رستم است و همین یک دست اسلحه(مقاله وارده)
محمدحسین آزادی
دانشجوی دکتری مطالعات رسانه- دانشگاه صداوسیما
بسیار کوشیدند تا یگانه بلندگوی نظام را از چشمها بیندازند! روزی نبود که سرمقالههایشان، صداوسیما را نشانه نگیرد. گاه به بهانه خطائی در میان هزاران ساعت پخش بیوقفه، جنجالی برپا میکردند و آسمان و زمین را به هم میدوختند. چه بسیار تاجران و شرکتهای بیربط را به عرصه شبکههای خانگی کشاندند تا با ایجاد رقبایی پر پول اما بیگانه با فرهنگ و هنر، به این نهاد آسیب زنند.
شبانهروز، بودجه این سازمان را دستاویز قرار دادند و با بازیهای عددی به آن تاختند. در یک کلام، هر آنچه در توان داشتند به کار بستند. اما امروز که شیپور جنگ به صدا درآمد و صداوسیما، با سینه سپر در برابر لشکر رسانهای دشمن ایستاد، شاید دریافتهاند که در این جنگ نابرابر، رستم است و همین دست اسلحه. تعبیری که رهبر معظم انقلاب در دیداری با مدیران رسانه ملی آن را مطرح کرد و فلسفه طرح آن، امروز به خوبی آشکار شد؛ «جمهورى اسلامى است و همین رسانه ملّى. بنده بارها به مسئولین رسانه ى ملّى در گذشته گفتهام: مَثَل ما مَثَل همان رستم و یک دست اسلحه است؛ دار و ندار ما همین رسانه ملّى است. در این نبرد عجیب و این عرصه عظیم و در این درگیرى ناخواسته و ناگزیر که امروز با آن مواجه هستیم، تنها مرد میدان ما، رسانه ملّى است». (رهبر معظم انقلاب؛ 20/7/94)
آری، این همان رسانهای است که با وجود تمام هجمهها، بیمحابا مقاومت کرد و برای عزت ایران و ایرانیان، سرفرازانه رجز خواند، همچون دوران رعبآور کرونا، که بیهراس به میدان آمد و مشعل اطلاعرسانی را روشن نگاه داشت. کدام رسانهای را سراغ دارید که اینگونه در طوفان بلاها ایستادگی کند، هزینههای سنگین بپردازد، زیر آتش سهمگین رسانهای و نظامی دشمن خم به ابرو نیاورد و استوارانه از میهنش پاسداری کند؟
اگر پس از سربازان خط مقدم جبهههای نبرد بخواهیم در برابر کسی سر تعظیم فرود آوریم، بیتردید آنان کارکنان فداکار رسانه ملی هستند. ما تنها چهرههای آشکار صفحه تلویزیون را میبینیم، اما هزاران نیرو در پس صحنه، با تحمل دوری از خانواده، با به جان خریدن رنج مشاهده جنایات دشمن، و با صبوری، سنگر را ترک نکردند تا مایه دلگرمی مردمشان باشند، تا راوی حماسه آفرینی سربازان وطنشان باشند، تا فریادگر مظلومیت ملتشان باشند.
امروز ساختمان سوخته شیشهای، هم نماد رذالت دشمنان و پوچی آزادی بیان آنهاست و هم نشانگر عزت و استواری فرزندان این ملت در خط مقدم نبرد رسانهای. شاید آن تازندگان داخلی، با دیدن شعلههای آتش و شجاعت بانوی خبرنگارمان، به خود آیند و ارزش واقعی این نهاد را بهتر درک کنند. شاید آن خوشباورانی که تصور میکردند میشود این سازمان را تعطیل و امورش را برونسپاری کرد اینک غلط بودن تصورشان را بهتر درک کنند. رسانه ملی در این دوازده روز بخوبی خط اطلاعرسانی را از آن خود کرد و توانست ضمن به دست گرفتن روایت اول، در مسیر حفظ روحیه جمعی ایرانیان و تبدیل سوگ شهادت سرداران و دانشمندان به حماسه و اقتدار گام بردارد. تلاش برای اطلاعرسانی دقیق و بهنگام، مقابله با روایتهای جعلی بیگانگان و حفظ روحیه و همبستگی ملی کار دشواری بود که رسانه با وجود مورد حمله قرار گرفتن و انهدام زیرساختهای فنی حوزه خبر به خوبی از عهده آن بر آمد.
بدیهی است که نقدهای دلسوزانه و سازنده، همواره عامل رشد و بالندگی این سازمان بوده و مقصود ما از این سخنان، نفی چنین نقدهایی نیست. رسانه ملی نشان داد میتواند مرجع و ملجأ همه گروهها و سلیقهها بر سر ارزشهای مشترک باشد. باید آغوش را بر وطندوستان و حق باوران گشود و این اتحاد و همبستگی برابر بیگانه را ارج نهاد و تقویت کرد. کار اهالی رسانه تمامی ندارد، ماجرای مواجهه تمدنی ما ادامه دارد. به قول ادوارد سعید: «مقاومت نه فقط دفاع از خاک، بلکه بازپسگیری روایت است» این بدان معناست که مقاومت فراتر از دفاع نظامی از سرزمین است و شامل بازپسگیری و کنترل روایت تاریخی نیز میشود. به عبارت دیگر، مقاومت موفق، نه تنها مرزهای جغرافیایی را حفظ میکند، بلکه هویت، فرهنگ و حافظه جمعی را نیز از دست دشمن پس میگیرد و اجازه نمیدهد روایت غالب توسط دیگری تحمیل شود. حال باید دگر بار، یاعلی گفت و صدچندان با هنرنمایی و تولید آثار فاخری چون فیلم و سریال حتی با نگاهی فرامرزی، روایتگر این دفاع مقدس بود، روایتگر ایستادگی تاریخی یک سرزمین مقابل تمام کفر، روایتگر فروریختن افسانه شکستناپذیری ارتش صهیون، روایتگر سرشاخ شدن با ابرقدرت معاصر و شکستن هیمنه آن، روایتگر بیداری جهانی و نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی در دل جهانیان، روایتگر بیوطنی و دریوزگی پهلویها، روایتگر ماهیت متعفن استعمارگران جهانی و جنایات آنها در روز روشن، روایتگر یکی شدن خون سرداران و دانشمندان ایرانی در راه استقلال و پیشرفت این سرزمین، روایتگر ایستادگی این مردم معمولی ولی استثنائی نظیر شاطر مجتبی ملایری، و روایتگر خودباوری این جوانان پس از قرنها خودباختگی سردمداران. نباید فراموش کرد اگر کمکاری کنیم در آیندهای نه چندان دور، جلاد را شهید و خائن را قهرمان جار میزنند. راهی جز قوی شدن در صحنه علم و دانش، سیاست و اقتصاد، فرهنگ و ادب، و هنر و رسانه باقی نمانده است. اگر بخواهیم در این جنگل جهانی، قربانی نشویم راهی جز اقتدار نداریم و در این مسیر، رسانه راهنما و پیشتاز تودههاست. در پایان زحمات سایر رسانهها و اهالی هنر و فرهنگ را در این پیکار ارج مینهیم، به روان پاک شهدای ایران زمین به ویژه شهدای رسانه ملی درود میفرستیم و به تمامی نیروهای خدوم این عرصه، خداقوت میگوییم.