عربستان سعودی از پروژههای پر سروصدا تا واقعیتهای نهان
رؤیایی که دیگر نیست
محمد بنسلمان ولیعهد عربستان سعودی اکتبر 2019 (مهر 1398)و در خلال گردهمایی ابتکار سرمایهگذاری آینده (Future Investment Invitative) وعده رنسانس داد. او اذعان کرد تا 5 سال آینده عربستان سعودی و برخی کشورهای منطقه متحول خواهند شد و به توسعهای شگرف خواهند رسید به طوریکه
این کشورها کاملا تغییر خواهند کرد. این صحبتهای بن سلمان مورد تشویق حاضرین در نشست نیز قرار گرفت. پس از گذشت بیش از 5 سال از سخنرانی رؤیایی، اکنون اما خبری از آن وعدههای حیرتانگیز نیست. آنها در باتلاق جنگ یمن گیر افتادند، پروژههای تجاری به بنبست رسیده، سرمایهگذاریهای خارجی آلسعود نیز راه به جایی نبرده است. آنها هرساله فقط جشنوارههای متعدد هنری و مد و پوشاک برگزار میکنند که جز صرف هزینههای کلان و نمایش یک ویترین پرزرق و برق چیز دیگری عایدشان نشده است.
جشنوارههای پرزرق و برق اما بیفایده
تنها چند سال پس از پایان ممنوعیت موسیقی در عربستان، از سال 2019 جشنواره موسیقی طوفان صدا (soundstorm music festival) در این کشور آغاز شده است. طوفان صدا هرساله با دعوت از خوانندگان مشهور بینالمللی برای خود سروصدایی به پا میکند، هرچند که منتقدان و گروههای حقوق بشری بسیاری خواستار تحریم این جشنواره به دلیل سابقه سوء حقوق بشری عربستان سعودی بودهاند. همچنین از سال 2021 جشنواره فیلم دریای سرخ نیز آغاز شد. در این جشنواره سینمایی همچون جشنواره موسیقی، هرساله با دعوت از کارگردانان و بازیگران مشهورهالیوودی و بینالمللی سعی دارد رویداد برگزار شده را بزرگ و غنی جلوه دهند. این درحالی است که تا سال 2018 تقریبا هیچ سالن سینمایی در عربستان سعودی وجود نداشت. اولین فیلم جدی تاریخ سینمای عربستان «کیف الحال؟» بود که در سال 2006 ساخته شده است. در این فیلم تنها تهیهکننده و برخی عوامل اصالتا اهل عربستان بودند؛ فیلم در امارات فیلمبرداری شد و نقش اول آن را نیز یک بازیگر اردنی برعهده داشت. دومین فیلم جدی تاریخ عربستان «وجده» بود که توسط یک کارگردان عربستانی مقیم استرالیا در سال 2012 ساخته شد؛ این فیلم هم موفقیت چشمگیری به دست نیاورد و کارگردانش نیز به مرگ تهدید شد. در تاریخ عربستان سعودی کمتر از 10 فیلم جدی ساخته شده است و صنعت کوچک سینمای این کشور نیز علیرغم هزینههای کلانی که در حال حاضر برای آن میشود؛ تقریبا هیچ موفقیتی در هیچکدام از شاخههای سینمایی از بازیگری گرفته تا عوامل فنی کسب نکرده است. وضعیت در حوزه موسیقی حتی از این هم بدتر است و چهرههای سرشناس در حوزه موسیقی عربستان سعودی حتی به اندازه تعداد انگشتان یک دست هم نیست. با این اوصاف به نظر میرسد هدف از این جشنوارهها رشد و توسعه هنر نیست بلکه با ایجاد سرگرمیهای پرهزینه و پرزرق و برق به دنبال بهبود نگاههای حقوق بشری به خود و مخابره یک تصویر متجدد از کشورشان به دنیا هستند. اهدافی که باید دید با این حجم از هزینههای گزاف چقدر موفقیتآمیز بوده است.
نئوم؛ هیاهو برای هیچ
بن سلمان در سال 2017 تصمیم به ایجاد یک ابر پروژه به نام نئوم در منطقه شمال غربی عربستان و در مجاورت دریای سرخ میگیرد. ساخت یک منطقه شهری با ایدههای رنگارنگ و متنوع به وسعت 26500 کیلومتر مربع و با بودجه کلان 5/1 تریلیون دلاری. همه اخبار درباره نئوم یک شهر رؤیایی را تصویر میکردند؛ شهری شامل مجتمع صنعتی شناور، تفرجگاه جزیرهای، پیست اسکی و از همه مهمتر منطقه مسکونی لاین است. قرار است لاین یک سکونتگاه خطی باشد که
آسمان خراشهای مقابل هم به طول 170 کیلومتر آن را شکل دهند و 9 میلیون نفر در آن زندگی کنند.
