kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۵۳۱۹
تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۹:۱۸
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب -بخش صد و هشت

تناقض‌های آشکار در پایان جشنواره سی و هفتم /حکایت سینماتوگراف 2



سعید مستغاثی

جشنواره‌ای که با یک افتتاحیه مغایر با فجر انقلاب شروع شده بود، با یک اختتامیه پر از تناقض به پایان رسید! نادیده گرفتن تنها فیلم دفاع مقدسی جشنواره سی و هفتم یعنی 
«23 نفر» در جوایز اصلی مانند بهترین فیلم و کارگردانی و بازیگری و فیلمبرداری و به خصوص فیلمنامه (که تنها اثر اقتباسی این جشنواره و البته اقتباسی قابل قبول محسوب می‌شد) و در مقابل، برپایی مراسم ویژه برای تجلیل از آن، یکی از آن نقاط تناقض مراسم اختتامیه بود. 
در حالی که پیش از حضور افراد واقعی گروه یاد شده که 8 سال را در اردوگاههای صدام، سپری نموده و همچنین بازیگرانی که نقش نوجوانی آنها را بازی کرده بودند، بروی صحنه، در معرفی فیلم»23 نفر»، از کارگردانی و قاب‌های دقیق فیلم و فیلمنامه آن گفته شد و بارها بر ارزش‌های سینمایی و محتوایی این فیلم تاکید شد. از همین روی طبعا این سؤال برای همه تماشاگران آن صحنه پیش آمد که چرا فیلمی با این همه نقاط قوت، حتی در میان نامزدهای جوایز اصلی جشنواره نبود؟!
در مقابل عدم حضور فیلمنامه «23 نفر» در میان کاندیداهای بهترین فیلمنامه، نام آثار بسیار ضعیف همچون «طلا» با فیلمنامه‌ای بی‌در و پیکر و «قصر شیرین» با متنی ناقص و پر از حفره‌های دراماتیک به چشم می‌خورد!! که این یکی متاسفانه جایزه بهترین فیلمنامه را هم دریافت نمود!
طرفه آنکه در میانه تجلیل دیرهنگام و به اصطلاح «پس از مرگ سهراب» از یک فیلم دفاع مقدسی، گوهر خیراندیش که برای سخنرانی در مقابل گروه واقعی 23 نفر پشت تریبون قرار گرفته بود، از عمل غیر اخلاقی 25 سال پیش خود در جشنواره فیلم‌های دینی با طنز و مطایبه یاد کرد! عملی که منجر به دادگاهی شدن و محکومیت وی گردید. او با افتخار از آن اقدام غیر شرعی خود سخن گفت و ضمن کنایه و مضحکه نصایح رئیس دادگاه آن زمان، اظهار داشت که قبل از به روی سن آمدن قول داده مشابه آن عمل را با این 23 آزاده انجام ندهد! 
بزرگ کردن فیلم‌های کوچک و نادیده گرفتن آثار مهم
تناقض دیگر مراسم اختتامیه، عدم پذیرش جایزه نگاه نو (فیلم‌های اول) از سوی همایون غنی نژاد، کارگردان فیلم «مسخره باز» بود که در واقع بی‌احترامی به هیئت داوران تلقی گردید. او با اینکه در سالن حضور داشت، با تقلید کودکانه از عمل مارلون براندو (هنرپیشه آمریکایی در یکی از مراسم اسکار)، یک تبعه کشور افغانستان را به جای خود به روی صحنه فرستاد که متن نامربوط و نامفهومی را قرائت کند! 
اما گویا بازهم هیئت محترم داوران از غلظت این توهین راضی نشدند و جایزه «هنر و تجربه» را نیز به فیلم یاد شده دادند! در حالی که فیلم «مسخره باز» (همچنان‌که قبلا هم در این ستون آمده) یک اثر تئاتری و همچنین کپی صرف به لحاظ ساختاری از برخی فیلم‌های‌هالیوودی بود و هیچ‌گونه نگاه نو یا هنر و تجربه در آن به چشم نمی‌خورد!! که البته این بار جناب کارگردان به روی صحنه آمد و در سخنانی، به درستی به عدم وجود نگاه نو در فیلمش اعتراف کرد و بار دیگر هیئت داوران را مورد تمسخر قرار داد!
جوایز فیلم‌های کوتاه و مستند و انیمیشن از همه با مزه‌تر بود! گویی از سر ناچاری، این نوع فیلم‌ها را (که سال گذشته در یک اقدام غیر تخصصی برای قضاوت و داوری در یک گروه با فیلم‌های بلند داستانی قرار داده بودند!) در یک سبد اضافی ریخته و حالا هر تعدادش را برای داوری به یک گروه واگذار کردند، بدون آنکه تخصص این داوران در نظر گرفته شود! بخشی به داوران نگاه نو و قسمتی هم به هیئت داوران سودای سیمرغ واگذار شده بود.
