نتانیاهو قماربازی که در لبنان به ته خط رسید
«سرمایه اجتماعی» بزرگترین سلاح در دستان حزبالله
نظمی که محقق نشد
زمانی که «سیدحسن نصرالله»، دبیرکل پیشین حزبالله، توسط ۱۰ بمب سنگر شکن در بیروت کشته شد در خیابانهای اسرائیل شادی برپا شد. ««ای نصرالله، ما تو را به خواست خدا شکست خواهیم داد و همراه با تمام حزبالله به سوی خدا خواهیم فرستاد»، این بخشی از ترانهای بود که از یکی از ساختمانها در تلآویو پخش میشد. یک نجاتغریق به شناگران اعلام کرد: «با خوشحالی، شادی و سرور، بهطور رسمی اعلام میکنیم که حسن نصرالله دیروز ترور شد. مردم اسرائیل زندهاند.» و مطابق با عقاید عمومی در آن زمان، نشریه «اسپکتیتور» اعلام کرد: «نصرالله مرده و حزبالله شکست خورده است.»
فقط دو ماه بعد، حال و هوای اسرائیل بسیار متفاوت شده است. تنها ۱۱ روز پیش، «یسرائیل کاتس» وزیر دفاع، اعلام کرد که هدف، خلع سلاح حزبالله و ایجاد یک منطقه حائل در جنوب لبنان است..ارتش نه این هدف را تأمین کرد و نه اسرائیلیها از آن مطلع بودند. در یک نظرسنجی که از اسرائیلیها پرسیده شد که پس از تقریباً ۱۴ ماه جنگ چه کسی برنده شده است، ۲۰ درصد از اسرائیلیهای نظرسنجیشده گفتند که معتقدند اسرائیل برنده شده، در حالی که ۱۹ درصد گفتند که حزبالله برنده است. پنجاه درصد از مردم گفتند که این درگیری بدون برندهای مشخص به پایان خواهد رسید و ۱۱ درصد گفتند که نمیدانند.
عملیاتی که طی آن نصرالله ترور شد «نظم جدید» نامیده شده بود و برای ایجاد یک روایت پیروزی، این افسانه که حزبالله در نتیجه ۱۳ ماه جنگ «آسیبدیده و تضعیف شده» است، همچنان ادامه دارد. نیویورک تایمز با اطمینان اظهار داشته است که حزبالله ضعیف و منزوی شده و از سر استیصال آتشبس را پذیرفت.»
ردههای اول و دوم رهبری حزبالله واقعاً به شدت آسیب دیدهاند. دستگاههای بیسیم و پیجرهای بمبگذاری شده ویرانگر بودند، اما تنها برای افرادی که این وسایل به آنها داده شده بود، که کارمندان اداری و سیاسی بودند. مبارزین حزبالله
از این پیجرها استفاده نمیکردند. بزرگترین ضربه به این سازمان، نشت اطلاعاتی بود که جان جانشین احتمالی نصرالله،هاشم صفیالدین، را در یک حمله هوائی اسرائیلی به یک پایگاه زیرزمینی مخفی حزبالله در ۳ اکتبر(12 مهر ) گرفت. گفته میشود که صفیالدین تنها چند دقیقه پس از ورود به یک جلسه شورای رهبری حزبالله کشته شده است. این حمله چنان قدرتمند بود که چهار ساختمان مسکونی بزرگ را ویران کرد. بحثها در مورد اینکه چگونه اطلاعات نظامی اسرائیل توانست به این نفوذ دست یابد همچنان بین لبنان و ایران، حزبالله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان است.
ما میدانیم که سیا هزاران نفر از مبارزان گروه اپوزیسیون ایرانی «مجاهدین خلق» را در آلبانی آموزش داده است، اما با این حال، چگونه اسرائیل به این اطلاعات بسیار خاص و زمانحساس دست پیدا کرده است؟آیا ایالات متحده توانایی فنی برای شنود ارتباطاتی که روزگاری به عنوان ارتباطات بسیار امن بین بیروت و جنوب لبنان در نظر گرفته میشد، از راه دور دارد؟ هیچکس هنوز نمیداند.
اما یک حقیقت وجود دارد که به راحتی توسط نمایندگان نظامی اسرائیل و ایالات متحده قابل توضیح نیست. حزبالله چگونه توانست کنترل میدان نبرد را بدون داشتن یک فرماندهی عملیاتی کارآمد از مقر خود در ضاحیه، بیروت حفظ کند؟ این امر غیرقابل انکار است که حزبالله که گفته میشود
«تضعیف شده است» جنگی بسیار قویتر از هر جنگ سال ۱۹۸۲، زمانی که سربازان اسرائیلی فقط در پنج روز به بیروت رسیدند و جنگ ۲۰۰۶ ارائه داده است.
