kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۸۴۰۸
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۸

اخبار ویژه

 
 
 
 
رویترز: ایران مذاکرات مستقیم را  به لغو برخی تحریم‌ها مشروط کرده است
خبرگزاری رویترز درباره علت مذاکره غیر مستقیم ایران با آمریکا در عمان گزارش داد: تهران مذاکره مستقیم را به لغو برخی تحریم‌ها مشروط کرده است.
رویترز نوشت: در آستانه مذاکرات میان جمهوری اسلامی و آمریکا، یک دیپلمات در خاورمیانه گفت که تهران احتمال گفت‌وگوهای مستقیم با واشینگتن را منوط به اقداماتی ملموس از سوی آمریکا دانسته است.
این دیپلمات گفت: «ایرانی‌ها به ما گفته‌اند که مذاکرات مستقیم ممکن است، اما باید نشانه‌ای از حسن نیت وجود داشته باشد؛ مثلاً برخی تحریم‌ها برداشته شود یا بخشی از پول‌های بلوکه ‌شده ایران آزاد شود.»
به گفته این منبع، آمریکا تمایل دارد موضوعات دیگری را نیز وارد مذاکرات کند؛ از جمله نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی و برنامه موشک‌های بالستیک آن.
ایران با احتیاط، اعتماد اندک و با تردیدهای عمیق نسبت به نیت‌های آمریکا در مذاکرات شرکت خواهد کرد.
ترامپ گفته است که مذاکرات روز شنبه در عمان به‌صورت مستقیم برگزار خواهد شد، اما عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی بار دیگر بر موضع تهران تأکید کرد و گفت این مذاکرات باید غیرمستقیم باشد. او با اشاره به «فشارها و تهدیدهای آمریکا» گفت: «مذاکرات غیرمستقیم می‌تواند تضمین‌کننده یک گفت‌وگوی واقعی و مؤثر باشد.» عراقچی افزود که این مذاکرات با حضور خودش و استیو ویتکاف، نماینده ترامپ در امور خاورمیانه و با میانجی‌گری 
بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان برگزار خواهد شد.
به گفته منابع ایرانی و منطقه‌ای، تهران پیش از هرگونه مذاکره رو در رو با مقامات آمریکایی، خواهان اقدامات ملموس و اعتمادساز از سوی ایالات متحده است. یکی از دیپلمات‌های منطقه گفت: «ایرانی‌ها به ما گفته‌اند که مذاکرات مستقیم ممکن است، اما باید نشانه‌ای از حسن نیت وجود داشته باشد؛ مثل رفع برخی تحریم‌ها یا آزادسازی بخشی از دارایی‌های بلوکه شده.»
در تهران، مقامات جمهوری اسلامی هشدارهای ترامپ را تلاشی برای تحت فشار قرار دادن خود جهت پذیرش امتیازات مورد نظر آمریکا یا روبه‌رو شدن با حملات هوائی تلقی می‌کنند.
آمریکا به دنبال گنجاندن موضوعات دیگری همچون نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی و برنامه موشکی این کشور در مذاکرات است؛ موضوعاتی که به گفته مقامات ایرانی کاملاً مردود است و تهران درباره آنها مذاکره نخواهد کرد. پایان دادن به نفوذ منطقه‌ای تهران، برچیدن برنامه هسته‌ای و توقف فعالیت‌های موشکی. این‌ها برای تهران غیرقابل قبول است. برنامه هسته‌ای ما قابل برچیدن نیست.
جمهوری اسلامی طی دهه‌های گذشته بارها با تحریم‌های شدید مواجه شده و در برابر آن‌ها ایستادگی کرده است. فرماندهان نظامی ایران تهدید کرده‌اند که در صورت افزایش فشارها، مانع صادرات نفت منطقه‌ای، که بخش قابل‌توجهی از انرژی جهان را تأمین می‌کند، خواهند شد.
 