چیزی نگذشت که «کریستین کوتس اولریشسن»، از اعضای مؤسسه سیاست عمومی بیکر دانشگاه رایس دراینباره گفت: «زمانی که اولین اخبار درباره نئوم منتشر شد، همهچیز مثل شهری خیالی به نظر میرسید؛ اما حالا تبدیل این ذهنیت خیالی به واقعیتی روی زمین را بسیار دشوار به نظر میرسد.»
ساخت شهر رؤیایی نئوم فقط با «یک مشکل» مواجه بود؛ عدم منابع کافی برای تأمین هزینههای سسرسام آور آن! این «یک مشکل» اصلیترین قسمت ساخت هر پروژهای است. سعودیها با امید به سرمایهگذاری خارجی پروژه را آغاز کردند اما منابع خارجی در همان سال اول نیز کمتر از برنامه تعیین شده بود. در سال 2018 با قتل خبرنگار معروف «جمال خاشقچی»، میزان سرمایهگذاریها باز هم کمتر شد به طوریکه «آندریاس کریگ»، متخصص حوزه خلیجفارس مؤسسه مطالعات خاورمیانه کینگز کالج لندن گفت:
«در آن زمان، هیچکسی در غرب نمیخواست با عربستانیها همکاری کند و سرمایهگذاران زیادی از این کشور خارج شدند.»
طبق گزارش بلومبرگ، عربستان سعودی درحال تغییر برنامههای خود برای یکی از پروژههای جاهطلبانه نئوم موسوم به The Line (شهر خط) است. ظاهرا به دلیل عدم تامین منابع لازم، تا پایان سال 2030، تنها 4/2 کیلومتر از 170 کیلومتر این شهر افتتاح خواهد شد. همچنین طبق برنامه اولیه تا آن سال 5/1 میلیون نفر ساکن این شهر میشدند اما اکنون گفته شده که تنها 300 هزار نفر تا 2030 در این شهر ساکن خواهند شد.
پروژه نئوم با وجود ایدهها و تبلیغات بلندپروازانه و وعدههای فراوان اما از سوی برخی از کارشناسان مورد انتقاد و پرسشهایی جدی قرار گرفت. ابهاماتی پیرامون تخریب محیط زیست منطقه، تقویت
تغییرات اقلیمی، بحران آب در شهری که قرار است در میان بیابان بنا شود، نقض حقوق بشر و کوچ اجباری بومیان منطقه و عدم شفافیت کامل باعث شده بود در موفقیت صد درصدی پروژه نئوم تردیدهای جدی ایجاد شود. پروژه نئوم بیش از آنکه یک پروژه عملیاتی و طرح توسعه جذاب باشد، بیشتر یک پروژه تبلیغاتی است و هدف اصلی آن بهبود وجهه بینالمللی
عربستان سعودی، تثبیت قدرت سیاسی محمد بنسلمان، جذب سرمایهگذاری خارجی و تبلیغات گسترده مربوط به آن است.
ناکامیها در ورزش
جالب است بدانید عربستان سعودی در تمامی ادوار المپیک تنها 4 نشان کسب کرده است که هیچکدامشان به رنگ طلا نیست. 1 نقره و 1 برنز در المپیک 2000 سیدنی، 1 برنز در 2012 لندن و 1 نقره در المپیک توکیو (شکست نماینده عربستان در فینال +80 کیلوگرم کاراته از سجادگنج زاده) تمام افتخارات کسب شده این کشور میباشد.
این درحالیاست که سعودیها در ورزش نیز همچون هنر هزینههای بالایی کردهاند اما گویی اینجا نیز هدف از هزینهها رشد واقعی نبوده و تنها پوستهای از موفقیت بر روی واقعیتها کشیده شده است.
