kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۰۵۶
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۴
زنگ مجازی- جنگ ترکیبی

افسانه عینی‌گرایی رسانه‌ها‌ی معاند و اینستاگرام

 

عزیزالله محمدی(امتدادجو)
این روزها به دلیل سرعت تحولات جهانی، بی‌وقفه شاهد گسترش انواع و اشکال فعالیت‌هایی –چه در رسانه‌های جمعی و چه فضای مجازی- هستیم که طی آنها تلاش می‌شود تا به انحاء مختلف، جذب مخاطب و تاثیرگذاری بر وی به نحو مطلوب افزایش یابد.
پیش از این در همین ستون درخصوص بعضی از تکنیک‌ها‌ی عملیات روانی در رسانه‌ها‌ (از جمله تحریک، حذف بخشی از سند، تقطیع، جهت دار کردن و...) مطالبی ارائه شد و با توجه به تغییر تاکتیک‌ها‌ی رسانه‌ای در چند وقت اخیر از سوی رسانه‌ها‌ی معاند و به ویژه شبکه صهیونیستی فارسی زبان اینترنشنال و مطرح شدن موضوع افتتاح شبکه فارسی زبان TRT ترکیه، به نظر می‌رسد که باید به بازخوانی روش‌های دیگر عملیات‌های روانی رسانه‌ای نیز بپردازیم.
«ارائه اطلاعات گزینش شده» یکی از تکنیک‌ها‌ی مؤثر رسانه‌ای به ویژه در بستر فضای مجازی و اینستاگرام است که مخاطب را در مقابل انبوهی از اطلاعات درست و نادرست قرار می‌دهد و توازنی از نوع هماهنگی در این تکنیک به کار رفته تا مخاطب ناگزیر به نتیجه گیری بر اساس نقطه مطلوب رسانه شود و به طور واضح رسانه یا تبلیغاتچی با استفاده از این تکنیک مترصد است تا پاسخ‌ها‌ی مثبت و منفی بر حسب اهداف خود را به مخاطب بقبولاند و افکار عمومی را به سمتی هدایت کند که مخاطب خود را در نتیجه دریافت‌های شخصی، تصمیم گیری مستقل و برتر از دیگران ببیند و به آنچه از قبال تصمیم شخصی به آن رسیده است تعصب و تعلق جدی داشته باشد.
این نوع استقلال به درک خبر در رسیدن به حقیقت وقایع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، متاسفانه بعد از ماجراهای فتنه سال 88 هر چه جلوتر آمدیم پررنگ‌تر شد و دامنه بیشتری از افراد را در جامعه در برگرفت که در وقایع بعدی از جمله ماجراهای گرانی بنزین سال 98 و اغتشاشات موسوم به زن، زندگی، آزادی بیشتر خودش را نشان داد که به طور کلی چون هر کس خودش را دارای دیدگاه کامل و عقل برتر نسبت به دیگران می‌بیند تا حدودی شکاف در نوع تعاملات اجتماعی به وجود آمده و صحبت کردن درخصوص دیدگاههای مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی وارد مرحله‌ای از جریان سازی اجتماعی و گفتمانی شده است که امکان گفت‌وگوی راحت و آسوده و بدون شنیدن توهین و اهانت کمتر دیده می‌شود؛ مگر آنکه در حقیقت وجودی فضای فرهیختگی بتوان این نوع گفت‌وگو را پیش برد که آن هم ماجرای بس پیچیده نسبت به ماهیت و بستر و اهالی خود دارد.
 توجه به رسانه در جهان از چنان ویژگی تاثیرگذاری برخوردار شده است که تصور جهان بدون رسانه 
و بخصوص رسانه‌ها‌ی جمعی و مجازی مثل تصورتنفس بدون اکسیژن است و مسلم است که این مهم یک امر غیر ممکن و برگشت ناپذیر به پیش از زمان بروز و ظهور رسانه‌ها‌ی شناخته شده امروزی قلمداد می‌شود.
«چینش خبری» از بدوی‌ترین و از ابتدائی‌ترین تکنیک‌ها‌ی عملیات روانی در سطوح مختلف 
به کار گیری تاکتیک‌های رسانه‌ای هست که گر چه ساده و تا حدودی نخ نما محسوب می‌گردد؛ اما هیچ‌گاه رنگ کهنه گی به خود نمی‌گیرد و همواره از اصول پایه‌ای برای تاثیرگذاری بر طیف‌ها‌ی مختلف جامعه هدف رسانه‌ای محسوب می‌شود و منظور از آن، کنار هم قرار دادن چندین خبر به شکلی است که نتیجه مطلوبی را به ذهن مخاطب القا نماید و در بین اهالی خبر و رسانه، معروف و مشهور به خط خبری نیز می‌تواند باشد.
ایجاد ابهام به نقل از منابع و اشخاص ناآگاه و نامعتبر و یا مطلع، بدون به‌کار گیری مرجع و منبع اصلی خبر یکی دیگر از تکنیک‌ها برای تحت تاثیر قرار دادن مخاطب است که در این نوع تکنیک عملیات روانی، ارجاع به منبع خبر یا خبرهای تایید نشده به کار گرفته می‌شود که با این شیوه نیاز و الزامی به اثبات اصالت، هویت و ماهیت خبر نیز وجود ندارد و با استفاده از ساده انگاری 
و اعتماد یکسویه مخاطب می‌توان هر آنچه هدف از طراحی خبر است را به او منتقل کرد.
