آثار عجله مثبت و منفی
مجید شهسواری
عجله و شتاب به معنی انجام یا مطالبه چیزی پیش از رسیدن زمان و وقتش است. صفت عجله، در اصل منفی است و اگر در مواردی مثبت دانسته شده، به سبب زمینهسازی برای انجام کاری در وقت خودش است؛ زیرا برخی از کارها چنان سریع به وجود میآید و به سرعت فرصت از دست میرود که مقدمات آن فراهم نیاید، در زمان خودش نمیتوان آن را انجام داد؛ از جمله این موارد میتوان به نماز اول وقت،اشاره کرد؛ زیرا اگر کسی بخواهد نماز اول وقت داشته باشد، باید مقدمات آن را فراهم آورد و مثلا وضو گرفته و در سر سجاده آماده نمازگزاری باشد تا بتواند در اول وقت آن را به جا آورد.
عجله در اصل میتواند آسیب زا باشد و آثار منفی داشته باشد، اما چنانکه گفته شد، در برخی از موارد عجله به معنای پیش گفته مشکلی ندارد.
سرزنش عجله و عجول
براساس آموزههای وحیانی، در خلقت انسان عنصر «عجله» قرار داده شده و انسان، «عجول» آفریده شده است.(انبیاء، آیه 37؛ اسراء، آیه 11) اما با اینکه انسان در خلقت اصلی این صفت را دارد، ولی صفتی است که میبایست مهار و مدیریت شود، چنانکه شهوت و غضب در انسان باید مهار و مدیریت شود؛ زیرا این صفات هر چند که صفات خلقی انسان است، اما در زندگی دنیوی به آنها نیاز دارد؛ زیرا شهوت قوه جاذبهای است که بقای انسان را در کنار قوه دافعه غضب تضمین میکند. همچنین عجول بودن در کنار جهول و ظلوم بودن نفس انسانی(احزاب، آیه 72) از اموری است که نیازهای انسان با آن تامین میشود. پس انسان در این دنیا به سبب شرایط زیست دنیوی نیاز به صفاتی دارد که به طور مطلق خوب نیست، اما اگر تحت شرایطی قرار گیرد، مفید و سازنده است.
عجله صفتی است که اگر بدون شرایط و مهار و مدیریت، در نفس همچنان باقی بماند، محل سرزنش و توبیخ است و خدا با آنکه از صفت «عجول» بودن به عنوان صفت خلقت یاد میکند، با این حال فرمان میدهد که «استعجال» نداشته باشید و خواهان عجله در چیزی که زمان آن نرسیده است نباشید.(انبیاء، آیه 37)
خدا در قرآن، مجرمان را به سبب آنکه در نزول عذاب و کیفر خودشان استعجال دارند، سرزنش میکند و میفرماید عذاب در زمان خودش خواهد رسید.(یونس، ایه 50؛ شعراء، آیات 200 و 204؛ صافات، آیات 175 و 176) عجله انسان در خواستهها و تمایلات خویش پایانی ندارد و این عجله امری نادرست است؛ زیرا گاه این خصلت و صفت موجب میشود شخص همان اندازه که خواهان تحقق خیرات و عجله در آن است تا پیش از زمانش تحقق یابد، همچنین دنبال تحقق شرور مثل عذاب کیفری قبل از زمانش است.(اسراء، آیه 11؛ انبیاء، آیه 37؛ صافات، آیات 175 و 176)
مصادیقی از عجله منفی از نظر قرآن
نسبت میان دنیا و آخرت، نسبت «عاجله» و «آجله» است؛ زیرا عاجل چیزی است که پیش از وقت و زمانش باشد، اما آجل چیزی است که در وقت و موعودش انجام میشود؛ مانند اجل مسمی که زمان مرگ هر انسانی است.