 
تکرار دغلبازی‌های رسانه‌ای درباره مذاکره با آمریکا
در حالی که رسانه‌های بیگانه موضع محتاطانه‌تری نسبت به موضوع مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا اتخاذ کرده‌اند، برخی محافل و فعالان رسانه‌ای داخلی به ذوق‌زدگی و تحمیق مخاطبان پرداختند.
آنها در این‌باره در حالی بازی رسانه‌ای و شبانه با قیمت ارز را برجسته کردند که قیمت ارز در دولت برجام، 9 برابر افزایش یافت و خروجی اعتماد بلاوجه به طرف آمریکایی رکوردشکنی تورمی در دولت روحانی بود.
نکته قابل تامل اینکه ادعا می‌شد با توافق، همه تحریم‌های لغو شده و بازگشتی در کار نیست اما در همان دولت اوباما انواع تحریم‌های ویزا و آیسا و سیسادا (و سپس کاتسا از سوی کنگره و تحریم‌های افزون‌تر در دولت‌های ترامپ و بایدن) نشان داد که ادعا لغو تحریم‌ها دروغی بیش نبوده است.
همچنین ادعا می‌شد که با توافق 150 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران برمی‌گردد و 200 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی به کشور می‌آید که در روند عبرت آموز برجام، دروغ بودن این بزک کاری‌های فریبنده کاملا آشکار شد.
دیروز برخی رسانه‌ها و فعالان توئیتری در واکنش به خبر مذاکرات غیرمستقیم در عمان از هفته بعد، مطالبی از این دست را منتشر کردند:
- مذاکره ایران و آمریکا/ اگر خبردار شوید که دولت ایران نزدیک به هزار میلیارد دلار پروژه تعریف کرده و سرمایه‌گذاری آمریکایی‌ها در این پروژه بلامانع اعلام شده، چه واکنشی خواهید داشت؟
- ریزش شبانه ۸ هزارتومانی تتر پس از انتشار خبر مذاکره ایران و آمریکا
- از وقتی ترامپ درباره توافق با ایران حرف زده؛ طلا 1 میلیون ریخته؛ سکه
10 میلیون ریخته، دلار 6 هزارتومن ریخته.
- دلاری که با یک پالس مثبت مذاکره از ۱۰۶ به ۹۸ هزار رسید، اگر به توافق منجر شود، تا کجا عقب خواهد نشست؟ اگر تحریم‌ها برداشته شود، «معیشت مردم» اندک تنفسی نخواهد کرد؟ چگونه می‌شود مسئله‌ای ‌چنین عیان را نفهمید؟ چرا تمایلی به ثبات اقتصاد، پایان ‌تحریم و تخاصم ندارند؟
