آثار اقتباسی در راه شبکه نمایش خانگی
سووشون و بامداد خمار زخم جیران را جبران میکنند؟
آرش فهیم
خبر خوبی برای شبکه نمایش خانگی در راه است. عرصه وی او دی در سال جاری دچار افت و افول آشکار شده است و هم محتوا و کیفیت آثار نزول کرده (خشونت، ابتذال و بینسبتی با مسائل روز سیاسی و اجتماعی و جهانی در سریالهای یک سال اخیر، رنج آور است) و هم میزان تماشاگران و دنبال کنندگان سریالها نسبت به دو سه سال قبل کاهش محسوسی یافته است. اما گرایش به منابع مکتوب، ازجمله رمانهای پرخواننده و ماندگار در تاریخ ادبیات کشورمان، میتواند زمینهساز تغییر و احیاء ورود آثار قابل قبول به شبکه نمایش خانگی را فراهم کند. کارشناسان همواره تأکید کردهاند که بزرگترین مشکل در آثار سینمایی و همچنین سریالهای ما، فیلمنامه است. یعنی روایتهایی به تصویر کشیده میشوند که ارزش دراماتیک پایینی دارند و نمیتوانند مخاطب را با خودشان درگیر کنند. یکی از راهها برای تقویت بنیه دراماتیک آثار سینمایی و تلویزیونی، رجوع به کتابها و اقتباس از آثار ادبی است.
اتفاق خوبی که در انتظار شبکه نمایش خانگی است، تولید دو سریال اقتباسی است. این دو سریال، با اقتباس از دو رمان مهم، پرخواننده و جریانساز ادبیات فارسی معاصر است. «سووشون» رمانی از مرحومه سیمین دانشور یکی از رمانهایی است که فارغ از برخی ایرادات محتوایی، اما بهطور کلی یک سند ادبی درباره واقعیات دوره پهلوی و دیکتاتوری رضاشاه و محمدرضاشاه و بلایایی است که اشغالگران بر سر مردم میآوردند. طی یک دهه اخیر به موازات کار جاعلان تاریخ برای سفیدنمایی و تطهیر دوران پهلوی، هنرمندان و رسانههای ما در این زمینه کم کاری کردهاند. همان جریانهایی که دوره پهلوی ایران را اشغال و علیه ملت ایران جنایت و کودتا و سرقت میکردند، امروز با رسانه مشغول تطهیر پهلویها هستند. در این وضعیت، کار رسانهای درباره دوره پهلوی اهمیت مییابد و چه منبعی بهتر از آثار ادبی معتبر برای بازنمایی واقعیتهای پهلوی؟ باید یادآوری کرد که «سوشوون» به قلم سیمین دانشور برای اولین بار در سال 1348 منتشر شد و به ماجراهایی از سال 1320 تا حوالی کودتای 28 مرداد میپردازد.
«بامداد خمار» دیگر رمانی است که هدف اقتباس برای تولید سریال در نمایش خانگی قرار گرفته است. این رمان گرچه جزء آثار عامهپسند تقسیمبندی میشود اما اولا یکی از پرخوانندهترین آثار ادبی دهههای اخیر در ایران بوده و دوم و مهمتر، داستان این کتاب هم در دوره پهلوی میگذرد و بخشی از تیره روزی
مردم در آن دوره را ترسیم کرده است. این رمان،
انتقاد بیبیسی فارسی (رسانه وابسته به سلطنت انگلستان) را برانگیخته بود. بیبیسی در نقد این رمان نوشته بود که مدافع سنتهای مردسالارانه است. امید است که سریال اقتباسی از این رمان هم طوری ساخته شود که با خوانشی بروز و مطابق نیازهای نوین جامعه، صدای رسانه انگلیسی را درآورد. گفتنی است، رمان «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج سيد جوادي اولین بار در سال 1374 منتشر شد و طی کمتر از دو ماه بیش از یکصد و پنجاه هزار جلد فروش کرد. رفتن سراغ آثار پرفروش و اقتباس از آنها یک تمهید برای سوژه یابی و جلب توجه و مخاطب یابی است. اخیرا نیز درهالیوود با اقتباس از رمان مشهور «صد سال تنهائی» یک سریال تولید شده که بهواسطه بهرهبرداری از این رمان پرخواننده، این سریال هم در سطح جهان پربیننده شده است.
با وجود انتقاداتی که به رمانهای سووشون و بامداد خمار وارد است و نمیتوان آنها را «رمان تراز» معرفی کرد، اما اگر در اقتباس و بازتولید تصویری آنها مدیریت کیفی و محتوایی صورت بگیرد، نتیجه، دو سریال تاریخی راهبردی در جهت روشنگری و آگاهی بخشی مخاطب خواهد بود. گمشده شبکه نمایش خانگی، سریالهای تاریخی با رویکرد استراتژیک بوده است. متأسفانه سریالهایی که تاکنون در ژانر تاریخی در شبکه نمایش خانگی دیده ایم، آثاری تحریف شده و آلوده به ابتذال بودهاند که با تقلید از آثار ترکیهای ساخته شده بودند. نمونه بارز چنین آثاری «جیران» است که یک سریال جعلی، یک بار مصرف و شبهترکیهای توأم با تحریف تاریخ بود. سریالی که حتی یک بار تماشا کردن آن هم جانفرسا بود. (دقیقا برعکس سریالهایی چون «مدار صفر درجه» و «شب دهم» از دیگر ساختههای حسن فتحی که ارزش دراماتیک و تاریخی دارند) سریالهای «سوشوون» و «بامداد خمار» فقط در شرایطی میتوانند به موفقیت برسند که کارگردان این دو سریال (نرگس آبیار) برخلاف سریال «جیران» عمل کند. امید است با مدیریت و مراقبتی که بر تولید این دو سریال اقتباسی در شبکه نمایش خانگی صورت میگیرد، این آثار یادآور کارها خوب و جاودانی چون «کیف انگلیسی» شود که فراتر از یک أثر سرگرمکننده، به سندی تاریخی برای نسلهای مختلف تبدیل شد و هیچ گاه رنگ کهنگی نمیگیرد و هر بار تماشای آن جذابیت دارد.