هر چند امکانات دنیوی، عاجلهای است که دنیاپرستان خواهان آن هستند و حاضرند تا آخرت ابدی را به امکانات اندک و فانی دنیوی ترجیح دهند، ولی خدا در همین عاجله نیز همه چیز را نمیدهد و تنها بخش اندکی را میدهد.(اسراء، آیه 18) اینگونه است که دنیاپرستان و گناهکاران و کفر پیشگان برای رسیدن به دنیا و ترک آخرت همه تلاش خود را میکنند و به چیزهایی نیز میرسند که میتواند مؤمنان را نیز تحریک کند(انسان، آیات 24 و 27)، اما همین اندک دنیا چیزی نیست که انسان خودش را به زحمت افکند.بنابراین، کافران و دنیاپرستان در رفتارهای خویش عجول هستند و با اتخاذ روشهای نادرست و بدفرجام کاری میکنند که حسنات به سیئات تبدیل میشود؛ زیرا وقتی کاری پیش از موعد انجام شود، به جای حسنه، تبدیل به سیئه میشود.(نمل، آیات 45 و 46) تنها کافران و دنیاپرستان نیستند که عجله منفی دارند، بلکه برخی از مسلمانان نیز اینگونه هستند؛ زیرا مسلمانان خواهان تحقق زودرس وعدههای الهی مانند پیروزی میشوند(نحل، آیه 1)؛ از نظر قرآن، همین عجله مسلمانان در طول تاریخ آثار زیانباری نیز داشته است؛ چنانکه عجله یهود پیش از بازگشت موسی(ع) از کوه طور و میقات الهی، موجب شد تا به گوسالهپرستی رو آورند و از دین آسمانی دور شوند.(اعراف، آیه 150)
در حقیقت آنان به سبب عجله، از مسیر حق دور شدند و پیش از رسیدن امر الهی و ابلاغ آن از سوی حضرت موسی(ع) دچار گمراهی گردیدند و خدا آنان را نسبت به عجله منفی که داشتند توبیخ کرد.(همان) در آیات قرآن مصادیق دیگری از عجله منفی بیان شده که از جمله آنها عجله حضرت داود(ع) در حکم بین صاحبان گوسفند(ص، آیات 17 تا 24؛ مجمع البیان، ج 8 و 9، ص 736)، عجله حضرت سلیمان درباره خبر هدهد(نمل، آیات 20 تا 27)، عجله کافران از سر استهزاء نسبت به برپایی قیامت(شوری، آیه 18؛ قیامت، آیات 12 و 14)، عجله گناهکاران و مجرمان که خواستار تسریع نزول عذاب بودند (یونس، آیه 50)، عجله یونس(ع) پیش از امر الهی(صافات، آیات 139 تا 142)، عجله پیش از زمان بیان از سوی موسی(کهف، آیات 65 تا 82) و مانند آنها است..
چیستی عجله مثبت
عجله هر چند در ذات خود، مطالبه چیزی قبل از زمانش است و از این جهت منفی است؛ زیرا برای هر چیزی از نظر قرآن «مقدر»ی است که از آن پیش یا پس نمیافتد، اما گاه این تعجیل و استعجال برای آن است که حقیقتی زودتر در اختیار مردم گذاشته شود و شدت علاقه به امری موجب میشود که انسان ناخواسته استعجال داشته باشد، چنانکه حضرت موسی(ع) در دیدار و میقات خدا استعجال داشت(طه، آیه 83) تا اینگونه رضایت الهی را به دست آورد.(طه، آیات 83 و 84) عجله پیامبر(ص) برای بیان حقایق قرآنی و تلاوت پیش از موعد(طه، آیه 114) نیز هر چند که به قصد ایجاد بستر پذیرشی و آمادگی مسلمانان است، اما عجله منفی است که باید از آن پرهیز کرد؛ چنانکه عجله ایشان برای عذاب کافران نیز امری است که خدا از آن نهی کرده است.(مریم، آیات 83 و 84؛ احقاف، آیه 35)
عجله مثبت برای رضای الهی انجام میشود. به سخن دیگر، گاه عجله از سوی افراد انسانی برای آن است که رضایت الهی به دست آید
(طه، آیات 83 و 84) چنانکه عجله حضرت موسی(ع) برای میقات خدا(همان) یا عجله پیامبر(ص) در تلاوت آیات قرآن(طه، آیه 114) از مصادیق همین عجله است؛ اما هر چند که هدف مقبولی در میان است، اما از نظر قرآن همین عجله که برای رضای خدا انجام میشود، آثار منفی به دنبال دارد و باید از آن اجتناب کرد. همچنین عجله در کارهای خیر و سبقت جویی در آن از مواردی است که قرآن بر آن تاکید دارد و جزو عجله مثبت شمرده میشود: أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛ (بندگان خوب خدا) در کارهای خیر شتاب میکنند و از دیگران پیشی میگیرند.(مؤمنون،آیه 61)
آثار عجله از نظر قرآن
آثاری برای عجله منفی است که باید به سبب همین آثار از عجله اجتناب کرد. از جمله این آثار میتوان به استفاده از ابزارها و وسایل ناپسند و زشت
(اسراء، آیه 11)، خطا و اشتباه در شناخت و زیان واقعی(همان)، دنیا طلبی و غفلت از آخرت(اسراء، آیه 18) اشاره کرد.
در حقیقت عجله انسان را از رسیدن به حقیقت، کمال، رفتار صحیح، بهرهمندی از آخرت و مانند آنها باز میدارد و همانند چیدن میوه کال و نارس، نه تنها آثار مثبتی به جا نمیگذارد بلکه موجب تباهی زحمات و تلاشهایی میشود که در این امر کشیده شده است. از نظر قرآن کسانی گرفتار عجله میشوند که احاطه علمی به امری ندارند (کهف، آیه 68) و دچار جهل عقلی و جهل علمی هستند. (انبیاء، آیات 38 و 39)