kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۸۲۵۳
تاریخ انتشار : ۱۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۴

افسار شیطان برای شيخ انصارى (حکایت اهل راز)

 
 
نقل مى‌‏كنند كه در زمان شيخ انصارى، شخصى در خواب شيطان را ديد كه تعداد زيادى افسار همراه خودش دارد ولى اين افسارها مختلف است؛ بعضى از افسارها خيلى شل است، طناب بسيار ضعيفى را به صورت افسار درآورده است، بعضى از آنها چرمى است و بعضى به صورت زنجير، آن‌‌هم زنجيرهاى مختلفى كه بعضى از آنها خيلى كلفت است.
در ميان اينها يك زنجير خيلى كلفت و قوى‏ بود كه خيلى ‏جالب بود.
از شيطان پرسيد: اينها چيست؟ 
گفت: اينها افسارهايى است كه به سر بنى ‏آدم مى‌‏زنم و آنها را به طرف گناه مى‌‏كشانم.
گفت: آن زنجير كلفت براى كيست؟ 
گفت: اين براى يك آدم خيلى گردن كلفتى است. 
گفت: چه كسى؟ 
گفت: شيخ انصارى؛
 اتفاقا ديشب زدم به سرش و چند قدم آوردم ولى زد و آن را پاره كرد. 
بعد آن شخص گفت: حالا افسار ماها كجاست؟
شيطان گفت: شما كه افسار نمى ‏خواهيد، شما دنبال من هستيد!
 اين افسار مال آنهايى است كه دنبال من نمى‌‏آيند.
آن شخص صبح آمد خواب را براى شيخ انصارى نقل كرد.
مثل اينكه شبى بوده كه شيخ خيلى اضطرار پيدا مى‌‏كند و از پولى كه بابت سهم امام بوده و فردا بايستى تقسيم مى‌‏كرده است، به عنوان قرض چيزى بر مى‌‏دارد. 
مى‌‏آيد تا دمِ در، ولى پشيمان مى‌‏شود و برمىگردد مى‌‏گذارد سر جايش.
شيطان كه گفته بود زنجير را زدم به سرش و او را چند قدم آوردم ولى پاره كرد و رفت، قضيه اين بوده است‏.
* مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏4، صص: 277- 276