قویترین سلاح
نیروهای متجاوز اسرائیلی به جای ایجاد یک منطقه حائل، دو ماه را در مرز گذراندند و قادر به نفوذ یا حفظ مواضع بیش از چهار کیلومتر در داخل لبنان نبودند و مجبور به عقبنشینیهای مکرر بودنداین در حالی بود که آنها یک حمله رعدآسا را در شهرها و مناطق مختلف لبنان برنامهریزی کرده بودند.
واحدهای نخبه اسرائیلی، مانند تیپ گولانی، ضربهای سخت خوردهاند و از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (15 مهر 1402) حداقل ۱۱۰ کشته را در میدان جنگ از دست دادهاند. از روزی که آنها از مرز لبنان عبور کردند، در دام تلههای از پیش طراحی شده گرفتار شده بودند. در یکی از درگیریها، یک واحد شناسایی تیپ گولانی به یک «دژ» حزبالله وارد شد که منجر به کشته شدن یک سرباز، زخمی شدن شدید یک فرمانده گردان و زخمی شدن جزئی رئیس ستاد تیپ شد. ذخیرهها مجبور به عقبنشینی کامل از منطقه شدند. هر کسی که بداند حزبالله چگونه آموزش میبیند میتواند به شما بگوید که چرا این نباید باعث تعجب شود. هر واحد آموزش دیده و تجهیز شده است تا به تنهائی به مدت دو سال بجنگد. آنها از طریق کابلهای فیبر نوری با یکدیگر ارتباط و هماهنگی دارند.
آموزش هم به اندازه فیزیکی، ذهنی است و فرماندهان میدان نبرد پس از شش سال آموزش عقیدتی انتخاب میشوند، طبق گفته یک منبع آنها دوراندیشی دارند و بلندمدت فکر میکنند. آنها جنگی فرسایشی را که برای دههها برنامهریزی شده به جای هفتهها یا ماهها به پیش میبرند. اما بهترین و مهمترین سلاح آنها چیزی است که دشمنشان هرگز نمیتواند آن را داشته باشد؛ دولت اسرائیل با وجود برتری تکنولوژیکی فراوانی که دارد اما پایگاه اجتماعی حزبالله را ندارد. مهمترین سلاح حزبالله پایگاه اجتماعی آنها است. آنها اهل همان روستاها و شهرهایی هستند که از آن دفاع میکنند و به همین دلیل نه اسرائیل و نه ارتش لبنان نتوانستند کاروان روستاییانی را که در عرض چند دقیقه پس از شروع آتشبس به خانههای ویرانشدهشان با شوق و دلیری بازمیگردند، متوقف کنند. به محض اینکه اسرائیل جنگ را متوقف کرد، کنترل را از دست داد.
بازوی دیگر روایت «آسیبدیده و خردشده» این است که حزبالله اکنون به دلیل خرابیهایی که تمام لبنان متحمل شده، از نظر سیاسی منزویتر شده است. اما دقیقاً برعکس این روایت اتفاق افتاده است. نفرت شدیدی از اسرائیل در لبنان و سایر کشورهای منطقه به واسطه بمباران لبنان و غزه بهوجود آمده و و باعث شده است که برخی از شکافهای اجتماعی و سیاسی که سالها پیش در لبنان به وجود آمده بود ترمیم شود. 13 ماه گذشته جنگ در غزه نشان داد که جنبش مقاومت فلسطینی «سنی»میتواند با جنبش «شیعه» لبنان در مبارزه با دشمن مشترک نیروهای خود را پیوند دهند. این به تنهائی کمک زیادی به تمرکز مجدد انرژیهای سنی و شیعه در سراسر منطقه کرده است. سیاست آرام کردن منطقه از طریق تفرقه بینداز و حکومت کن دیگر مانند گذشته برای اسرائیل کارساز نیست. زیرا یک تغییر روانی بزرگ در جهان عرب سنی در حال وقوع است که منطق پیمان ابراهیم را از بین برده است. دیگر نمیتوان با به رسمیت شناختن اسرائیل به صلح دست یافت، حتی اگر آن را به عنوان هژمون منطقهای فنآوری، نظامی و اقتصادی معرفی کرد.
این تغییر حتی رهبری کنونی عربستان را که کمترین دلسوزی نسبت به آرمان فلسطین و
معاملهگرترین آنها در تاریخ این پادشاهی است، مجبور به عقبنشینی کرده است. پس از چندین دهه سکون، ناسیونالیسم عرب و مقاومت مسلحانه در برابر اشغالگری زیر پرچم اسلام در هم آمیخته شده است. نیروهای قوی از این ادغام آزاد شدهاند و دیگر علیه محور مقاومت عمل نمیکنند.
فهم اشتباه خاورمیانه
اقدامات بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل و بهویژه رفتارهای از سر مستی نیروهای اسرائیلی در غزه، کرانه باختری و لبنان به طور کلی به نفع ایران تمام شده است. برای بسیاری در دنیای عرب، ایران دیگر به عنوان دشمن جهان عرب دیده نمیشود بلکه بیشتر به عنوان نوک سرنیزه مقاومت در برابر استعمار شناخته میشود. به طور خلاصه، حزبالله نیز بار دیگر به عنوان یک دشمن استوار برای اسرائیل ثابت کرده است که نمیتوان آن را حذف کرد. این گروه حتی قویتر خواهد شد.