و بالاخره نادیده گرفتن فیلم «ماجرای نیمروز: ردّ خون» که قسمت اولش نیز دو سال پیش در جشنواره فیلم فجر تقریبا بایکوت شد و حتی در رشته‌های اصلی نامزد دریافت جایزه هم نشد تا اینکه دبیر جشنواره با اختیار خود، جوایزی را به آن اعطاء نمود. اگرچه در آن جشنواره، علت اصلی بی‌اعتنایی به فیلم «ماجرای نیمروز» را دو تابعیتی بودن برخی داوران و عدم ریسک پذیری آنان برای جایزه دادن به فیلمی که گروهک تروریستی منافقین را زیر علامت سؤال برده بود، دانستند که قطعا برای تابعیت خارجی آنها در کشورهای اروپایی و آمریکا ایجاد اشکال می‌کرد. 
ولی اینک در این جشنواره برای خالی نبودن عریضه، فیلم «ماجرای نیمروز: ردّ خون» را در برخی رشته‌های اصلی نامزد دریافت جایزه کردند (دومین فیلم از نظر تعداد نامزدی) اما در هیچیک از آن رشته‌ها، جایزه‌ای به آن ندادند، در حالی که حداقل فیلمبرداری و کارگردانی فیلم به لحاظ تکنیکی یک سر و گردن از سایر آثار جشنواره بالاتر بود. 
فیلم یاد شده حتی در رشته طراحی صحنه نیز (که از نظرکارشناسان حیرت آور بود) نامزد دریافت جایزه نشد و طراح صحنه آن برای فیلم دیگری کاندیدا گردید! و علی‌رغم آنکه براساس مکتوب اهداء شده، طراحی لباس «ماجرای نیمروز: ردّ خون» برنده سیمرغ بلورین تعیین شده بود، اما نام فیلم دیگر همان برنده اعلام گردید! یعنی در میان داوران امسال هم، دوتابعیتی‌ها حضور داشتند؟!
جایزه خانواده به فیلم ضد خانواده!
طبق معمول دوره‌های قبلی جشنواره فیلم فجر، برای اعطای جایزه‌های جنبی جشنواره، مراسم معرفی برگزیدگان این بخش، موسوم به «تجلی اراده ملی» برگزار شد و جوایز آن، دوشنبه ۶ اسفند 1397 در تالار ایوان شمس اهدا گردید و نهادها و مؤسسات و سازمان‌های مختلف دولتی و غیر‌دولتی در بخش جنبی جشنواره سی و هفتم با تعیین هیئت‌های داوری، هریک برگزیدگان خود از این جشنواره را اعلام کردند. سازمان‌ها و نهادهایی که قاعدتا می‌بایست با توجه به ماموریت و ماهیت تخصصی خود، هیئت‌های داوری را تعیین و جوایز مورد نظرشان را اهدا می‌کردند اما متاسفانه بعضا این جوایز و برگزیدگان هیچ ربطی به نگاه تخصصی سازمان و ارگان مربوطه نداشت که برخی حتی در تضاد با ماموریت آن نهاد به نظر رسیدند! 
مثلا سازمان محیط زیست، تندیس اراده ملی خود را به فیلم «غلامرضا تختی» اعطاء کرد! و تندیسی هم به فیلم «شبی که ماه کامل شد» داد که علتش را «توجه درست به فقر» اعلام کردند!
هیئت داوران حقوق شهروندی وزارت ارشاد، یکی از جوایز خود را به فیلم «جاندار» داد که در آن فیلم در واقع حقوق هیچ شهروندی رعایت نشده بود و همه افرادی که در فیلم حضور داشتند اعم از پدر و مادر و فرزند و عاشق و معشوق و حتی برادر‌ها، برای نفع شخصی، حقوق یکدیگر را پایمال می‌کردند!
هیئت داوران انجمن فرهنگی آموزشی ویرایش و درست نویسی، تندیس خود را به فیلم «سرخپوست» داد! معلوم نیست کجای فیلم «سرخپوست»، درست نویسی را آموزش می‌داد؟!
اما بامزه‌ترین جایزه‌ها را «معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری» به فیلم‌ها داد؛ جایزه‌ای به فیلم «مردی بدون سایه» آن هم به خاطر چهره باورپذیر زنی موفق در جامعه و خانواده! در حالی که زن اصلی فیلم «مردی بدون سایه» تنها شرایطی مملو ازسوء ظن و بدگمانی را درمیان خانواده‌اش به‌وجود آورده بود! 
همچنین این نهاد دولتی که ظاهرا بایستی افکار و برنامه‌های دولت را در رابطه با خانواده ارائه دهد، تندیس بهترین فیلم مرتبط با مسائل خانواده به فیلم «بنفشه آفریقایی» اعطاء نمود! فیلمی که در آن یک زن، شوهران قبلی و فعلی خود را به خانه‌اش آورده و با آنها در کنار هم زندگی می‌کنند! یعنی برای اولین بار در سینما و جامعه ایران، پدیده مذموم چند همسری زن که حتی در جوامع بی‌بند و بار غرب نیز پذیرفته نیست، توسط این فیلم توجیه شده و بخش امور خانواده دولت نیز به آن جایزه داد! یعنی خانواده طراز از نظر دولت محترم، چنین خانواده‌ای بود؟!