افراد طغیانگر] میجنگند؛ پس شما با یاران شیطان پیکار کنید! (و از آنها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است.»(16) در این آیه به صراحت به جهاد علیه دوستان شیطان اشاره شده است و چه دوست شیطانی بالاتر از یزید در زمان خود که کمر به نابودی دین بسته بود. امام حسین(ع) فرمودند: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِید»؛ باید فاتحه اسلام را خواند وقتی امت به حاکمی مثل یزید گرفتار شدهاند؛ (17) بنابراین قیام امام حسین(ع) دین خدا را احیا کرد. و آیات دیگری که مجالی برای بیان آنها نیست.
پینوشتها:
1. سید رضی قادری، مهرداد دیو سالار، مقاله: تحلیل قیام عاشورا با استناد به آیات قرآنی، دو فصلنامه علمی-ترویجی سیره پژوهی اهلبیت، سال پنجم، شماره نهم، پاییز و زمستان 1398، صص 61-75. 2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 ق، ج44، ص329. 3. نساء، آیه 114. 4. توبه، آیه 71. 5. آلعمران، آیه 110. 6. آلعمران، آیات 104 و 114؛ حج، آیه 41؛ لقمان، آیه 17. 7. نساء، آیه 59. 8. احزاب، آیه 33. 9. مائده، آیه 55. 10. نحل، آیه 36. 11. هود، آیه 113. 12. بحارالانوار، بیروت، ج44، ص382. 13. نساء، آیه 97. 14. بحارالانوار، بیروت، ج44، ص 312. 15. شیخ صدوق، امالی، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362 ش، ص153. 16. نساء، آیه 76. 17. بحارالانوار، ج44، ص326.
* علی محمد راهی