اما هیچ چیز مانع از این نمیشود که اسرائیل و آمریکاییها خاورمیانه را به اشتباه نفهمند. پذیرش آتشبس از سوی حزبالله در حالی که اسرائیل همچنان به گرد و غبار در غزه ادامه میدهد، به عنوان پیش درآمد تسلیم مشابهی از سوی حماس تلقی میشود. حماس نیز پس از کشته شدن رهبرش، یحیی سنوار، به عنوان «در حال فروپاشی» توصیف میشود، هرچند که حتی در شرایط جهنمی شمال غزه، جایی که تمام منابع غذایی برای ۵۰ روز قطع شده است، به فعالیت خود ادامه میدهد.اما اینها آرزوهایی هستند که به صورت تحلیل بیان میشود. حتی پس از ضربات سنگینی که غزه طی ۱۴ ماه اخیر متحمل شده، حماس هیچ تمایلی به تسلیم شدن ندارد. حماس در یکی از چندین بیانیهای که از زمان اعلام آتشبس لبنان صادر کرد از اینکه نتانیاهو مجبور به قبول توافقی شده است که بسیار کمتر از اهداف نظامیاش در لبنان بود، دلگرمی گرفته است.
حماس در بیانیهای اعلام کرد «پذیرفتن توافق دشمن با لبنان بدون برآورده کردن شرایطش، ایستگاه مهمی در نابودی نگرشهای نتانیاهو در مورد تغییر نقشه خاورمیانه به زور، و توهماتش درباره شکست نیروهای مقاومت یا خلع سلاح آنها به شمار میرود». این جنبش خاطرنشان کرد که جنبش حماس تحولات مربوط به توافق آتشبس با لبنان را دنبال میکند و تعهد خود را به همکاری برای تلاش جهت آتشبس در غزه اعلام میدارد؛ البته توافقی که در چهارچوب توقف تجاوز به غزه و عقبنشینی نیروهای اشغالگر و بازگشت آوارگان و انجام معامله تبادل اسرا به صورت واقعی و کامل باشد. این موضع حماس کمابیش از زمانی که حماس یک پیشنهاد آتشبس را قبول کرد که نتانیاهو در ماه می(اردیبهشت) از آن فرار کرد، پیش از حمله به رفح و اشغال مجدد کریدور فیلادلفیا، تغییر نکرده است.
بنیامین نتانیاهو، که در غزه گیر کرده و در لبنان شکست خورده، بهزودی توجه ترامپ را به نیاز به حمله به ایران معطوف خواهد کرد. بار دیگر، حمله به ایران با ایجاد یک افسانه هموار شده است که خبرنگاران غربی به سخنگویان آمادهای برای آن تبدیل شدهاند.این تصور جاهطلبانه این است که در حمله اسرائیل دفاع هوائی ایران نابود شده است.اما چنین داستانهایی که ایران اکنون کاملاً در برابر حمله اسرائیل آسیب پذیر است به تلاشهای شدید نتانیاهو برای کسب حمایت دوحزبی در واشنگتن برای یک حمله قاطع کمک میکند. اینکه آیا چنین چیزی اتفاق میافتد یا نه، نتیجه بازیهای پیچیدهای است که توسط دولت در حال خروج بایدن، نتانیاهو و دولت پنهان بازی میشود، که هر یک انگیزههای متفاوتی برای شکلدهی و پیشداوری انتخابهای ترامپ قبل از مراسم تحلیف او دارند.
بهطور مشابه، ایران میتواند با یک حمله بسیار سنگینتر از آنچه در اکتبر(مهر) انجام داد، به اسرائیل حمله کند، زمانی که ۲۰۰ موشک و پهپاد به تلافی ترورهای اسرائیل از جمله ترور هنیه در تهران، نصرالله و ژنرال سپاه پاسداران عباس نیلفروشان به سمت اسرائیل پرتاب کرد. نتانیاهو با طوفان فزایندهای از مخالفان در داخل اسرائیل مواجه است. این مخالفان شامل ارتشی خسته، خانوادههای درمانده گروگانهایی که هنوز زندهاند، و تهدید قریبالوقوع اتهامات فساد است که به دادگاه خواهد رفت. این همچنین شامل دشمنی فزاینده از سوی جنبش مسلحانۀ شهرکنشینان است که فرصت بینظیر خود را برای تصرف تمام سرزمین تاریخی اسرائیل از دست میدهند. نتانیاهو قماربازی است که بسیار بدهکار است، تنها نجات او در شرطبندی بیشتر است. اما دسته کارتهای او رو به اتمام است. واقعیت این است که اسرائیل در جنگ ۱۳ ماهه خود دستاورد چندانی نداشته و بسیار زیان دیده است، و این واقعیت به شکلی سرسختانه از میان لایههای متعدد افسانه و خودفریبی بیرون میزند.
منبع: میدل ایست آی