- پیام جدید به بازار ارز رسید / در صورت آغاز مذاکرات و احتمال موفقیت آن‌ها، نرخ دلار در سال ۱۴۰۴ ممکن است به حدود ۸۰ تا ۹۰ هزار تومان کاهش یابد. از سوی دیگر، اگر توافقی حاصل نشود، برخی تحلیل‌ها افزایش نرخ دلار به مرزهای روانی بالاتر از آن را نیز محتمل می‌دانند. 
یادآور می‌شود مذاکرات منتهی به برجام که با وعده‌های فریبنده دولت اوباما هم همراه بود دو سال طول کشید و پس از اعلام توافق، برخی افراد فریب خورده از تبلیغات رسانه‌ای، در جشن خیابانی چنین وانمود می‌کردند که هر دلار در اثر توافق با آمریکا پانصد یا هزار تومان خواهد شد و حال آن که دلار در همان دولت از 3400 تومان به 35 هزار تومان هم صعود کرد!!
البته در آغاز مذاکرات برجام هنوز دست آمریکا رو نشده بود و سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن پس از آن، واقعیت عهدنشناسی و شیطنت و کارشکنی رژیم آمریکا را به نمایش گذاشتند.
به همین علت هم هست که خبرگزاری رویترز دیروز نوشت: ایران نسبت به مذاکرات آینده با ایالات متحده شکاک است. ایران به مذاکرات آخر هفته با ایالات متحده در مورد برنامه هسته‌ای خود با تردید نزدیک می‌شود و اعتماد کمی به پیشرفت مذاکرات دارد. مقامات ایرانی همچنان شک عمیقی نسبت به نیات ایالات متحده دارند. یک دیپلمات منطقه‌ای گفت: «ایرانی‌ها به ما گفته‌اند که گفت‌وگوهای مستقیم ممکن است، اما باید یک گام حسن نیت برداشته شود. تحریم‌هایی را بردارید یا برخی از پول‌ها را آزاد کنید.» ایران قبل از هرگونه مذاکرات حضوری بین مقامات ایرانی و آمریکایی، خواهان دریافت اقدام‌های ملموس از سوی ایالات متحده است.
العربی الجدید هم می‌نویسد: ایران بعد از ارسال جواب خود، نامه‌ای را از آمریکا دریافت کرد مبنی بر اینکه دولت آمریکا آماده است تا هرچه‌سریع‌تر مذاکرات را آغاز کند. دولت آمریکا مصر بود که مذاکرات مستقیم باشد اما ایران این مسئله را به نتایج مذاکرات مسقط و میزان آمادگی طرف آمریکایی مرتبط کرد. ایران تلاش می‌کند تا به تضمین‌هایی دست یابد مبنی بر اینکه مذاکره درباره این برنامه باید براساس توافق هسته‌ای باشد و از مرزهای آن تجاوز نکند.
 