والتر لیپمن(1920) درخصوص انتقال مفهوم خبر و جمله، جمله‌ای معروف دارد که می‌گوید:«برای جامعه‌ای که فاقد ابزار کشف دروغ است آزادی معنایی ندارد» این جمله والترلیپمن قابل تعمیم به تکنیک دیگر رسانه‌ها‌ی امروزی است که تلاش دارند تصویر دیگری غیر از حقیقت فعالیت خود را به مخاطب نمایش بدهند و با به‌کارگیری تکنیک‌ها‌ی متنوع می‌کوشند حقیقت را پنهان کنند و بهترین روش برای این موضوع نیز به‌کارگیری تکنیک« پیچیده کردن خبر برای کشف حقیقت» است که امروزه شیوه پنهان کردن حقیقت، محرمانه نگهداشتن آن نیست؛ زیرا که ذات خبر فرّار است و به محض یافتن مجرایی، به داخل جامعه نفوذ و بر بستر آن تاثیر می‌گذارد.
زمانی در یک مقاله که فراموش کردم کجا و برای چه کسی بود قریب به این مضمون خواندم: «نظام‌ها‌ی رسانه‌ای برای پنهان ماندن حقیقت، موضوع را آن چنان با اخبار و اطلاعات فراوان و گاه ضد و نقیض، پیچیده می‌کنند که مخاطب نتواند از لابه لای مطالب به حقیقت دست یابد...» و متاسفانه هم اکنون در پیرامون جغرافیای منطقه غرب آسیا و در سایر نقاط جهان شاهد هستیم که رسانه‌ها‌ سرکوب بسیاری از جنبش‌های مردمی و کوچک‌نمایی اسفبار و ضد بشری اقدامات سیاسی و اقتصادی و نظامی قدرت‌های بزرگ و غاصب در کشورهای ضعیف جهان و نیز حقیقت رخدادهای مثل غزه، لبنان، سوریه و... را از طریق مخدوش ساختن اخبار مربوطه در دستور کار خود قرار دادند و پنهان سازی اخبارر از شیوه‌های مرسوم آنهاست.
ایجاد گستردگی و موج خبری «پروپاگاندا» نسبت به یک خبر خاص یکی دیگر از شیوه‌ها‌ی معمول در رسانه‌ها‌ی نوین مجازی و رسانه‌ها‌ی اصلی و تابعین فارسی زبان آنهاست که معاند با جمهوری اسلامی ایران نیز هستند و گاه با عدم پوشش وقایع حقیقی و در اکثریت مواقع با فوریت بخشیدن به موضوعات ناچیز به ساخت خبر‌ها‌ی خاص می‌پردازند که می‌توان آن را تحت عنوان
« فوریت بخشیدن ساختگی به خبر» ذکر کرد.
در این نوع ایجاد و پوشش خبر، رسانه‌ها‌ی منعکس‌کننده عموما افکار، اهداف و ایدئولوژی طبقه حاکم بر رسانه را به ظاهر به طور آزاد و مستقل با فوریت بخشیدن به خبر خاصی به صورت متضاد و با ایجاد دوگانگی به پیش می‌برند و سعی در توجیه وجوه مختلف خبر برای مخاطب دارند و خبر برساخته از سناریوی خبری خود را به نحوی در ذهن مخاطب، ضمن رساندن به مرحله باور از مراحل تطهیر نیز عبور می‌دهند تا مخاطب به طور ویژه و خاص یک خبر در عالم عدم و یا بر ساخته از صنعت مبالغه را به اتم حالت ممکن قبول کرده و تحت تاثیر قرار بگیرد.
در این تکنیک و روش، اصولی موجود است که مرحله گزینش خبر به آن دلالت و دخالت دارد. روش امروز رسانه‌ها‌ی بازار محور، بی‌دلیل به سمت و سویی خاص متمایل نمی‌شود، بلکه غالبا مسیر ثابتی را می‌پیماید که نوعی مدیریت بر اقشار ناتوان و ضعیف در همه سطوح در آنچه در بعد اقتصادی و چه در ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی احساس می‌شود.
ایجاد مقایسه و استناد به آمار، ارقام و اسنادی که در عمل امکان بررسی درستی و نادرستی آنها وجود ندارد بخصوص در فضای مجازی از جمله تکنیک‌های اقناعی مخاطبین باورپذیر و ساده است که نظام‌ها‌ی رسانه‌ای و بالاخص اینترنشنال و شبکه‌ها‌ی تلویزیونی مشابه به این شبکه از آن بهره می‌گیرند و در موقعیت‌ها‌ی خاص همچون وقایع اجتماعی، انتخابات، جنگ، موضوعات اقتصادی و... آن را به کار می‌گیرند.
مایل بارنتی از کارشناسان برجسته رسانه‌ای جهان در جمله‌ای قابل تعمق می‌گوید: «افسانه عینی‌گرایی را نباید زیاد جدی گرفت» این در حالی‌است که اغلب مخاطبان رسانه‌ها‌ پذیرفته‌اند که رسانه‌ها‌ عینی‌گرا هستند و به بازتاب رویدادها می‌پردازند در حالی که اصل موضوع چیز دیگری‌است و واقعیت امر آن است که رسانه‌ها‌ به نام خبر، نظر می‌فروشند و این مخاطب است که باید با خودش بیندیشد که آیا حاضر است به هر قیمت و یا به هر شکلی، نظری را غیر از نظر بومی، هویتی، فردی، اجتماعی و فرهنگی... خود بپذیرد؟ وگرنه رسانه‌ها‌ی هدفمند و در خدمت قدرت‌ها به ذات وجودی خود برای آنچه که به وجود آمده‌اند فعالیت می‌کنند و پذیرش و عدم پذیرش و تاثیرپذیری و عدم تاثیر پذیری از اختیارات هر فردی است که در مواجهه با رسانه‌ها‌ قرار دارد.