نماز عارفانه و عالمانه
محسن خجسته
نماز برترین و کاملترین شیوه نیایش وپرستش در پیشگاه خدا است؛ زیرا مجموعهای از اذکار و اعمال است که از روی معرفت و شناخت کامل در پیشگاه خدای علی عظیم انجام میشود. نگاهی به مجموعه این اذکار و اعمال نشان میدهد که چرا در اسلام نماز به عنوان ستون دین و مرز اسلام و کفر و عامل تقرب به خدا انتخاب شده و باید به شکل فردی و جمعی برپا شود؟
اهمیت و ارزش نماز
نماز در تعالیم قرآن، عمل خالص عبادی بندگان دانسته شده که به عنوان ارکان اسلام و مرز اسلام و کفر(مائده، آیات 57 و 58) درهمه شرایع آسمانی(ابراهیم، آیات 35 تا 37؛ بقره، آیه 83؛ مریم، آیات 31 و 55) و در همه حالات سلامتی، بیماری، وجود عذر، شرایط جنگی و مانند آنها (آلعمران، آیه 191؛ الكشاف، ج 1، ص 453؛ بقره، آیه 238 و 239؛ نساء، آیات 101 و 103) لازم و واجب شمرده شده است؛ هر چند که بهتر است که انسان در حالت هوشیار و به دور انواع مستی به نماز بپردازد تا بداند چه میگوید و چه میکند.(نساء، آیه 43) البته برای فهم اهمیت و ارزش هر چیزی بهتر است که به آثار و پیامدهای آن نیز توجه شود؛ زیرا اصولا آثار هرچیزی است که به عنوان انگیزه یا همان علت غایی انسان را به انجام کاری مشتاق کرده و او عزم را جزم به انجام آن میکند و در راه آن صبر و حلم میورزد و تا تحصیل مقصود دست از سعی و تلاش برنمی دارد. از همین رو خدا برای ایجاد انگیزه در انسان، به آثار نماز پرداخته که شامل کسب آرامش(بقره، آیه 277)، رهایی از خوف و ترس و حزن(همان)، آسانی در کارها (بقره، آیه 45)، امداد الهی(مائده، آیه 12؛ بقره، آیات 45 و48)، برتری و امتیاز بر دیگران(آل عمران، آیه 113)، تقرب به خدا(انفال، آیات 3 و 4؛ علق، آیات 9 و 10 و 19)، رفع مشکلات و سختیها(بقره، آیات 45 و153)، رهایی از شهوات و مانع فحشاء و منکر(مریم، آیه 59؛ نحل، آیه 90؛ عنکبوت، آیه 45)، نورانیت(فتح، آیه 29) و دهها اثر دیگر میشود.
البته نماز زمانی میتواند همه آثار و برکات را برای انسان داشته باشد که نماز عالمانه و عارفانه باشد. به این معنا که شخص بداند در چه جایگاهی عظیم قرار گرفته و چه میگوید و چه میکند؛ زیرا نماز به عنوان یکی از مهمترین مصادیق ذکر الله(طه، آیه 14)، باید همراه با علم و شناخت نسبت به معبودی باشد که شخص در مقام عبادت در پیشگاه او حاضر شده و به نماز میپردازد. هر عملی در برابر مقامی، میتواند به سبب علل و عواملی خاص باشد. امیرمؤمنان علی(ع) سه گانهای برای رفتار بندگان در برابر معبود خویش بیان کرده که میتواند ابعادی از این حقیقت را آشکار کند. ایشان میفرماید: إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاَحْرَار؛ گروهی از مردم خداوند را به شوق بهشت عبادت میکنند که این عبادت تجارت پیشگان است و گروهی دیگر خداوند را از ترس جهنم عبادت میکنند که این عبادت بردگان است و گروه سوم خداوند را به خاطر شکر از او عبادت میکنند و این عبادت آزادگان است. (نهجالبلاغه، حکمت 237) امام حسین(ع) نیز این نوع سوم از عمل عبادی را به عنوان با فضیلتترین نوع عبادت و بندگی برشمرده و میفرماید: «وَ هِىَ اَفْضَلُ العِبادَةِ»(بحارالانوار، ج 78،ص 117؛ موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 748، ح 906)
البته امیرمؤمنان(ع) نمیخواهد بگوید که دو نوع عمل عبادی دیگر باطل یا بیارزش است، بلکه میخواهد بیان کند که دراین سه گانه چنانکه امام حسین(ع) فرموده، عمل سوم که از روی شکر انجام میشود، دارای برتری است. خدا در قرآن، به هر سه نوع عبادت اشاره میکند و میفرماید: وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ؛ و در زمين پس از اصلاح آن فساد مكنيد و با بيم و اميد او را بخوانيد كه رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است.(اعراف، آیه ۵۶) در این آیه از بندگان خواسته شده تا در برابر عظمت الهی به عنوان خائف، عبادت کنند و در برابر اکرام الهی به عنوان طمعکار عبادت نمایند؛ ولی رحمت خاص الهی به محسنان که براساس احسان عبادت میکنند، نزدیک است؛ زیرا احسان چنانکه از آموزههای وحیانی بهدست میآید به معنای عبادت مبتنی بر شکری است که به دنبال شناخت کامل از خدا به دست میآید؛ چنانکه از پیامبر(ص) پرسیدند: احسان چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: الإحسان أن تَعبد الله کأنّک تراه فإن لم تکن تراه فإنّه یراک؛ احسان این است که خداوند را به گونهای عبادت کنی که گویی او تو را میبیند. پس هر چند که تو او را نبینی ولی بدانی که او تو را میبیند.(ر.ک: بحارالأنوار، ج۶۷، ص۱۹۶ و ۲۱۹; الصحیح،البخاری، ج۶، ص۲۰) درحقیقت مقام احسان به این است که شخص به این حقیقت برسد: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ مگر ندانسته كه خدا مى بيند.(علق، آیه ۱۴) البته اقرب از این مقام احسان، همان مقام محبت است که شخص در مقام اعتدال کامل به خداپرستی میپردازد و همه سه گانه را با هم دارد؛ زیرا خوف و طمع و رغبت را با شکر و محبت آمیخته است؛ این مقام که همان مقام احسان اکرامی است، بالاتر از این مقام احسان معمولی، همان مقام قطع و کشفی است که برای امیرمؤمنان علی(ع) و اولیای معصوم(ع) است. حضرت امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: ما کنت أعبد ربّاً لم أره؛ پروردگاری را که نمیبینم عبادت نمیکنم.(الکافی، ج۱، ص۹۸ و ۱۳۸)