این کشور با صرف بودجه کلان در فوتبال، ستارههای بزرگ و البته عموما پا به سن گذاشته و تعدادی نیز از استعدادهای کمسنتر را وارد
لیگ حرفهای عربستان کرده است. از سویی دیگر با قرارداد فوق نجومی سالانه 27 میلیون دلاری با «روبرتو مانچینی» سرمربی ایتالیایی و فاتح یورو 2020 برای سکان سرمربیگری تیم ملی فوتبال عربستان، انتظارات برای درخشش از این تیم بالا رفت. اما حذف زودهنگام در جام ملتهای آسیا و در نهایت در جریان بازی سهشنبه شب 24 مهرماه و متوقف شدن تیم ملی عربستان از تیم ملی بحرین آنهم در خانه و سخت شدن شرایط برای صعود به جام جهانی، روبرتو مانچینی از سکان هدایت این تیم اخراج شد. کارشناسان فوتبال بر این باورند که حضور گسترده ستارههای خارجی در لیگ عربستان، شرایط برای بازی فوتبالیستهای عربستانی را سخت کرده است و برخلاف تصور و انتظارات ایجاد شده به واسطه هزینههای گسترده، فوتبال عربستان دچار افت شده است.
به گزارش خبرگزاری مشرق، «دولت سعودی در سال گذشته میلادی، حداقل یک و نیم میلیارد دلار هزینه رویدادهای مهم ورزشی و شاخص کرده است. این موضوع هم اکنون مورد انتقاد نهادها و سازمان فعال حقوق بشری شده که آن را مصداقی از
«ورزش شویی» میدانند که در جهت پاکسازی چهره این رژیم صورت گرفته است. این بودجه که در رویدادهای شاخص روی داده و شامل میزبانی یا سرمایهگذاری در آنها بوده، در راستای تلاش برای پنهان کردن فقر عمومی و فراگیر در شبه قاره، عملکرد ننگین در حوزه حقوق بشر و بهبود چهره آن در جهان است. در واقع، تمام این سرازیر شدن ثروت هنگفت در این راستاست که چهره این سلطنت نشین در جهان، تغییر کند و رسواییهای حقوق بشری و ظالمانه آن، دیده نشده یا کمتر دیده شود.»
آمارهای نهان بیکاری در عربستان
طبق آمار رصدخانه ملی کار عربستان سعودی؛ در آغاز سال 2018 تعداد شاغلین در بازار کار بیش از 13 میلیون نفر در دو بخش دولتی و خصوصی بوده است. به جز کارکنان و نهادهای نظامی و امنیتی حدود 2/3 میلیون نفر بومی و الباقی خارجی بودهاند. در همان آمارها تعداد شاغلین در سال 2024 حدود 6/11 میلیون نفر است که حدود 4/2 میلیون بومی و الباقی خارجی هستند. این آمارها حاکی از عدم اشتغال آفرینی و حتی از بین رفتن برخی فرصتهای شغلی در چند سال گذشته است که باعث افزایش بیکاری و فقر شده است. واشنگتن پست در گزارشی میگوید: حاکمیت آلسعود نرخ واقعی فقر را پنهان میکند و نرخ فقر 5/12درصد از کل جمعیت عربستان اعلام میکنند که همین آمار نیز در میان کشورهای خلیجفارس بالاترین است. اما در ماه رمضان گذشته ملک سلمان اعلام کرد به مشمولان تامین اجتماعی کمک میکند؛ با مقایسه مبلغ توزیعی با تعداد دریافت کنندگان مشخص میشود آمار واقعی بیکاری در کشور 25 درصد است. وجود 5 میلیون شهروند فقیر در ثروتمندترین کشور نفتی دنیا. اظهارات وزارت منابع انسانی نیز این نتیجهگیری را تایید میکند چرا که میگوید: کمکها به فقیرترین افراد پرداخت میشود!
طی یک مطالعه صورت گرفته در عربستان سعودی تحت عنوان «توسعه شیوههای کیفیت زندگی کاری برای افزایش بهرهوری در سازمانهای سعودی» نشان میدهد که ۶۲ درصد از کارمندان در عربستان سعودی از حقوق و دستمزدها در این کشور راضی نیستند و آن را مطابق با میزان تلاش آنها برای کارشان نمیدانند.
یکی دیگر از معضلات امروز اقتصاد آلسعود بدهیهای خارجی است؛ بر اساس دادههای بانک مرکزی عربستان، بدهی خارجی این کشور در سهماهه دوم ۲۰۲۴ با افزایش ۲۳.۳ درصدی نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۲۳ به بیش از ۱.۲۷ هزار میلیارد ریال (بیش از ۳۴۰ میلیارد دلار) رسیده است.