 
 
فارن افرز: سیاست آشوب‌زده ترامپ حلقه متحدان آمریکا را از هم می‌پاشد
دور دوم ریاست دونالد ترامپ، فرصتی برای چین است تا با استفاده از بی‌ثباتی ناشی از رویکردهای تفرقه‌افکنانه و غیرمتعارف ترامپ، برای تقویت جایگاه جهانی خود و تضعیف اتحادهای آمریکا استفاده کند.
نشریه آمریکایی فارن افرز ضمن انتشار این مطلب نوشت: سیاست‌های غیرقابل پیش‌بینی و رویکرد تهاجمی ترامپ در دور اول، از جمله جنگ تجاری با چین، پکن را وادار کرد تا استراتژی‌های خود را بازنگری کند. حالا، با بازگشت او به کاخ سفید، چین ممکن است از آشوب‌ها و شکاف‌هایی که سیاست‌های او ایجاد می‌کند، به نفع خود استفاده کند. 
رویکرد «اول آمریکا»ی ترامپ باعث شد متحدان سنتی واشینگتن، از جمله اروپا و ژاپن، در مورد قابلیت اطمینان ایالات متحده تردید کنند. چین این شکاف‌ها را فرصتی برای گسترش نفوذ خود دید و روابط تجاری و دیپلماتیک خود را با این کشورها تقویت کرد. دور دوم احتمالی ترامپ ممکن است حتی بیشتر از دور اول به نفع چین باشد. سیاست‌های او احتمالاً بار دیگر بر تعرفه‌ها، کاهش تعهدات بین‌المللی، و تمرکز بر مسائل داخلی متمرکز خواهد بود. این رویکرد می‌تواند چند فرصت کلیدی برای پکن ایجاد کند:
اگر ترامپ بار دیگر متحدان ناتو را تحت فشار قرار دهد یا از تعهدات امنیتی در آسیا عقب‌نشینی کند، چین می‌تواند شکاف‌ها را عمیق‌تر کند. برای مثال، تهدید به خروج نیروهای آمریکایی از کره جنوبی یا ژاپن می‌تواند این کشورها را به سمت تعامل بیشتر با چین سوق دهد. پکن همچنین می‌تواند از تنش‌های تجاری با اروپا برای جذب سرمایه‌گذاری و تقویت روابط اقتصادی استفاده کند.
تعرفه‌های جدید یا تحریم‌ها علیه چین ممکن است بار دیگر اقتصاد جهانی را مختل کند، اما چین اکنون بهتر آماده است. پکن با تمرکز بر خودکفایی (مانند ابتکار «چرخه دوگانه») و تقویت بازار داخلی خود، می‌تواند اثرات این اقدامات را کاهش دهد. در عین حال، هرج‌ومرج اقتصادی در غرب می‌تواند سرمایه‌گذاران را به سمت بازارهای آسیایی، به‌ویژه چین، هدایت کند.
در حالی که ایالات متحده درگیر مسائل داخلی یا مناقشات تجاری است، چین می‌تواند برنامه‌های جاه‌طلبانه خود را در زمینه هوش مصنوعی، فناوری ۵G، و نوسازی نظامی تسریع کند. 
پکن به‌جای مقابله مستقیم، ترجیح می‌دهد صبر کند تا سیاست‌های آمریکا خودبه‌خود متحدانش را از آن دور کند یا اقتصادش را تضعیف کند. در عین حال، چین می‌تواند با دیپلماسی فعال‌تر، مانند میزبانی اجلاس‌های بین‌المللی یا پیشنهاد کمک به کشورهای در حال توسعه، خود را به‌عنوان جایگزینی باثبات‌تر برای ایالات متحده معرفی کند. به عنوان مثال، اگر ایالات متحده بار دیگر از توافق‌های آب‌وهوایی مانند پیمان پاریس خارج شود، چین می‌تواند با پر کردن این خلأ، رهبری جهانی در مسائل زیست‌محیطی را به دست گیرد؛ حرکتی که هم مشروعیت سیاسی به همراه دارد و هم نفوذ اقتصادی.
آشوب‌ها و بی‌ثباتی‌هایی که ممکن است از سیاست‌های ترامپ ناشی شود، فضائی را برای چین فراهم می‌کند تا نفوذ جهانی خود را گسترش دهد، اتحادهای آمریکا را تضعیف کند، و در رقابت طولانی‌مدت برای برتری ژئوپلیتیک پیش بیفتد. موفقیت این استراتژی به توانایی چین در مدیریت ریسک‌ها و بهره‌برداری دقیق از اشتباهات آمریکا بستگی دارد. در حالی که ایالات متحده درگیر مسائل داخلی و سیاست‌های تفرقه‌افکن خود است، چین ممکن است آرام اما پیوسته به سمت جایگاهی قدرتمندتر در نظم جهانی حرکت کند.
 
 
 
