ورزش بزرگ مدیر بزرگ میخواهد(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی –
در اینکه ورزش مستعد و آماده جهش و قویتر شدن ایران درست مدیریت نمیشود و مدیریتی هم سنخ بزرگی و تواناییهای بالقوه، سکان هدایت آن را در خیلی جاها و بخشها در اختیار ندارد، کمترین شک و شبههای نیست و حداقل سالهاست این روزنامه در این باره صریحا نوشته و مینویسد. به کرات گفته شده ورزش ایران بزرگ و قدرتمند و تواناست و باید کسانی در جایگاهها و مناصب ریز و درشت آن قرار بگیرند که روح و افکار بزرگ داشته باشند. اصولا این یک اصل علمی و قانون اجتماعی است که کار بزرگ را باید به دست مردان بزرگ داد اما افسوس و صد افسوس که این اصل مهم علمی و اجتماعی- که هیچ عقل سلیمی در درستی آن شک ندارد- در ورزش ما خیلی وقتها و مثل خیلی از اصول دیگر رعایت نمیشود و ملاکهای مخرب و ویرانگری مانند باندبازی و همشهری گرایی و قبیله سالاری و قوم و خویشگرایی و... به راحتی بر آن تقدم مییابد و میشود مصداق آن عتاب و خطاب کتاب مجید که میفرماید:«یا ایها الذین آمنوا، لم تقولون مالا تفعلون؟» (ای ایمان آورندگان، چرا به چیزی که میگویید، عمل نمیکنید؟)
حرف هرچقدر هم خوب و علمی و درست باشد، تا وقتی عملی نشود،هیچ مشکلی را حل نمیکند. نسخه طبیب هرچقدر هم دقیق و شفابخش نوشته شده باشد، تا زمانی که دقیقا به آن عمل نکنیم و دستور پزشک حاذق عینا اجرا نشود و صرفا از قدرت تشخیص و تخصص پزشک و داروهایی که تجویز کرده، تعریف و تمجید کنیم، هیچ بهبودی در حال بیمار صورت نخواهد گرفت. پس درست گفتهاند که «به عمل کار برآید...»
ما- از بزرگ و کوچک و خرد و کلان- با دردها و آفات و زخمهای ورزش و علت و خاستگاه آن آشنا هستیم. در رسانهها مینویسیم و میگوییم و در محافل و جلسات درباره یکایک آنها حرف میزنیم و به تاسف«نچ نچ»! میکنیم اما میبینیم که اتفاقی در جهت درمان این دردها و زدودن این آفات و برداشتن موانع پیشرفت و بهتر شدن حال و روز ورزش نمیافتد و گویا ارادهای فراتر و بالاتر وجود دارد که تداوم وضع فعلی را بیشتر میپسندد و با منافع و سلایق خود همراهتر تشخیص میدهد.
برای مثال، داد همه از اوضاع فوتبال بلند است. از پیر و جوان و مسئول و غیر مسئول نارضایتی خود را از شرایط و حال و هوای حاکم بر فوتبال اعلام میکنند اما هیچ مقام و مسئولی حاضر نیست- یا اجازه و جراتش را ندارد یا...- جهت تغییر این وضعیت و نجات فوتبال کشور از دست باندها و افرادی که به لطایفالحیل آن را در انحصار- و به قول فرنگیها «متروپل»- خود درآوردهاند، دست به کاری بزند.
این در حالی است که جریانات پدرخوانده و حاکم مدتها و از چند ماه پیش از انتخابات، برای تداوم حاکمیت خود بر فوتبال اقدامات و برنامهریزیها را شروع کردهاند و برای جذب آرا، با برخی از صاحبان رای وارد گفت وگو و معامله شده و بساط وعده و تطمیع و... را حسابی گستراندهاند ولی هیچ حرکتی از سوی مسئولان ورزشی- یا حتی غیر ورزشی- به چشم نمیآید و از همین جاست که عرض میکنیم علی رغم حرفها و شعارهایی که درباره ضرورت اصلاحات اساسی و واقعی- نه صوری و نمایشی- از سوی همگان، خاصه مسئولان و مدیران ارشد ورزش شنیده میشود، ظاهرا قرار نیست اتفاقی رخ دهد و شاهد تغییری ملموس و اثرگذار در روند و خط سیر غلطی که فوتبال در پیش گرفته، باشیم.