دعوت عملی با حسن خلق (حکایت خوبان)
امام علی(ع) فرمود: مردی یهودی از پیامبر اکرم(ص) چند دینار طلبکار بود. روزی طلب خود را تقاضا کرد. حضرت فرمود: فعلا ندارم. گفت: از شما جدا نمیشوم تا بپردازید. فرمود: من هم در اینجا با تو مینشینم، به اندازهای نشست که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و نماز صبح روز بعد را همانجا خواندند. اصحاب یهودی را تهدید کردند. پیامبر(ص) به آنها فرمود: این چه کاری است که میکنید؟ عرض کردند: یک یهودی شما را بازداشت کند. فرمود: خداوند مرا مبعوث نکرده تا به کسانی که معاهده مذهبی با من دارند یا غیر آنها، ستم روا دارم. صبح روز بعد تا برآمدن و بالارفتن آفتاب یهودی گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله» نیمی از اموال خود را در راه خدا دادم و عرض کرد: به خدا سوگند، این کاری که نسبت به شما کردم نه از حیث جسارت بود، بلکه خواستم اوصاف شما را با آنچه در تورات آمده مطابقت کنم. در آنجا خواندم: محمدابن عبدالله در مکه متولد میشود و به مدینه هجرت میکند، درشتخو و بداخلاق نیست. با صدای بلند سخن نمیگوید، ناسزاگو و بدزبان نیست. اکنون به یگانگی خدا و پیامبری شما شهادت میدهم. تمام ثروت من در اختیارتان است و هرچه خداوند دستور داده درباره آن عمل کنید.(1)
____________
1- بحارالانوار، ج۱۶، ص ۲۱۶