سرخوردگی عاطفی نشریه غربگرا از رفتار آشفته رئیس‌جمهور آمریکا
رویکرد آشفته دولت ترامپ موجب سرخوردگی نشریات شبه لیبرال و غربگرا شده است.
در این زمینه روزنامه دنیای اقتصاد در سرمقاله‌ای نوشت:
«سیاست تجاری ما بر پایه بازارهای باز و آزاد است... درس قطعی تاریخ به ما این است که هرچه جریان تجارت جهانی آزادتر باشد، امواج پیشرفت بشری قوی‌تر و صلح میان ملت‌ها مستحکم‌تر خواهد بود.» اینها کلمه به کلمه سخنانی است که رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه، رونالد ریگان زمانی ادا کرده بود. جملاتی که بر پایه تفکر آزادی‌خواهانه جناح راست ایالات متحده شکل گرفته بود و اینک میراث‌دار چنین اندیشه‌ای، دونالد ترامپ است که به هیچ یک از این ارزش‌ها وقعی نمی‌گذارد.
 ترامپ در گام اول نه تنها حزب جمهوری‌خواه را از درون خالی کرد، بلکه اینک می‌رود تا چهره آمریکا را به‌عنوان پرچمدار لیبرال دموکراسی به زیر بکشد. واکنش منفی بازارهای جهانی به تعرفه‌های ترامپ و رکود احتمالی پس از آن می‌تواند مرحله‌ای آغازین برای افول ایالات متحده باشد؛ اگر این کشور به ارزش‌های بنیادینی که موجب ترقی آن در قرن بیستم شد، بازنگردد. در حقیقت اقدامات ترامپ در بلندمدت از سه کانال می‌تواند به چهره و جایگاه کشورش 
ضربه بزند.
اولین مسئله تهدید حکومت قانون و فرآیند بررسی و توازن 
(check and balance) است که ایالات متحده تاکنون یکی از نمونه‌های بدیع در اجرای آن بوده است. دولت ترامپ با فشار بر رسانه‌های آزاد و منتقد، محدود کردن دفاتر حقوقی که علیه ترامپ در گذشته اقامه دعوی کرده بودند یا استخدام مدیران و مالکان بخش خصوصی در نهادهای پرنفوذ دولتی بدون آنکه رابطه آنان با شرکت‌ها تمام شود، عملاً اقداماتی را انجام می‌دهد که از یک حکومت غیردموکراتیک، بسته و فاسد انتظار می‌رود. منش دیکتاتورگونه او که خود را در تمجید از مستبدان دنیا و همچنین اشتیاق او به دور زدن قانون برای کاندیدا شدن برای بار سوم نیز نشان می‌دهد و در عین حال عقب‌نشینی نهادهای نظارتی در دور دوم ریاست‌جمهوری وی نسبت به دوره قبل، همه حکایت از آن دارد که آمریکا با وجود میراثی از اراده حکومت قانون، در دوره ترامپ با عقبگردی غیرمنتظره در این موضوع مواجه شده است.
دومین مورد، تضعیف تکنوکراسی و قوای تخصصی نهادهای دولتی ایالات متحده است. هر چند رویکرد دولت کوچک و کارای وی مبتنی بر اصول آزادی‌خواهانه است؛ اما رفتار آمرانه وی و تیمش در هدایت دولت، در جهت نادیده گرفتن نگاه کارشناسی بوده که نقطه اوجش تعریف برنامه تعرفه‌گذاری بوده است. وی با تصفیه‌های سیاسی در نهادهای دولتی و ماشین امضای دستورات اجرائی، نه تنها سیستم قانون‌گذاری بلکه دستگاه‌های تخصصی دولت را هم به حاشیه رانده است. این امر از وزارت دادگستری تا وزارت خارجه و خزانه‌داری و... به وضوح دیده می‌شود.
سومین ضربه نیز در جنگ ترامپ با تجارت جهانی، آزادی بازارها و سیاست‌های ضدمهاجرتی وی نهفته است. بسیار سخت بتوان ترامپ را راضی به پذیرش این موضوع کرد که اگر رشد اقتصادی بی‌وقفه در آمریکا رخ داده، ناشی از توجه به مزیت نسبی و مرزهای بازی بوده که نعمت مهاجران و خلاقیت آنان برای آمریکا به ارمغان آورده است. این واقعیت ساده که اگر هرکس بتواند روی پای خود بایستد، آمریکا وطن او خواهد بود، این کشور را به سرزمین موعود انسان‌هایی تبدیل کرده بود که آرزو داشتند زندگی خود را به دست خویش تغییر دهند. دست نامرئی بازارهای رقابتی آمریکا، منافع فردی و آرزوی تحول در زندگی شخصی این مهاجران را به موتوری برای رشد اقتصادی ایالات متحده تبدیل کرده بود. اما اینها واقعیت‌هایی است که ترامپ و هوادارانش قادر به درک آن نیستند.
این سه کانال در بلندمدت اعتبار آمریکا را درصورت عدم تغییر در رویکردهای سیاستی دولت کنونی، تضعیف خواهد کرد. این اعتبار باعث شده است ایالات متحده بتواند کسری تجاری هر سال را بدون هیچ بی‌ثباتی مالی از سر بگذراند؛ اما حال گویی دوران دیگری قرار است رخ نماید.