گرفتار در باتلاق یمن
تلاش عربستان برای ایجاد نظم مورد نظر خود در منطقه و همچنین کوشش برای حفظ موازنه قوای منطقهای و حتی افزایش نفوذ سیاسی موجب شد تا مناسبات سیاسی خود را با برخی دولتهای منطقه بهویژه ایران و سوریه دستخوش تغییر دهد و گسلی در روابط فیمابین ایجاد شود. همچنین آلسعود با شورای همکاری خلیجفارس و اجلاسهای منطقهای در تلاش است تا خود را در جایگاهی تعیینکننده و فصلالخطاب معرفی نماید. اما ملک سلمان و پسرش محمد بنسلمان در این زمینه نیز دستاورد قابل توجهی نداشتند. ایجاد یک جنگ عظیم و فرسایشی علیه مردم مظلوم یمن برنامهای از آلسعود جهت بزرگنمایی قدرت خود در منطقه بود. اما میدان آنگونه که ملک سلمان و پسرش میخواستند پیش نرفت. آلسعود با جنگافروزی در یمن وارد باتلاقی شد که برای رهایی آن سالها دست و پا میزد. گیر افتادن عربستان در باتلاق یمن آنهم با هزینههای گزاف نظامی و اصابت پهپادهای یمنی به زیرساختهای نفتی خود به خصوص آرامکو سبب شد جایگاه عربستان سعودی در منطقه کاهش یابد. اما جنگ یمن تنها ضعف راهبردی آلسعود نبوده است. غیرمسئولانهترین اقدام سران رژیم آلسعود وادار کردن سعد الحریری، نخستوزیر لبنان به استعفا و بازداشت او در ریاض بود. این اقدام سبب شد نخبگان سیاسی لبنان و مردم این کشور به شکلی بیسابقه در تاریخ روابط بین دو کشور ضد عربستان متحد شوند. سیاستهای منطقهای عربستان، ناکامی و شکست کامل به بار آورده و ریاض را به شدت در منطقه منزوی کرده است.
رؤیا فروشی آلسعود و خریدارانش
موارد ذکر شده تنها بخشی از عملیات رؤیا فروشی آلسعود است. علیرغم معضلات جدی داخلی و خارجی عربستان سعودی اما مقامات این کشور با فروش رؤیا به خود و جهان سعی دارند نمایشی از استقلال و توسعه برای خود به پا کنند درحالیکه باطن این کشور حرفهای دیگری برای گفتن دارد. جالب اما برخی از اهالی رسانه و سیاسیون داخل ایران است که از مشتریهای ثابت رؤیافروشیهای آلسعود شدهاند. این روزها تیترها و اخبارهای رؤیایی از عربستان سعودی در برخی مطبوعات داخلی جا خوش کرده است بیآنکه این رسانهها نگاهی به باطن و معضلات جدی عربستان داشته باشند. کاش تنها به آمارهای رسانههای حاکمیتی سعودی توجه نکنند و از تمام عربستان سعودی محتوا ارائه دهند. شاید هم بخشی از پروژه رؤیا فروشی آلسعود، اجیر کردن رسانههای جریان غربگرای ایران باشد که حالا آرام آرام به خادمان دربار آلسعود تبدیل شدهاند. اتفاقی که عجیب نیست؛ وقتی وزیر ارشاد دولت غربگرای اصلاحات در دهه 70 هزینه تحصیل فرزندش را از رژیم سعودی میگیرد و معاون وزیر دولت غربگرای اصلاحات در اوایل دهه 80 سردبیر تلویزیون سعودی-صهیونیستی اینترنشنال میشود؛ تغییر کاربری رسانههای زنجیرهای غربگرا به بوقچیهای دربار سعودی اصلا دور از ذهن نیست.
یک الگو یا یک انحراف
سؤال اصلی اما این است که چگونه یک دولتِ بیملت میتواند الگویی برای کشورهای منطقه باشد؟ حکام حوزه خلیجفارس بدون داشتن یکی از اصلیترین شاخصهای توسعه یعنی سرمایه انسانی و تنها با چرخشهای مالی که از نفت نشات گرفته است؛ چگونه میتوانند به توسعهای واقعی و پایدار برسند و نسخهای برای سایر کشورها باشند؟ پاسخ به نظر واضح است؛ آنها قرار است با نمایشی پر زرق و برق چشم ملتهای منطقه را به خود خیره کنند و آنها را وسوسه کنند تا از استقلال؛ خودکفایی و مؤلفههای قدرت ملی خود در رؤیای خام رسیدن به این نمایش سرگرمکننده، دست بردارند. صحنهای آشنا که در رمان مشهور «پینوکیو» اثر «کارلو کلودی» به زیبایی تصویر شده است. وقتی شخصیت اصلی داستان پس از فریب تبلیغات پر زرق و برق و لذت بردن از چند صباحی خوشگذرانی تبدیل به الاغی میشود که ارابه صاحبان قدرت را به دوش میکشد.
سرویس خارجی کیهان